در فرقه رجوی بمیر تا قهرمان شوی، گر بمانی تفاله ای
خانم مریم رجوی در اطلاعیه اش آقای افتخاری را پس از فوت تا عرش بالا برد به همان جائی که باید بقیه مجاهدین هم بروند تا ایشان نانش را بخورد و بابتش از جناح جنگ طلب آمریکا و اسرائیل مواجب دریافت نماید. آقای افتخاری به حق فرمانده قابلی بود و توانمندی بسیار زیادی در سازماندهی و جنگ های چریک شهری داشت و ایکاش حداقل در همان دستگاه چریک پرور و خشونت طلب از او در زمان حیاتش تقدیر می شد و مانند هر انسان دیگری حداقل ارزش های انسانی را برایش قائل می شدند.
بان کی مون و حل مسئله اشرف
آقای بان کی مون نمیداند که در مرحله اول گره مشکل اردوگاه اشرف نه به دست کشورهای عضو سازمان ملل کور شده است و نه با تلاش آنها باز خواهد شد. چنانچه ایشان اطلاعات موثقی در مورد فرقه مجاهدین داشت و میدانست که عامل بوجود آورنده و ادامه دهنده تمامی این مشکلات رهبران مجاهدین هستند حتماٌ بجای درخواست از کشورها، یک دستور فوری به سران فرقه ایدیولوژیک مجاهدین که خود را مستقل از جامعه جهانی و مقید به هیچ قانونمندی جهان و سازمان مللش نمیدانند صادر مینمود.
ژست های سیاسی سران مجاهدین بر سر موضوع ارتباطات اینترنتی و موبایل
تا آنجا که تجربه ده ساله حضور من در فرقه جنایتکار رجوی به خاطرم می آورد همواره حتی نام بردن و دسترسی موبایل و اینترنت در سازمان نوعی خیانت به سازمان و رهبری به حساب می آمد و اصلا هرگونه ادعای رابطه با دنیای بیرون بشدت سرکوب می شد. تنها استفاده کنندگان از سیستم های ارتباطی، سران جنایتکار فرقه بودند که آنهم اکثرا برای ردوبدل اطلاعات و ایجاد ناامنی ها در عراق بکار گرفته می شد.
فساد اخلاقی گسترده و مشکلات روحی مجاهدین در پاریس
اسرای ذهنی فرقه تروریستی مجاهدین محصور در این مقر، اکثراً به دلیل انواع فشارهای روحی و روانی و جسمی وارد شده بر روی آنان توسط مسئولین ارشد فرقه، دارای اختلال روحی و روانی بوده و نیاز فوری به مراقبتهای روانکاوانه دارند، به گونهای که باید مدت زیادی تحت کنترل و مراقبت روان پزشکان قرار بگیرند. افرادی در درون این پادگان قرار دارند که سالهاست از این مکان بیرون نرفته و به نوعی در این پادگان زندانی هستند.
نامه سرگشاده به خانم کاترین اشتون
در ابتدا باید بگویم که تمامی مطالبی را که از سوی مجاهدین در مورد اشرف دریافت می نمائید از هیچگونه صحت و نرم ها و ارزش های خبری و ژورنالیستی برخوردار نیستند و در بسیاری مواقع اساسا کل خبر ساخته و پرداخته ذهن خود انان می باشد. برای مثال ترجمه سخنرانی های شما را که مجاهدین در سایت های خبریشان پخش نموده اند برایتان ارسال می نمایم تا شخصا آن را به عنوان نمونه ملاحظه و بررسی نمائید.
گواهی به یک حقیقت در رابطه با مجاهدین
رهبران گروههای فرقه ای ازخود تصویری در اذهان کادرهایشان بوجود می آورند که گویی جهان بخاطر آنان خلق شده و آنانند که پاسخ تمام سوالات تاریخ هستند و از اینرو از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند! در سازمان فرقه ای مجاهدین هم حقیقتا همینطور بود. یعنی در عمیقترین لایه های ذهن نیروها این بود که این مسعود و مریم هستند که از لحاظ صداقت و پاکی در منتهای تکامل قرار دارند و بهمین دلیل بایستی بمانند خداوند همیشه و در همه حال آنان راحاضر و ناظر عملکردهای خود داشته باشند.
پدیده فرار در فرقه رجوی
بخاطر دارم که سال 1385 تعداد زیادی از کادرهای بالای سازمان از تشکیلات جدا شدند و اغلب آنها هم بصورت فرار از مناسبات خود را به کمپ پناهندگی آمریکاییها که جنب اشرف برپا شده بود رساندند. از جمله آن افراد می توان از عماد باقری، پرویز فرهمند، نصرالله آذری، البرز سالمی، حمید محبی و تعدادی دیگر نام برد. که سازمان در درون مناسبات برای توجیه این واقعه برای اعضای خود بحثی پیرامون «اپورتونیسم» را راه انداخت که حدود یک سال طول کشید تا همه لایه های تشکیلاتی را در این باره توجیه کرد.
نماز بدون عکس سرکرده مجاهدین باطل است!
طبق بخشنامه درون فرقهای که از 25 سال پیش تا به امروز در فرقه رجوی ادامه دارد، اعضای این فرقه باید در مکانی نماز بخوانند که عکسهای متعددی از سرکرده این فرقه نصب شده باشد.بنا بر اظهارات یکی از اعضای هیئت اجرایی مجاهدین به نام حسین ربوبی، با انتخاب وی به عنوان مسئول پایگاه تروریستی مجاهدین در پاکستان، او بلافاصله پس از حضور در این کشور، مأمور شد تا نسبت به پیاده سازی دستور رجوی مبنی بر الصاق عکس سرکرده مجاهدین در نمازخانهها و مکانهایی که اعضای این فرقه نماز میخوانند، اقدام کند.
اسیران اشرف تا دیر نشده بجنبید!
سازمان مجاهدین مانند تمامی گروههای فرقه ای توان تحمل کسی که ساز مخالفت بزند را نداشت و از هرگونه تلاشی برای خفه کردن او فروگذار نمیکرد.در سال 1368 که مهدی افتخاری به انقلاب خود ساخته رجوی نه گفت او را به مرگ تدریجی محکوم کردند. در هر نشستی حتی نشست های بزرگ او را سوژه و بطرز بی رحمانه ای تحقیر میکردند.آنچنان اورا تحت فشارهای روحی و روانی گذاشته بودند که بطور واقعی از حالت عادی خارج شده بود.
پدیده مغز شویی و تلقینات مذهبی در فرقه رجوی – قسمت اول
سازمان مجاهدین خلق از سال 1364 بحث های موسوم به تحول جدید ایدئولوژیکی یا انقلاب ایدئولوژیک (Ideological mutation) را در سازمان و در مناسبات درونی خود آغاز کرد که این تحول ایدئولوژیک با طلاق خانم مریم عضدانلو ازآقای مهدی ابریشمچی و ازدواج او با مسعود رجوی شروع گشت و این ازدواج موجی از تغییرات اساسی و بنیادی را در سازمان بهمراه داشت که طی آن تمامی ساختارهای فرماندهی و بنیادی سازمان منحل شد
مرگ مهدی افتخاری و ریاکاری مریم رجوی – قسمت اول
بعد از عملیات فروغ و شروع انقلاب ایدئولوژیک و طلاق های اجباری اولین کسی که زیر بار نرفت مهدی افتخاری بود. ولی او نمی دانست به خاطر این مخالفت چه بهای گزافی را باید پرداخت کند. چون پر واضح بود مسعود سر زیاده خواهی و جاه طلبی خود با کسی شوخی نداشت. اینبار جای فرماندهان عوض شد و مسعود فرماندهی یک عملیات درون سازمانی را بر عهده گرفت آن هم برای از دور خارج کردن کسی که (مهدی افتخاری) تا فرق سر به او مدیون بود.
مجاهدین سازمانی انقلابی یا فرقه ای – قسمت هفتم
با بوجود آوردن بند همردیفی یکی را بعنوان همردیف مسئول اول معرفی کردند و صدها تن از زنان را هم بعنوان اعضاء شورای رهبری. تمام اینکارها و تمام این مانورها هم از این بابت بود که خودشان را از صحنه خطر بدور کنند. دوباره با خرج کردن از جان عزیزان مردم و دوباره با جلو انداختن فرزندان مردم ایران و به کشتن دادن آنها سعی بر حفظ خود داشتند. اکنون که به کارنامه سراسر خیانت و دروغ رجوی نگاه میکنیم بخوبی اینرا میبینیم که ایشان چیزی جز تباهی و سیاهی در چنته ندارد