تئوری انقلاب ایدئولوژیک مریم – قسمت ششم
جنگ های مروارید سرمای زمستان 1369 کم کم رو به پایان بود که پیام مسعود رجوی با موضوع آتش بس بین آمریکا و عراق خوانده شد. در این پیام مسعود ابراز خوشحالی کرده بود که دیگر احتمال ساقط شدن صاحبخانه منتفی شده و به صدام حسین هم تبریک فرستاده است. وی چند روز بعد از […]
آخرین اشرف …
اولین اشرف ، مکانی بود که در 80 کیلومتری مرزهای ایران و در شمال شهر خالص در استان دیاله عراق بود. این اردوگاه در سال 1365 و پس از انتقال مرکز اصلی سازمان به عراق و با حمایت حکومت بعث و صدام حسین تاسیس شد. مسعود رجوی نام این پادگان را” اشرف” نامید. به زبان […]
کاک موسی قربانی دیگری در فرقه جنایتکار رجوی
بهزاد مسعودی از مسولین و فرماندهان وقت کردستان به کاک موسی معروف بود. اولین بار 17 بهمن ماه 1363 در پایگاه مرزی” جلیلی” او را دیدم که کلت به کمر در محوطه چرخ میزد، بجای اینکه در چادر فرماندهی خود مستقر باشد. کاک جاوید، کاک حسین و کاک جلیل و دیگر کاک های مسئول در […]
اسارت در پشت درب های آهنین فرقه رجوی و داستان شکنجه، دربدری و هجران
افرادی دراین عصر جدید در غربت و تنهایی مظلومانه در اردوگاههای فرقه رجوی که فارغ ازهرگونه احساس است اسیرند. قطعا گذشت زمان آنچه را در حافظه بشری است بدست فراموشی خواهد سپرد اما جنایاتی که سران این فرقه طی سالیان درحق اعضای خود روا داشتند را هرگز نمیشود فراموش کرد نفرات درون سازمان مثال پرندگانی […]
اعترافات جنسی مجاهدین در جامعه توحیدی اشرف!
ایرج مصداقی درباره ادعای مسعود رجوی مبنی بر ایجاد”جامعه بی طبقه توحیدی” در اشرف، بیان می دارد: « رجوی در جامعه بدون طباقت و توحیدی خود افراد را مجبور می کرد تا از معاد جسمانی و روحانی خود تعریفی ارائه دهند و در شرایط فشار روحی و جسمی و یا القائات ایدئولوژیک از روابط و تمایلات جنسی خود بگویند و یا به گناهان جنسی خود اعتراف کنند و همه اینها در انظار عمومی به عنوان سند و جلوی دوربین ضبط شود، که بعد ها به عنوان گروکشی علیه افراد استفاده شود.»
مناسبات به اصطلاح”انقلابی”
بطور کلی هرگونه رابطه دوستی ممنوع است. همیشه سازمان از این وحشت دارد که دو نفر با هم دوست باشند. مسئولین به شدت با این گونه روابط برخورد میکنند. هر فرد باید خود یک جاسوس باشد و موظف است هر روز گزارش روزانه از خودش و اطرافیانش بنویسد که مثلا فلانی امروز داشت چه کاری انجام میداد و با چه کسانی رابطه نزدیک دارد. اگر کسی خطائی مرتکب شود مجازاتش از کسی که خطا را دیده و گزارش نکرده کمتر است. شما کافی است سر میز غذا خوری دو وعده پشت سر هم کنار یک نفر خاصی بنشینید و هنگام غذا خوردن با او صحبت کنید، شب صدایتان میکنند که تو چه رابطه ای با فلانی داری؟ به هم چه میگفتید؟
خط ترور در داخله و خفقان و سرکوب در مناسبات
رجوى براى اینکه توجیهى در نگه داشتن افراد داشته باشد، در این مرحله بحث”طعمه” و خارجه گرائى، نشست هاى معروف به”دیگ” قرارگاه باقرزاده را برگزار کرد و تمام سطوح سازمان را وارد آن نمود. این سرى نشستها که با مسئولیت مسعود و مریم رجوی صورت میگرفت، چه فشارهاى روحى و روانى و جسمى که به نفرات وارد نشد؟
تعیین تکلیف مرگ مشکوک اعضای ناراضی پادگان اشرف
فردین فتحی جسورانه با تحمل تحقیر و فحش و ناسزا در هجوم جمعی وفضای القاء شده مبنی برانکه وی نفوذی و مزدوراطلاعات!!! است، مقاومت میکرد ومصرانه درخواست خروج ازسازمان ازهمان فیلق دوم را داشت. شب و روز تحت کنترل شدید بود که فرارنکند و رسم فرار به ودیعه نگذارد.
اظهارات یکی از اعضای نجات یافته مجاهدین درباره رجوی
حمید منصوری با بیان این که دارا بودن یک رهبر بلامنازع و مطلق از ویژگیهای فرقهداری است گفت: زمانی که من در فرقه رجوی فعالیت میکردم مریم رجوی به گونهای این ویژگی را مطرح میکرد و میگفت هرکس به خدا شک کند گناهش قابل بخشش است ولی شک کردن به رهبری گناهی غیرقابل بخشش به حساب میآید.
نامه ای به دوست قدیمی ام آقای سعید جمالی
اگریادتان باشد درطی سالهای 67 تا 73 به اتفاق یکدیگردربخش روابط خارجی سازمان دربغداد بودیم ودرآنجا با دهها مورد ملاقات رجوی و دیگرسران ازجمله مهدی ابریشمچی – عباس داوری با فرماندهان واستخبارات و مخابرات برخورد داشتیم. ملاقاتهایی که درطی آن کلیه اطلاعات بدست آمده ازایران که بعد ازجمعبندی توسط مسئولین بالای امنیتی عراق جهت طراحی وانجام عملیات نظامی دراختیار فرماندهان نظامی قرارمی گرفت وموشک باران شهرها وتصحیح گرای موشکها وبه کشته دادن دهها نفرازمردم بیگناه یکی ازمحصولات همکاری مشترک بود.
اشرف به عنوان تبعیدگاه مرگ
اشرف این شهر رذالت رجوی برای همیشه از اذهان پاک خواهد شد و آثاری از نحوست رجوی باقی نخواهد ماند و تمام چیزهائی که رجوی به عنوان نماد درست کرده بود ویران شد. آری رجوی با فشار روحی و کار روزانه و هزینه های سرسام آور و سرگرمی برای افراد، برج و بارو راه انداخت، نمی دانست اینها ذره ای ارزش ندارد و مردم عراق منزجر و متنفر از هر چه آثاری که مربوط به او و سازمانش هست می باشند و تمام این موارد جز یک آه سرد از جانب رجوی بیشتر نخواهد بود.
گفتگوی خانم معینی با انجمن زنان – قسمت ششم
در این قسمت که آهنگ می گفت نگاه کن که آسمان من غرق ستاره می شود بعد مسعود رو به ما دستهایش را باز می کرد و یکی یکی آدمها از خود بیخود می شدند و من در حالیکه شوک شده بودم همان کار را کردم یعنی برگه سفید را نمی دانم چی نوشتم و برگه تایپ شده را امضاء کردم و حلقه را نیز در پاکت گذاشتم و اسم نوشتم و تحویل دادم، حلقه ای که چقدر دوستش داشتم در همین نشست در حالیکه به همسرم فکر می کردم