نامه سر گشاده انجمن ایران سبز به رئیس مرکز حقوق قربانیان
به رغم وضعیت حاکم بر ایران و خوش خدمتیهای وطن فروشانه این گروه در صحنه سیاسی کوچترین طرف حساب بر شمرده نمی شوند و در بین مردم ایران هیچ گونه جایگاهی ندارند و در صحنه سیاسی حتی با یک گروه سیاسی مورد تائید ایرانیان قادر به همکاری سیاسی نیستند و آنها را فقط بخاطر ندادن مشروعیت به این فرقه تروریستی به هزاران انگ آلوده می کنند.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۱۹
مرضیه قرصی: آقای رضایی، من وقتی به ایران آمدم و با واقعیات اجتماعی ایران از نزدیک مواجه شدم با مقایسه میزان آزادی زنان در ایران و وضعیت زنان قرارگاه اشرف و محدودیت های شدیدی که در آن بسر می برند، متوجه شدم واقعا زنان قرارگاه اشرف در وضعیت بسیار بدی قرار دارند و از حداقل آزادی فردی نیز برخوردار نیستند. صرفا در قرارگاه اشرف تبلیغات شدیدی بر علیه ایران وجود دارد و سازمان با بمباران ذهن و روان بچه ها سعی می کند همه وجود افراد را پر از نفرت و کینه کند.
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۸
مرضیه قرصی: حتی در نشست عملیات جاری وقتی فاکت ها از سوی بچه ها خوانده می شد چون همه می دانستیم محتوای فاکت ها واقعیتی ندارد و به اصطلاح من در آوردی است همگی می خندیدیم و همدیگر را مسخره می کردیم خوب ما ناچار بودیم حالا یک جورهایی هر کدام از ما یکی دو تا فاکت سرهم بندی کنیم و در نشست بخوانیم.
مصاحبه با آقای علی بیگلری
بعد از گذراندن انفرادی های سازمان، به وسیله عناصری از سازمان به زندان مخوف ابوغریب تحویل داده شدم. در این زندان افرادی که ازسازمان به آنجامنتقل می شدند تحت شرایط سختی قرارمی گرفتند که از رفتن به ایران امتناع کنند و مجدداٌ به سازمان برگردند.
نقد مناسبات فاشیستی حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت ۱۸
خلاصه برای من فرمانده ویژه گذاشته بودند که شب و روز مرا تحت کنترل داشت. آنها فهمیده بودند در اشرف نخواهم ماند و به ایران باز می گردم. فرماندهانم حتی نمی خواستند کسی متوجه بشود قصد دارم از قرارگاه اشرف خارج شوم و به ایران برگردم. به من گفته بودند و هشدار داده بودند تا این موضوع را با کسی در میان نگذارم مبادا تاثیر منفی بر روی افراد بگذارد.
خط اعتراف گیری بخاطر لوث کردن اعمال محدودیت در اشرف
مجاهدین با اشراف بر پیامدهای اجتناب ناپذیر این ملاقات که بعضا پیش از این باعث ترک شمار زیادی از افراد اشرف شده است، دست به اقدامات گسترده ای زده اند. یکی از رایج ترین شیوه این واکنش ها دستمایه قرار دادن اعضای جداشده سازمان و انتساب آنها به جمهوری اسلامی است.
خاطرات اسداله علیپور
ولی بعد از دیدار با خانواده من دیگر حال و روز عادی نداشتم هرچند که سازمان با جلسات مختلف سعی می کرد تأثیرات دیدار با خانواد را در درون ما از بین ببرد ولی من مرتب در خلوت خودم به فکر می رفتم. به خانواده ام فکر می کردم به اینکه چرا نباید من بتوانم برای زندگی خودم تصمیم گیری کنم، چرا نباید بتوانم آزادنه فکر کنم، تا کی بایستی از زندگی محروم باشم
خاطرات قلعه اشرف – قسمت چهاردهم
ترس ناخودآگاه و غیر ارادی و عدم اعتماد به نفس جزئی از خصوصیات همیشگی افراد مستقر در قرارگاه اشرف بود. در واقع در یک پروسه درازمدت علائق و احساسات انسانی افراد را به تدریج کمرنگ و در درازمدت از بین می بردند. به عبارتی فضایی بوجود آمده بود که نیروها به مثابه یک ابزار مکانیکی در آمده بودند
نقض حقوق بشر در مناسبات فرقه تروریستی رجوی – قسمت ۷
ناصر سید بابایی: بین آرش تو خودت که به خوبی می دانی و اشراف داری در مناسبات چه اتفاقات عجیب و غریبی بین بچه ها می افتاد. نفرات و کادرها وقتی که با همدیگر درگیر می شدند از تحولات جاری و سیاسی بیرون از اشرف غافل می شدند و چنان در لاک خود فرو می رفتند که گوئی اینها آدمهای سیاسی و یا دارای آرمان انقلابی نیستند
اسیر بیدادگر – قسمت آخر
از آنجا که اعمال شکنجه های روحی و جسمی جهت کنترل نیروهای فرقه از نظر مسئولین این جریان امری عادی و طبیعی است و متأسفانه با اخباری که از گوشه و کنار به گوش میرسد همچنان اعمال شکنجه ها در فرقه ادامه دارد بنابراین بر هر انسان شریف و آزاده و طرفدار حقوق انسانها واجب است که به هر طریقی که میتواند به یاری اسیران فرقه رجوی بشتابد.
درخواست خانواده ها و سکوت بی معنای فرقه مجاهدین
سلام پسرم رحیم جان منم پدرت عبدالله بگی. پسرم امیدوارم هر جا که هستی خوب و خوش و سرحال باشی و در تمام مراحل زندگیت موفق و سربلند باشید. رحیم جان نمیدانی که چقدر دلم برات تنگ شده است نمی دانی که تا بحال چقدر از دوریت اشک ریختم و ماتم گرفتم رحیم جان تو که انقدر بی وفا نبودی توئی که اگر یکروز منو نمی دیدی واسم بی تابی می کردی پس چی شد این همه علاقه به پدرت.
شیوه های استالینی مجاهدین برای پاک کردن صورت اصلی مسئله ریزش
این بریده متن ها مربوط به بقایای بجامانده از گزارش های عملیات جاری و به اصطلاح جلسات انتقاد به خود زشست هایی همچون طعمه در مناسبات درونی مجاهدین باشد. باور اینکه اعضای جداشده از سازمان دستنوشته های مشابه و یکسانی از موضوع بریده گی و مزدوری و خیانت خود در اختیار سازمان گذاشته باشند بسیار ساده انگارانه است.