شنبه, ۱۵ آذر , ۱۴۰۴
پای درد و دل یک پدر! 06 دی 1391

پای درد و دل یک پدر!

رهبری فرقه و سرانش با من چکار کردند از دوری فرزندم زندگی برایم سخت شده روزهایم به راحتی نمی گذرد همش به فکر فرزندم هستم و چشم به راه او، در خانه که هستم زنگ خانه که به صدا در می آید فکر می کنم که سعید آمده. یکی از آرزوهای من این بود وقتی پیر شوم فرزندم عصای دست من شود و کمک کارم باشد ولی متاسفانه آدم پلیدی مثل رجوی مانع این کار شد

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده غیبانی 06 دی 1391

پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده غیبانی

با تاثر و تالم فراوان مطلع شدیم که مادر چگنی زاده، مادر یونس غیبانی از اسیران دربند فرقه رجوی دیروز مورخه 5/10/91 بر اثر بیماری قلبی دار فانی را وداع و به دیار رفیق اعلا شتافت. به همین مناسبت ما اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان این ضایعه غم انگیز را به خانواده محترم آقای غیبانی تسلیت گفته و برای بازماندگان ایشان از درگاه خداوند بزرگ صبر جمیل و برای آن مادر دلسوخته اجر جزیل و شادی روح را خواستاریم.

پیام مادر تقی صالح به مادران رنج دیده 05 دی 1391

پیام مادر تقی صالح به مادران رنج دیده

من مادر تقی صالح هستم بعد از 25 سال انتظار فرزندم مورخ 13/9/91 فرزندم موفق شد خودش را از فرقه رجوی یا بهتر بگویم فرقه تباهی انسانها نجات دهد و خدا را شکر می کنم که توانستم بعد از 25 سال راحت با پسرم در بغداد تماس تلفنی داشته باشم. من شما مادران را درک می کنم و برای شما مادران همیشه دعا می کنم که همینطور که خداوند دل مرا خوشحال کرد بزودی دل همه مادران را خوشحال کند

رهایی رضا رجب زاده از تشکیلات مخوف رجوی 27 آذر 1391

رهایی رضا رجب زاده از تشکیلات مخوف رجوی

آقای رضا رجب زاده با تحمل بیش از23 سال اسارت در اسارتگاه رجوی خائن با یک تصمیم قاطع و کوبنده با جدایی ازفرقه تروریستی رجوی به دنیای آزاد گام گذاشت. مادرسالمند ایشان با شنیدن خبر رهایی جگرگوشه اش ازفرط شعف و شادمانی اشک شوق ریختند و در تماس با مسول انجمن نجات گیلان به رجوی خائن لعن و نفرین کردند

نشست مشترک خانواده با بازگشته ها – قسمت سوم 27 آذر 1391

نشست مشترک خانواده با بازگشته ها – قسمت سوم

خانم حیدرزاده گوشه هایی از رذالت مسئولین و فرماندهان فرقه که در ملاقات سال 82 که با پدر و مادر پیرش روا داشتند بعنوان خاطره تلخ برای حاضرین شرح داد:در سال 82 پدر و مادر پیرم در وضعیت بسیار بد و هوای بارانی یک روز در جلوی درب اشرف منتظر ملاقات بودند ولی رجوی ملعون اجازه نداد و شب را با همان وضع در جلوی درب ماندند در روز دوم فقط یک لحظه برادرم را آوردند

روشنگری انجمن زنان، خشم و کین خانواده های دردمند وچشم انتظار را برانگیخت 26 آذر 1391

روشنگری انجمن زنان، خشم و کین خانواده های دردمند وچشم انتظار را برانگیخت

خانواده های دردمند و چشم انتظار خصوصا آندسته که فرزند دختر و یا خواهر و یا مادر در اسارت رجوی دارند بی نهایت از تک تک شمایان تقدیر و تشکر کردند و به جسارتتان تحسین گفتند ودر دیدار و ملاقات با حقیر در دفتر انجمن نجات گیلان خواستند که سلام گرمشان را به شمایان برسانم و بگویم که سیل خانواده های چشم انتظار گیلک و طبعا سایر اقصی نقاط ایران پشتیبان وحامی شما هستند

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت پایانی 25 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت پایانی

در رابطه با جذب نیرو و اینکه امکان کمک مالی از طرف سازمان وجود دارد باید بگویم بله اینکار را هم می کنند. آنها برای جذب یک نفر همه کار می کنند. سازمان پول زیادی دارد و برای اهداف خودش براحتی خرج می کند. من بعد از سرنگونی صدام مدتی در قسمت اجتماعی سازمان بودم و با عشایر عراق کار می کردم. آنها می آمدند اشرف و کار سیاسی می کردیم.

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت سوم 23 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت سوم

یکی از شگردهای فرقه این بود که وقتی خانواده افراد به اطراف اشرف می آمدند، آن فرد را جابجا می کردند تا صدای خانواده اش را نشنود. برای مثال من خودم در یکی از اضلاع اشرف بودم که مرا صدا زدند و گفتند کارت عوض شده و باید به قسمت دیگری بروی و مرا از آنجا بردند به جایی که صدای بلندگوها نمی آمد. دو هفته بعد یکی از افرادی که با هم محفل داشتیم یواشکی به من گفت که برادرانت آمده بودند و تو را صدا می کردند. من تازه فهمیدم که سازمان چرا محل مرا تغییر داد و همین امر هم در تصمیمم برای فرار بسیار موثر بود.

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت دوم 22 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت دوم

درست است که خانواده ها در پشت بلندگو این حرف ها را زدند اما به ما گفته می شد که اینها خانواده نیستند که به اینجا آمدند، اینها مزدوران ایران هستند و قصد تشویق شما برای رفتن به ایران را دارند و می خواهند شما را اسیر کنند. ما حتی متوجه فرار برخی از افراد می شدیم اما آنقدر روی مخ ما کار می کردند که واقعا ما فکر می کردیم حرف های شان راست است و در صورت رفتن به ایران شکنجه و اعدام می شویم.

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت اول 21 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت اول

آقای محمدی درباره ریاکاری های سران فرقه برای نگه داشتن افراد به هر قیمت گفت: سران فرقه در لیبرتی ما را به دو دسته تقسیم کردند، دسته اول کسانی بودند که قدیمی بودند و دسته دوم شامل افراد جدید می شد. برای هر دسته نشست های جداگانه ای گذاشته و برای نگهداری مان در عراق توجیهات جداگانه و ضد و نقیضی به ما می دادند. در نشست با افراد قدیمی می گفتند که ما هدف مان ماندن در اینجاست و باید لیبرتی را به اشرف دوم تبدیل کنیم

استمداد از آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد 18 آذر 1391

استمداد از آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد

خانواده های دردمند و چشم انتظارگیلک که هریک عضوی ازخود دراسارتگاه دهشتناک رجوی متواری دارند نزدیک به ده سال است که متعاقب سرنگونی صدام دیکتاتورمصرانه پیگیروضعیت عزایزانشان درکمپ مضمحل شده اشرف بودند وبه دفعات وبا تحمل شدائد فراوان خود را درمقابل اسارتگاه رجوی یافتند وبه تحصن نشستند شاید که فریاد رسی بیابند ولولحظاتی بتوانند به تماشای قامت عزیزانشان بنشینند وگپ وگفتگونمایند.

درخواست کمک خانواده جمالی از مسئول هماهنگ کننده امور حمایت و جستجوی کمیته بین المللی صلیب 02 آذر 1391

درخواست کمک خانواده جمالی از مسئول هماهنگ کننده امور حمایت و جستجوی کمیته بین المللی صلیب

میبایست سران و رهبران مجاهدین خلق به درخواست مشروع و قانونی آقای مختار علی جمالی و اعضای خانواده اش پاسخ داده و امکان تماس تلفنی و ملاقات آقای محمد علی جمالی مستقر در کمپ لیبرتی با اعضای خانواده اش را فراهم نمایند. کمیته بین المللی صلیب سرخ با توجه به شرح وظایف قانونی، اقدامات و پیگیری لازم مبنی بر فراهم کردن زمینه تماس و ملاقات اعضای خانواده آقای جمالی با برادرشان که در کمپ لیبرتی بسر میبرند را فراهم نمایند.

blank
blank
blank