یکشنبه, ۷ دی , ۱۴۰۴
بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت پایانی 25 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت پایانی

در رابطه با جذب نیرو و اینکه امکان کمک مالی از طرف سازمان وجود دارد باید بگویم بله اینکار را هم می کنند. آنها برای جذب یک نفر همه کار می کنند. سازمان پول زیادی دارد و برای اهداف خودش براحتی خرج می کند. من بعد از سرنگونی صدام مدتی در قسمت اجتماعی سازمان بودم و با عشایر عراق کار می کردم. آنها می آمدند اشرف و کار سیاسی می کردیم.

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت سوم 23 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت سوم

یکی از شگردهای فرقه این بود که وقتی خانواده افراد به اطراف اشرف می آمدند، آن فرد را جابجا می کردند تا صدای خانواده اش را نشنود. برای مثال من خودم در یکی از اضلاع اشرف بودم که مرا صدا زدند و گفتند کارت عوض شده و باید به قسمت دیگری بروی و مرا از آنجا بردند به جایی که صدای بلندگوها نمی آمد. دو هفته بعد یکی از افرادی که با هم محفل داشتیم یواشکی به من گفت که برادرانت آمده بودند و تو را صدا می کردند. من تازه فهمیدم که سازمان چرا محل مرا تغییر داد و همین امر هم در تصمیمم برای فرار بسیار موثر بود.

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت دوم 22 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت دوم

درست است که خانواده ها در پشت بلندگو این حرف ها را زدند اما به ما گفته می شد که اینها خانواده نیستند که به اینجا آمدند، اینها مزدوران ایران هستند و قصد تشویق شما برای رفتن به ایران را دارند و می خواهند شما را اسیر کنند. ما حتی متوجه فرار برخی از افراد می شدیم اما آنقدر روی مخ ما کار می کردند که واقعا ما فکر می کردیم حرف های شان راست است و در صورت رفتن به ایران شکنجه و اعدام می شویم.

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت اول 21 آذر 1391

بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت اول

آقای محمدی درباره ریاکاری های سران فرقه برای نگه داشتن افراد به هر قیمت گفت: سران فرقه در لیبرتی ما را به دو دسته تقسیم کردند، دسته اول کسانی بودند که قدیمی بودند و دسته دوم شامل افراد جدید می شد. برای هر دسته نشست های جداگانه ای گذاشته و برای نگهداری مان در عراق توجیهات جداگانه و ضد و نقیضی به ما می دادند. در نشست با افراد قدیمی می گفتند که ما هدف مان ماندن در اینجاست و باید لیبرتی را به اشرف دوم تبدیل کنیم

استمداد از آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد 18 آذر 1391

استمداد از آقای بانکی مون دبیرکل سازمان ملل متحد

خانواده های دردمند و چشم انتظارگیلک که هریک عضوی ازخود دراسارتگاه دهشتناک رجوی متواری دارند نزدیک به ده سال است که متعاقب سرنگونی صدام دیکتاتورمصرانه پیگیروضعیت عزایزانشان درکمپ مضمحل شده اشرف بودند وبه دفعات وبا تحمل شدائد فراوان خود را درمقابل اسارتگاه رجوی یافتند وبه تحصن نشستند شاید که فریاد رسی بیابند ولولحظاتی بتوانند به تماشای قامت عزیزانشان بنشینند وگپ وگفتگونمایند.

درخواست کمک خانواده جمالی از مسئول هماهنگ کننده امور حمایت و جستجوی کمیته بین المللی صلیب 02 آذر 1391

درخواست کمک خانواده جمالی از مسئول هماهنگ کننده امور حمایت و جستجوی کمیته بین المللی صلیب

میبایست سران و رهبران مجاهدین خلق به درخواست مشروع و قانونی آقای مختار علی جمالی و اعضای خانواده اش پاسخ داده و امکان تماس تلفنی و ملاقات آقای محمد علی جمالی مستقر در کمپ لیبرتی با اعضای خانواده اش را فراهم نمایند. کمیته بین المللی صلیب سرخ با توجه به شرح وظایف قانونی، اقدامات و پیگیری لازم مبنی بر فراهم کردن زمینه تماس و ملاقات اعضای خانواده آقای جمالی با برادرشان که در کمپ لیبرتی بسر میبرند را فراهم نمایند.

دیدار با آقای بشیری در دفتر انجمن نجات خوزستان 30 آبان 1391

دیدار با آقای بشیری در دفتر انجمن نجات خوزستان

امید و تلاش دوعنصری است که آقای علیرضا بشیری(ازاسیران سابق فرقه رجوی که در حال حاضر در نروژ زندگی می کند) همواره بکارگرفته تا بتواند همسرش راضیه خبازان را که در اسارت ذهنی و عینی فرقه رجوی است نجات دهد. وی که برای یک دیدار چند روزه ازخانواده اش به ایران و شهر اهواز آمده بود سری هم به دفتر انجمن نجات شاخه خوزستان زد تا دیداری را با اعضای انجمن داشته باشند. بنابراین فرصتی دست داد تا با ایشان گفتگویی داشته باشیم.

درد دل دختری چشم انتظار که برای رهایی پدرش لحظه شماری می کند 28 آبان 1391

درد دل دختری چشم انتظار که برای رهایی پدرش لحظه شماری می کند

خانم کله جویی ضمن تشکر از احساس مسئولیت کلیه اعضای انجمن نجات درهمیاری و کمک به خانواده ها برای نجات عزیزانشان ازاسارتگاه رجوی ها، گفتند وقتی که پدرم درجنگ تحمیلی اسیرصدام شد من وبرادرانم کوچک بودیم مادرم مارا با سختی بزرگ کرد پدرم ازاردوگاه اسیران برایمان نامه می فرستاد و می گفت طاقت دوری ازشما را ندارم طوری که حتی درنامه ای که فرستاده بود از ما خواست که به صلیب سرخ مراجعه کنیم و با بیان شرح سن و سالش از آنها بخواهید که برای آزادیش به دولت عراق فشار بیاورند

عیادت انجمن نجات مازندران از خانواده خزائی 25 آبان 1391

عیادت انجمن نجات مازندران از خانواده خزائی

در تماس تلفنی دفتر انجمن با خانواده خزائی مطلع شدیم خانم فاطمه هاشم زاده همسر محترم آقای علیرضا خزائی برادر اسیر فرقه رجوی محمد رضا خزائی بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان بستری است نامبرده که تاکنون در همکاری نزدیک با انجمن استان تلاش زیادی برای آزادی اسرای جهنم رجوی در عراق داشته و علیرغم مشکلات ریوی به همراه سایر خانواده ها برای نجات این اسیران به اشرف رفته بود.

نشست مشترک خانواده با بازگشته ها – قسمت دوم 24 آبان 1391

نشست مشترک خانواده با بازگشته ها – قسمت دوم

این خصلت رجوی خبیث است هر کجا که سمبه پر زور باشد عقب نشینی می کند خلف وعده ها و عقب نشینی این دجال از سال 60 برای همگان عیان بوده است اگر به وعده پیروزی چند ماهه او در فاز نظامی (سال 60) توجه نمائیم و این روند را دنبال کنیم پشت سر هم به بیهوده بودن این سر فصلها پی می بریم و متوجه می شویم که رجوی ها همه این فریبها و دروغها را برای به قدرت رسیدن خود می داده

مسخره بودن ادعای سخیف فرقه رجوی مبنی بر اعطای پناهندگی به کمپ لیبرتی 23 آبان 1391

مسخره بودن ادعای سخیف فرقه رجوی مبنی بر اعطای پناهندگی به کمپ لیبرتی

شماری ازخانواده های چشم انتظار گیلک که عضوی از خود در اسارتگاه رجوی دارند با ذکاوت و هوشیاری تحسین برانگیز با حضور در دفترانجمن نجات و بعضا با تماس تلفنی ضمن لعن ونفرین بر رجوی جنایتکار مسبب تمام سختیهای اعضا و خانواده های آن قربانیان و تنفر و انزجار از حامیان رشوه بگیر خارجی اظهار داشتند که به قطع و یقین حربه جدید رجوی در به اسارت کشیدن عزیزانمان درکمپ لیبرتی کارساز نخواهد بود و روی سرش خراب خواهد شد.

نشست مشترک خانواده ها با بازگشتی ها – قسمت اول 18 آبان 1391

نشست مشترک خانواده ها با بازگشتی ها – قسمت اول

آقای مجید محمدی با شرح کلی از مناسبات فرقه و تلاش رجوی برای ابقای اشرف که منجر به کشته شدن تعدادی از بچه ها شد برای خانواده های حاضر بیان داشت: از سال 88 که مسئله اخراج مجاهدین از اشرف از طرف دولت عراق جدی شد و برای کنترل آنان دولت عراق سعی در ایجاد پاسگاه پلیس در اشرف نمود، رجوی مذبوحانه تلاش کرد تا با ناموس خواندن اشرف، این انگیزه را در افراد و اعضا ایجاد نماید تا در مقابل نیروهای عراقی بایستاند و سعی داشت با به کشتن دادن اعضا در اشرف و جنجال سیاسی به خیال خام خود اشرف را ابقا کند.

blank
blank
blank