دوشنبه, ۸ دی , ۱۴۰۴
همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار- قسمت پنجم 13 شهریور 1391

همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار- قسمت پنجم

آقای داریوش بال افکنده شروع به صحبت کردند و ضمن سلام و خوش آمد گویی به خانواده های اعضای گرفتار درکمپین اشرف و لیبرتی گفتند: داستان ربودن خودم و دوستانم صادق خاوری و حسین فرح بخش بتوسط عوامل رجوی مشترک است و حرف جدیدی ندارم ضمن اینکه میخواهم به سوال یکی ازشمایان حول درگیریهای سال 88 و فروردین 90 و کم و کیف آن در اشرف که خودم از نزدیک شاهدش بودم اندکی توضیح بدهم و رفع زحمت بکنیم.

در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت سوم 07 شهریور 1391

در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت سوم

وقتی در سال 82 پدرم برای ملاقات به اشرف آمد حتی دوستانم باورشان نمی شد که پدرم زنده است و وقتی به رقیه عباسی یکی از مسئولین زن فرقه که همسر پسر عموی پدرم نیز می باشد اعتراض کردم که چرا این خبر را به من دادید گفت خبر ناقصی در این ارتباط داشتیم که مجبور شدیم به شما هم بگوئیم و… و اینگونه افراد را با فریب و نیرنگ در آنجا نگه می دارند و پل پشت سرشان را خراب می کنند.

نامه به بابک خلیلی عضو اسیر اشرفی 07 شهریور 1391

نامه به بابک خلیلی عضو اسیر اشرفی

سلام به بابک عزیزم. دایی جانم که همیشه دایی علیرضا صدایش میکردم. سالها بود که ازت خبری نداشتیم تا اینکه ازطرف انجمن نجات گیلان همایشی که قبلا هماهنگی شده بود و در رضوانشهر برگزار شد خبرسلامتی و حضور تو را که د ر پادگان اشرف بودی آقای احمدی پور برایمان توضیح داد. برایمان سوال بود تو که برای دفاع از کشور و وطن رفته بودی چرا و چطور به اسارت آنها و سر از پادگان اشرف درآوردی. نمیدونم چطوری برایت توصیف کنم که چقدر خوشحالم که خبر سلامتیت را شنیدم. شهری که در آن بزرگ شدی خبر تو را شنیدن وهمه وهمه منتظر و خواهان کمک توهستند.

شادمانی یک خانواده دیگر در پی رهایی عزیزشان از چنگال رجوی 06 شهریور 1391

شادمانی یک خانواده دیگر در پی رهایی عزیزشان از چنگال رجوی

حسن شرقی پس از سالها اسارت در اردوگاههای صدام و رجوی بالاخره ازکمپ موقت لیبرتی موفق به فرار شد و به آرامش رسید. درنقطه شروع اسارتش در سال 1359 آن هنگام که در دفاع از وطنش برعلیه صدامیان می خروشید فرزند برومندش 7 ماهه بود و الان 31 یک بهار از عمرش گذشت بی آنکه دست مهر و محبت پدر را برصورتش حس کرده باشد. وای بر رجوی که دردو دنیا بایستی پاسخگو باشی که چه جنایاتی که در حق اعضای نگون بخت خود و خانواده هایشان مرتکب نشدی…

رجوی همه چیز را منتسب به خود می دانست و این نشانه قدرت طلبی کامل اوست 05 شهریور 1391

رجوی همه چیز را منتسب به خود می دانست و این نشانه قدرت طلبی کامل اوست

آقای ابوئی که دل پری از رهبران مجاهدین دارد و تاکنون نیز دچار خسران جبران ناپذیری از طرف رجوی ملعون گشته است اظهار داشتند: در همان ابتدای کار به بچه هایم گفتم که فعالیت سازمان به این صورت (مبارزه مسلحانه) درست نیست و درگیر کردن خود با نظامی که مردمش از همه چیز خود می گذرند، انتقال قدرتی را باعث نمی شود. او هم چنین اظهار کرد برای نجات فرزندانم به ملاقات آنان در عراق می روم تا آنها را از جهنم رجوی در عراق آزاد کنم.

در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت دوم 04 شهریور 1391

در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت دوم

خانواده ها با ابراز خوشحالی جداگانه بازگشت مجید به نزد خانواده اش را تبریک گفتند و آرزوی بازگشت اسیران خود به میهن را نمودند.مادر محمد رضا خزائی اسیر دست رجوی که شدیدا متاثر شده و از حال رفته بود در لحظه دیدار مجید با مادرش به رجوی جنایتکار لعنت می فرستاد و آرزو می کرد که این لحظه نیز نصیب همه و از جمله او شود تا پسرش را بعد از دو دهه در آغوش بگیرد.

همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار – قسمت چهارم 02 شهریور 1391

همایش انجمن نجات گیلان با حضور خانواده های چشم انتظار – قسمت چهارم

آقای صادق خاوری ضمن سلام وخوش آمدگویی به خانواده های دردمند پیرامون ربوده شدن و به اسارت درآمدنش در باتلاق اشرف گفتند که اینجانب مطلقا یک فردسیاسی نبودم و اطلاع چندانی هم ازسازمان مجاهدین که فرقه مخربی بیش نیستند، نداشتم. مثل سایر شهروندان به زندگی عادی مشغول بودم وچندماهی هم بود که تصمیم به ازداوج گرفته بودم ونامزد کرده بودم. البته تمایل داشتم برای کسب درآمد بهتر و اشتغال مناسبتر به ترکیه بروم که ازقضا یکی ازآشنایان من که نسبت فامیلی هم با من داشت بی آنکه بدانم دامی برایم پهن کرد ومرا با اندک مبلغ دریافتی ازفرقه رجوی، فروخت

در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت اول 02 شهریور 1391

در میان اشک و شوق خانواده ها – قسمت اول

مادران و پدران پیری که سالیان چشم انتظاری فرزندانشان را کشیدند با چشمان اشکبار هر کدام به خانواده آقای محمدی تبریک می گفتند و آرزوی فرار و رهائی فرزندان خود را از جهنم رجوی در عراق می کردند.مادر پیر مجید محمدی گل افشان که به همراه یکی دیگر از پسرانش آقای رشید محمدی به دفتر آمده بود با دل شکسته و با چشمانی گریان ضمن نفرین به رهبران مجاهدین می گفت: با خود می گفتم آیا می شود که این خبر خوش برای بازگشت و رهائی پسرم مجید باشد

شادمانی خانواده های چشم انتظار از انتقال سری ششم اسرای اشرف 01 شهریور 1391

شادمانی خانواده های چشم انتظار از انتقال سری ششم اسرای اشرف

ما بین تماس تلفنی خانواده ها، مادری ضمن تمسخر به مریم رجوی اظهار داشت: وی درپیامش حول انتقال ششمین سری ازعزیزانمان از اشرف به لیبرتی گفته است که ما خواستیم بدینگونه حسن نیت خود را به اثبات برسانیم!! وما هم به وی گوشزد میکنیم که زهرعقب نشینی تمام و کمال از اشرف و اضمحلال تشکیلات فریبنده ات را ما خانواده ها به کامت ریختیم و به پیروزی رسیدیم و در ثانی با این حرفت میخواهی به حامیان جنگ طلب بازنشسته و ورشکسته امریکایی و به لابی های صهیونیستی خود پیام بدهید که به زودی ما را ازلیست تروریستی بیرون بیاورید!! آویختن به دامن یک مشت ابر تروریست و بیگانه برای رسیدن به قدرت تخیلی خود تا کی!! زهی بی شرمی و از این همه وطن فروشی!

دیدار صمیمی انجمن نجات با خانواده حمید رضا نوری 01 شهریور 1391

دیدار صمیمی انجمن نجات با خانواده حمید رضا نوری

پدر حمید رضا آهی کشید و گفت: این درختان گردو را که می بینید آن زمانی که حمید رضا پیش ما بود نهال بودند ببینید الان چقدر رشد کردند درختان گردویی که حمیدرضا کاشت رشد کردند ولی پدر و مادر حمید رضا از نبود فرزندشان پیر و شکسته شدند الان نزدیک به بیست و پنج سال است که از فرزندمان حمید رضا خبری نیست در فرقه رجوی به اسارت گرفته شده است اگر حمید رضا در ایران به زندان افتاده بود لااقل هفته ای یک بار آن را می دیدیم. در زندانی افتاده که نه راه پس دارد نه راه پیش. سران فرقه رجوی از خدا نمی ترسند ما پدر و مادرها چه گناهی کردیم

ضیافت افطاری در دفتر انجمن نجات مرکز خوزستان 28 مرداد 1391

ضیافت افطاری در دفتر انجمن نجات مرکز خوزستان

درآخرین شبهای ماه مبارک رمضان و در آستانه عید سعید فطر جمعی از اعضای جدا شده به همراه تعدادی از خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی در ضیافت افطاری انجمن نجات خوزستان شرکت کردند.این ضیافت که تا پاسی از شب ادامه داشت بعد از صرف افطاری اعضای جداشده و خانواده های شرکت کننده به جمع بندی تحولات اخیر و چشم انداز آینده این فرقه تروریستی پرداختند و تاکید داشتند که با توجه به افزایش فشارهای بین المللی وموضع گیری های اخیر مقامات و مسئولین عراقی مبنی بر ضرورت خروج این فرقه جنایتکار از خاک عراق سرکردگان آن هیچ آینده ای جز پروسه فروپاشی و اضمحلال را ندارند.

ماه ضیافت خدا در راستای آزادی بندگان خدا 28 مرداد 1391

ماه ضیافت خدا در راستای آزادی بندگان خدا

چهارشنبه شب انجمن نجات خوزستان میزبان جمعی از خانواده های اسیران دربند فرقه رجوی و تعدادی از اعضای از بند رسته این فرقه در آخرین شب های ماه مبارک رمضان بود حضور این عزیزان در این شب های پرفضیلت یکبار دیگر به لحاظ محتوایی عزم جزم کلیه این همرزمان را برای آزادی اسیران دربند اسارت رجوی ها نشان داد و شور و شعف زایدالوصفی بر این میهمانی حاکم بود و دعاهای پرشور و خالصانه آنها از درگاه پروردگارشان که در اوج خلوص نیت و از موضع احساس نیاز مطلق بیان می شد برزیبایی و معنویت این شب صدچندان می افزود.

blank
blank
blank