جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا و نتیجه”جایزه بزرگ” 09 خرداد 1386

مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا و نتیجه”جایزه بزرگ”

سازمان مجاهدین طبق آخرین گزارش وزارت خارجه آمریکا به عنوان فرقه و همچنین گروه تروریستی شناخته شده و توسط طرف ایرانی مذاکره کننده نیز به عنوان همدست صدام حسین وگروه تروریستی مطرح گردیده وجالب آن است که”مژگان پارسایی” همزمان تضاد خود را با دولت قانونی عراق، در شبکه فاکس نیوز علنی میکند و این دولت را غیر دمکراتیک میداند در حالیکه مدت هاست این جریان عاجزانه برای ساکنین قرارگاه اشرف از همین دولت درخواست پناهندگی می نماید.

بارد چه؟ دیده چسان؟ روز و شب چرا 07 خرداد 1386

بارد چه؟ دیده چسان؟ روز و شب چرا

از اینکه دیدم افشا واقعیت ها دارد به جایی میرسد و پاسخ دو نفر از دوستانم را دیدم بسیار خوشحال شدم البته دیری نگذشت که سوالاتی، ذهنم را به خود مشغول ساخت. در نامه اول که دوست و برادر عزیزم مرتضی صدیق نوشته است برایم سوال شد که آیا اینها را مرتضی نوشته زیرا دستور جملات متعلق به خودت نیست

خواهشمندیم که چشمانت را به روی حقایق بازکنی 30 اردیبهشت 1386

خواهشمندیم که چشمانت را به روی حقایق بازکنی

با عرض سلام و آرزوی توفیق و سربلندی خدمت برادر عزیز و بزرگوارم اکبر جان امیدوارم در هر جا و مکانی که هستی سالم و سلامت باشی و عید نوروز و فرارسیدن سال جدید را هم از طرف پدر و مادر و خودم (قاسم)، زیبا، زهرا، جعفر، مهدی، حجت و میلاد برایت تبریک عرض مینمایم و همه، به یمن این سال جدید آرزومندیم که هر چه زودتر جدایی ها و دوری از تو به اتمام رسیده و امسال سال وصل و برگشتن تو نزد خانواده ات باشد.

اصلاً نباید نگران هیچ چیزی باشی. گذشته ها گذشت. 27 اردیبهشت 1386

اصلاً نباید نگران هیچ چیزی باشی. گذشته ها گذشت.

فقط مختصراً بگویم همه اهل خانواده در سلامت کامل بسر میبرند و از هرنظر همگی شرایط بسیار خوب و ایده آلی دارند. هیچ ناراحتی در زندگی حس نمیکنند. الّا دوری تو و انتظار دیدار تو که دقیقاً بستگی به تصمیم خودت دارد. یعنی اگر هر زمان تصمیم گرفتی به آغوش گرم خانواده ات برگردی همگی به گرمی از تو استقبال میکنند. و اصلاً نباید نگران هیچ چیزی باشی. گذشته ها گذشت.

به بازگشت بیندیش 26 اردیبهشت 1386

به بازگشت بیندیش

نمی دانم از چه بگویم. مدتهاست که با تو حرف نزده ام. مدتهاست که هزاران حرف با تو دارم و هر روز با خود می گویم هر گاه آمدی و بوسه زدی بر این خاک به تو خواهم گفت که در نبودت بر ما چه گذشت. به تو می گویم که غم دوریت بر ما چه کرد. در این سالها و خبرهایی که از زندگی فلاکت بارت می رسید چگونه کمرمان را شکست.

گزارش نشست انجمن نجات با نماینده کمیته جستجوی صلیب سرخ جهانی 26 اردیبهشت 1386

گزارش نشست انجمن نجات با نماینده کمیته جستجوی صلیب سرخ جهانی

ادامه نشست انجمن نجات دفتر اصفهان در روز جمعه 21 اردیبهشت ماه 1386 که همزمان با سالگرد خلع سلاح مجاهدین توسط نیروهای امریکایی درپادگان اشرف در عراق محل انجام شده بود در سالن صلح و دوستی هلال احمر با خوش امد گویی مجدد اقای هاشمی مسئول انجمن اصفهان به مسئول کمیته جستجوی صلیب سرخ جهانی شروع شد

حقیقت درباره رفتار غیر انسانی رهبران فرقه تروریستی رجوی 13 اردیبهشت 1386

حقیقت درباره رفتار غیر انسانی رهبران فرقه تروریستی رجوی

نامه خانم یوسف زاده به پسرش آقای یعقوب یوسف زاده فرد مستقر در قرارگاه اشرف و حکایت آنچه که بر سر وی در مدت بیست سال به علت نداشتن کوچکترین خبری یا تماسی از فرزندش به علت اعمال محدودیت های فرقه رجوی، گذشته است، حاکی از نهایت سنگدلی و بیرحمی رهبران فرقه مذکور می باشد.

فروریختن حصار سنگین تنگ و تاریک فرقه رجوی 13 اردیبهشت 1386

فروریختن حصار سنگین تنگ و تاریک فرقه رجوی

خانم ها انیس و مونس اولادی فرد در نامه خویش خطاب به خواهرشان خانم معصومه اولادی فرد مستقر در قرارگاه اشرف که چند سال پیش در سنین نوجوانی با شیوه و ترفندهای خاص دارو دسته رجوی اغفال شده و به قرارگاه اشرف در خاک عراق انتقال داده شده است، ضمن ابرازتنفر از آدم ربائی مشمئز کننده فرقه منحط رجوی، از خانم معصومه می خواهند تا شجاعانه و با شهامت از فرقه جدا شده و به آغوش خانواده باز گردد

همگی چشم به دیدار دوباره تو دوخته ایم 03 اردیبهشت 1386

همگی چشم به دیدار دوباره تو دوخته ایم

پسر عزیزم، سلام، امیدوارم حالت خوب باشد و در کمال سلامت باشی. اکنون که این نامه را برایت می نویسم اشک از چشمانم جاری است. به یاد روزهایی می افتم که تو در آغوش من بودی و دستان کوچکت را بر دور گردنم حلقه میزدی. خدا را شکر میکردم که پسری به من داده که روزی عصای دوران ناتوانی من باشد.حتی فکرش را هم نمیکردم که چنین روزهایی را ببینم که تو با ما این همه فاصله داشته باشی.

در یک فضای آزاد دارم برایت این نامه را مینویسم 02 اردیبهشت 1386

در یک فضای آزاد دارم برایت این نامه را مینویسم

سلام امیدوارم که حالت خوب باشد. در یک فضای آزاد دارم برایت این نامه را مینویسم، نه کسی بالای سرم ایستاده و نه کسی نامه ام را چک می کند. تازه دارم معنی و مفهوم آزادی را میفهمم. نزدیک به دو سال است که از شما خبری ندارم. همش در این فکر هستم که در حال حاضر در اشرف به چه شکل امورات زندگی خودت را طی می کنی.

چشم انتظاران یک خبر 01 اردیبهشت 1386

چشم انتظاران یک خبر

خانم شکوه فروزنده در نامه به برادرش سعی کرده به هر شکل ممکن احساسات و عواطف او را که توسط سازمان نابود شده است(در حقیقت سازمان اجازه بیان آن را به کسی نمی دهد) برایش زنده کند و به او بگوید میداند در دل عواطف همیشه زنده باقی خواهد ماند و این سازمان است که مانع برقراری رابطه، احساسات و عواطف بین فرزندان و اعضای خانواده ها است.از دیدگاه دیگر از او خواسته است تا دور از هرگونه فشار و تبلیغات درون مناسبات سازمان نحوه ادامه زندگی اش را انتخاب کند زیرا این حق هر انسانی است که بتواند در نهایت آگاهی و اختیار انتخاب صحیح و مناسب را داشته باشد.

می خواهم به ایران بیایی و به این غم ها پایان بدهی 30 فروردین 1386

می خواهم به ایران بیایی و به این غم ها پایان بدهی

خدمت دختر عزیزم دعا و سلام می رسانم. پروانه جان از خداوند می خواهم که در پناه خدا باشی عزیزم. سال نو را به تو تبریک می گویم و از خداوند می خواهم که سال نو سالی باشد که تو به ایران بیایی و به این غم ها پایان دهی. به دوستانت سلام و دعا می رسانم. پروانه عزیزم نمی دانی که از وقتی که از پیش تو برگشتم دیگر نمی توانم تحمل کنم. همیشه مریض هستم و با خودم می گویم که چرا از تو دوباره جدا شدم. همیشه منتظرم که از تو خبری داشته باشم. تقریبا یک سال است که من از پیش تو برگشتم و هنوز از تو خبری ندارم. پروانه جان من یک نامه برایت فرستادم. امیدوارم که به دستت رسیده باشد.

blank
blank
blank