بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
پسر عزیزم، سلام، امیدوارم حالت خوب باشد و در کمال سلامت باشی. اکنون که این نامه را برایت می نویسم اشک از چشمانم جاری است. به یاد روزهایی می افتم که تو در آغوش من بودی و دستان کوچکت را بر دور گردنم حلقه میزدی. خدا را شکر میکردم که پسری به من داده که روزی عصای دوران ناتوانی من باشد.حتی فکرش را هم نمیکردم که چنین روزهایی را ببینم که تو با ما این همه فاصله داشته باشی
آیا آقای رجوی و خانم عضدانلو فاقد احساسات انسانی هستند؟
با سلام خدمت برادر خوبم علیرضا. امیدوارم که حالت خوب بوده باشد. برادر عزیزم نمی دانی که چقدر دل تنگت هستیم و من این نامه را به نمایندگی از طرف خانواده می نویسم و همه ی آنها صورت ماهت را از راه دور می بوسند و آرزوی دیدنت را دارند.
نامه به عضو شورای رهبری فرقه تروریستی رجوی
سلام امیدوارم که حال شما خوب باشد ودر حصار بسته اردوگاه اشرف مشکلی نداشته باشید. من از وطنم ایران برای شما این نامه را می نویسم وطنی که بیش از 18 سال از آن به دور بودم ودر فضای سکت اشرف بهترین دوران زندگی بر باد رفت و طی این چند سال صدایم به هیچ کس و هیچ جا نرسید.
اثبات تروریست بودن مجاهدین با نشریات خود مجاهدین
برای گروهی که در میان مردم کشورخود هیچ گونه جایگاهی ندارد چه سود که یک یا چند حامی از میان نمایندگان دانمارک داشته باشد؟ و یا در کمیته ای به نام دفاع از غیر مذهبی کردن نهادهای دولتی و… در هتل رویال شهر تورنیوی ایتالیا حرف از نقض حقوق بشر در ایران بزند؟ و اعضای خودشان که در آن جمع حضور دارند را تشویق کند و خواستار برداشتن برچسب تروریستی از فرقه شود.
جهت اطلاع اعضای قدیمی مجاهدین
این طیف از فرقه آقای رجوی مستمرا آنرا جزءِ شجاعت های متهورانه ی خود ثبت می کردند و اما از آنجائیکه روی هیچکدام از آن سوژه های شناسایی شده مجاهدین عمل مستقیم نمی کردند و یا ماگزیمم 5% آنرا عملیاتی می کردند و همچنین این سوژه های شناسایی شده در کادر و توان سیستم نظامی فرقه جا نمی شده، این طیف از اعضای مجاهدین همیشه متناقض بودند و نمی توانستند پشت صحنه آنرا درک کنند
آیا براستی باورت میشود
پسرم وقتی خبر سلامتی شما را در خرداد 86 از نماینده انجمن نجات در استان گیلان شنیدم ابتدا باور نکردم ولی با اصرار فراوان نماینده محترم مبنی بر سلامتی شما، نمیدانی چه حالی داشتم. به خدائی که شریک ندارد به محض شنیدن این خبر بسیار بسیار شیرین و خوش، دیگر یک لحظه آرام و قرار ندارم. شب و روز فکر و خیالم را با شما سپری میکنم. خدایا میشود یکبار دیگر در این کهنسالی فرزند عزیزتر از جانم را ببینم؟ آیا عمر وفا میکند؟ به خدا صبر و انتظار هم حدی دارد.
آنها که رفتند آنها که ماندند
در جریان دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه تعدادی مجبور به خودسوزی شدند و عده زیادی نیز مجبور به نوشتن تقاضانامه جهت انجام عملیات خودسوزی شدند. ندا حسنی و صدیقه مجاوری نیز در میان بیش از 10 نفر از کسانی بودند که خودسوزی کردند و رفتند تا در جهل و جمود سازمان قربانی هوا پرستی مریم رجوی شوند و آنها که در فروغ جاویدان رفتند کشته زیاده خواهی رجوی شدند.
پسر عزیزم، فرزند دلبندم اکبر جان
دنیای غریبی ست” دارودسته مجاهدین خلق به رهبری رجوی از اجابت خواسته به حق و مشروع خانواده هایی که فرزندان و بستگانشان سالیان دراز در برزخ قرارگاه اشرف بسر می برند و شرایط زندگی و زیست برای آنان بنا به شهادت عده زیادی از جداشدگانی که به ایران بازگشته و یا در کشورهای اروپایی پناهندگی گرفته اند، بسیار رقت انگیز و ناامید کننده است
نامه مادری نگران به فرزند اسیرش
تو را از جواب نامه ای که برای من میفرستی بشنوم و بدانم که فرزند دلبندم درحیات میباشد. چون من که هیچج خبری از تو ندارم و از تو خواهش میکنم خبر سلامتی خودت را به من بدهی. اگر میتوانی یک عکس هم برای من بفرست تا با دیدن عکست حداقل مقداری از دوری تو برای من سهل و آسان شود.
برنامه پرونده، شانتاژ ها و ترفندهای تبلیغاتی فرقه رجوی
آقای محمد میر یونس حقی یکی از اعضای خانواده های عضو انجمن نجات که ساکن شهر خوی است برای رهایی برادرش آقای علی اکبر میر یونس حقی که هم اکنون در قرارگاه اشرف بسر می برد نامه ای خطاب به ایشان نوشته و در نامه خویش از ترفندها و شانتازهای تبلیغاتی رهبران فرقه مجاهدین بشدت انتقاد نموده است.
معصومه جان خیلی دلم برایت تنگ شده است
سردمداران فرقه تروریستی به اصطلاح مجاهدین تا چه حد به مفهوم آزادی و انتخاب آزادانه انسان پایبندند؟ اگر آنان در عصر تحولات دموکراتیک و انفجار اطلاعات به حقوق بشر معتقدند، چرا علیرغم خواست، اراده و تمایل خانم ها انیس و مونس خواهران خانم معصومه اولادی (فرد مستقر در قرارگاه اشرف) که در نامه خویش در فروردین ماه سالجاری(درج شده در سایت انجمن نجات) از خواهرشان خواسته بودند تا با آنها تماس تلفنی بگیرد
آخرین اردوگاه کار اجباری جهان
در همه شهر های عالم میتوان کم وبیش ردپایی از ارزش های والای انسانی را مشاهده کرد.در تمامی شهرهای دنیا انسانها از حداقل آزادی عمل برخوردار میباشند.اما حاکمان اشرف به هیچ کدام از معیار ها و ارزشهای تمدن بشری وقعی نمی نهندو با ساکنین این مکان مثل بردگان برخورد میکنند. افراد ساکن در این مکان در برابر دستورات رهبرو مسئولین فرقه از حق هیچ انتخاب و اظهار نظری برخور دار نیستند بلکه تنها باید اطاعت کننده محض باشند