نامه خانواده علیپور به اسیر در بندشان
ایرج جان، همینطورکه گفتم باقرخیلی خیلی سلام دارد الان اوهم خانه خریده وهم ازدواج کرده وآ نقدر دوست دارد که توهم هرچه زودتربه وطن برگردی و به زندگی خودت ادامه بدهی. اومیگوید برای ایرج خیلی حرفها دارم ولی میگذارم بعد از اینکه بیاید. برای اینکه تو مطمئن شوی، وی با ما عکس یادگاری گرفت وعکس راهم برای شما فرستادم.
یزدان مجتهدی با یک تصمیم قاطع از فرقه رجوی جدا شو
ما همه تمامی برادران وخواهرت خیلی خوشحال هستیم که درسلامت هستی وهمه آرزوی دیدارت را دارند برادران عبدالله – رحیم – اسماعیل وتمامی اهل فامیل برایت سلام گرم دارند.اینجا همه چیزبخوبی پیش میرود. هیچ مشکلی برای آمدن تو وجود ندارد. ماهمه ازتومیخواهیم هرچه زودتربه ایران برگردی.
نامه خواهر و برادری رنج کشیده به امیر یونس حقیقی
امیرخوبم دیگرتاب و توان دوریت را نداریم و جای خالی تو فقط با آمدنت پر می شود ترا به پریشانی دل زینب بیا تا دل پراشوبم آرام گیرد امیر جان خدا گواه است که تا حالا ناخواسته اسیر یک مشت چرندیات ساخته و پرداخته شده ای تو که ناخواسته گرفتار شدی اما حالا خواسته و به اراده خودت از دام بیرون بیا و زندگی را درسلامت و شادی تجربه کن.
ذهن بیمار رهبر عقیدتی مجاهدین
برادرم مدت بیست و دو سال است که این خواهر چشم انتظارت تو را ندیده است. می دانم صحیح و سالم در قرارگاه اشرف بسر می بری و از این بابت خوشحالم که سالم هستی. برادر عزیز تر از جانم خواهر و برادرت بلبل و امیرخان بشدت در انتظار دیدن روی ماهت هستند. امیدوارم که در اسرع وقت پس از خواندن این نامه با خواهر چشم براهت تماس بگیری و بدان من و برادر و خواهرت هر کاری از دستمان بر بیاید وقتی به ایران بازگشتی و برای خوشبختی تو انجام خواهیم داد.
جبار صبایی؛ از دوری شما بسیار رنجورم
زیاد مشتاق دیدار شما هستیم. جبارجان دیگر نمی توانیم تحمل نمایم دوری شما را. زیاد مرا رنج می دهد. من زحمت زیادی برای تو کشیده ام. خواهشمندم حرف پدرت را زیر پا نگذار و هر چه زودتر برگرد، به ایران و در آغوش گرم خانواده و با هم و با صفا و آرامش مشغول شویم ضمنا تک تک اعضای خانواده من جمله برادر، خواهر، مادر برای شما سلام گرم می رسانند.
درد دلهای مادر طیبه نوری
من مادرت هستم و خوب شما را می شناسم چه چیزی باعث این کار شده. هر چه فکر می کنم که شما برای چی در آن بیابان برهوت مانده اید عقلم به جایی قد نمی دهد. آیا؟ غیر از اینکه عمر شما دارد تلف می شود کار دیگری هم دارید در کدام کتاب قانون نوشته شده است که مادری بعد از چند سال با سفری پر خطر به عراق سفر می کند که دخترش را ملاقات کند به جای ملاقات با دخترش با بدو بیرای سران سازمان مواجه می شود.
رهبری عقیدتی مجاهدین و حصارهای فیزیکی و ذهنی
رهبران فرقه های ستیزه جویی چون القاعده، طالبان و مجاهدین در روزگار اخیر نمونه های عینی و ملموسی هستند و بوضوح می توان به آنان اشاره کرد. اما در این میان مسعود رجوی شاید یک نمونه ی بی بدیل و استثنایی در شرارت ورزی و ستیزه جویی و نیز ایجاد دنیایی سراسر تاریک و سیاه باشد که هنجارها و مولفه های ذهنی و ساخت فکری و نیز مناسبات بر آمده از آن، شگفتی بسیاری از اندیشمندان و مردم جوامع گوناگون را باعث شده است.در این میان مسعود رجوی رهبر عقیدتی مجاهدین در هجوم به انسانیت و ارزش های انکار ناپذیر آن چون آزادی و عواطف و احساسات خانوادگی یک شگفتی ست.
نامه خانواده اشک خونی به فرزندشان
مجید جان به هر طرف می نگریم جای خالی تو را می بینیم درکوه عینالی وائل گلی وهرجای می رویم خاطرات تو زنده می شود مجید جان پدر در انتظار و به چشم راه تو از این دنیا رفت راضی نشو مادر و خواهرها یت در انتظار تو بمیرند مادر هرسال برای تو مربا… می پزد و تو نمی آیی سال دیگر دوباره می پزد تو گفتی سه ماه می روم و برمی گردم مجید جان پریناز بیست ساله شد تو نیامدی
تلاشهای خانواده زاهدی برای رهایی عبدالرضا زاهدی از چنگال مجاهدین
آقای حمیدرضا زاهدی (از برادران عبدالرضا از اسرای دربند فرقه رجوی) به اتفاق پدر و مادرگرامی شان به دفتر انجمن نجات آمدند و برای مجامع حقوق بشری و صلیب سرخ ودولت عراق نامه نگاری کردند شاید که آرزویشان در رهایی و بازگشت عبدالرضا به ایران و یا به دنیای آزاد در خارج کشورمحقق شود.
مناسبات تک ساحتی مجاهدین
تامل در متن و محتوای نامه ی آقای مهدی پالیده حکایت تلخ و درخوری ست از مرزهای بازدارنده و محدودیت آمیزی که دارودسته ی رجوی برای خانواده ها و عزیزان و بستگانشان در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین در اشرف پدید آورده اند. در این میان رهبران مجاهدین می بایست سرانجام بدانند و بفهمند ستیزه جویی و کنش های خشونت طلبانه و یا ایجاد محدودیت در ارتباط انسانی در عصر تحولات دموکراتیک، نه تنها پافشاری بر نابودی ارزش های انسانی و دموکراتیک بشمار می آید بلکه طی کردن فرآیند میرایی و از هم پاشیدگی تشکیلات تبهکارانه ای ست که سر انجام گریزی برای آن متصور نیست.
بیزاری مادران از رهبری عقیدتی مجاهدین
مادران و پدران چشم انتظار سالهاست نگران وضعیت و سرنوشت عزیزان خویش در قرارگاه اشرف هستند آنها بیش از دو دهه نظاره گر اسارت فرزندانشان در دنیای تاریک و سیاه مجاهدین می باشند. این مادران و پدران بیقرار برای رهایی عزیزانشان از دنیای زشت و خفقان آمیزی که رهبری عقیدتی مجاهدین برای آنان ساخته و پرداخته است سخت در تلاشند. نامه ی خانم پوراندخت حسین ابیضی که با سوز و اشک و خطاب به فرزند دلبندش آقای عبدالله مقدسی نوشته شده است دربرگیرنده ی واقعیاتی تلخ و دردناک است.
نامه خانم نوری به دخترش طیبه از اعضاء مجاهدین
سئوال من این است که چرا این قدر بی عاطفه شدی؟ ناسلامتی من مادر شما هستم. واقعا خنده دار نیست سازمانی که مدعی است که در تمام نقاط دنیا نفوذ دارد از یک تماس تلفنی با خانواده ترس و هراس دارد. سازمانی که به شما که اعضای به اصطلاح خودش هستید اعتنایی نمی کند انتظار دارید به من مادر که ده سال روزگار برای دیدن شما لحظه شماری می کند توجه ای داشته باشد. ظلم بالاتر از این؟