برای شاگرد تنبل و کودنی چون بیژن نیابتی
بیگمان فریادهای اخیر رجوی بگوش همگان رسیده و تهدیدها و تحریکاتش بر علیه جداشدگان را دریافته اند، الزامات و اجباراتش در مورد افراد باقیمانده در گزینش راه بردباری بر امیدهای واهی این رهبریت و خودداری نیروها از نق زدن ها ی بی حاصل را شنیده اند.
تنظیم رابطه مجاهدین با منتقدین و مخالفین جداشده
با چنین شاخصی الزاما معیارهای گذشته که بر پایه آن مشروعیت و صلاحیت تشکیلاتی افراد و اعضاء محرز می شده، به بوته فراموشی سپرده می شود و در مقابل ارزیابی رده و مسئولیت های درون تشکیلاتی که پیش از این بر اساس سوابق مبارزاتی، قابلیت های تئوریک و پراتیکی محک می خورد یک شبه جای خود را به تبعیت پذیری محض و میزان نزدیکی به شاخص انقلاب ایدئولوژیک یعنی رهبری عقیدتی می دهد
یک صدوبیست و دومین گفتگوی سعید شاهسوندی در رادیو صدای ایران
این سوالات و اتهامات چیزی فراتر از مطالب این نشریات که مشخصا مجاهدین بدون استناد و مدرک مشخص مطرح نموده اند، نیست. شاهسوندی در ادامه ضمن تشریح نحوه دستگیری خود در عملیات فروغ جاویدان و مکاتبات خود با رجوی قبل از این عملیات مدعی شد، مجاهدین پیش از هر گونه اطلاعی از وضعیت من به همسرم اعلام می کنند سعید رستگار شده و به این ترتیب با خونش گناهان خود را شسته است.
آنتنی کردن جداشدگان خاموش نوعی تروریزم
از این نوع جنایت ها علیه جداشدگان و ناراضیان در فرقه کم نبوده اند. این نوع ترفندها در کنار سندگیری ها و اعتراف گیری ها برای افرادی بکار برده می شد که مطیع و رام رهبری فرقه نمی شدند اینک هم با حرکتی غیرانسانی از آنها در خارجه هم نمی گذرند و آنها را ابزار و وسیله ای برای امنیت خود در اروپا کرده اند.
از کوزه همان برون تراود که دراوست
همچنین تحمل ناپذیر است رویارویی حیله گری و نقشه های مشمئز کننده ات، از قبیل لچک برداری مصلحتی!(قصد توهین به پوشش انتخابی هیچ کسی درمیان نیست، مگر آنان که به حجاب و هیچ پدیده یی دیگری اعتقاد ندارند، مگر سودجویی منافقانه). که در حمله ی چماقداری تاسف آور به جمعیتی ایرانی درپاریس هم، عفریته هایت جهت گریز از هویت تشکیلاتی و تبری جویی از نام ننگین رجوی، کشف لچک کرده بودند
نقدی بر پیام مسعود رجوی در ۱۲ تیرماه ۱۳۸۶
رجوی به دولت های اروپایی و به خصوص فرانسه که دست آنان را در رابطه با طرح های تروریستی و تخلفات مالی رو کرده می پرد و همه را به جاسوسی برای ایران متهم می کند!!عجبا که این همه کشور و دستگاه قضایی فرانسه برای ایران جاسوسی می کنند، ولی از سوی دیگر فرقه به آن ها چشم امید دارد تا با تحریم و فشار علیه ملت ایران آنان را در رسیدن به قدرت یاری رسانند! و باز دچار توهم شده حامیان فرانسوی فرقه را 250 هزار نفر می داند!! همچنین از فسادهای مالی فرقه با عنوان یک جرم عادی نام می برد؟!!!
یک سئوال از مجاهدین. در گرد همایی پاریس چه می کردید
پس ازدرگیری وحمله مجاهدین در تاریخ 17 ژوئن 2007،در سالن fiap در شهر پاریس که حدود 60 تن از اعضای مجاهدین به سر کردگی محمد حیاتی (سیاوش)که یکی از مسئولین شناخته شده واز کادر های قدیمی وسابقه دار مجاهدین می باشد به چند تن از اعضای سابق مجاهدین که برای یک گرد همائی از سوی انجمن حمایت از مهاجرین و ایرانیان مقیم فرانسه ترتیب داده شده بود شرکت کرده بودند
نامه سرگشاده ابراهیم خدابنده به مسعود رجوی
“پیام تهنیت و تقدیر” شما”به هموطنان خارج از کشور” که در سایت”همبستگی ملی” به تاریخ جمعه 15 تیر درج گردیده بود را مثل همیشه با دقت هرچه تمام تر خواندم. طبق معمول مجبورم باز مهمترین و اصلی ترین ابهامات و سؤالات خود را در خصوص پیام مربوطه به این وسیله به نظرتان برسانم تا شاید حداقل در خصوص درصدی از آنها جوابی دریافت نمایم.
چرا بعد از ۲۰ روز
رجوی در اطلاعیه خود می گوید ما به همه عملکردهای خود در عراق را برای مردم ایران توضیع خواهیم داد! شما چه توضیحی میتوانید بدهید؟ شما اصلا هیچ توضیحی ندارید. وقنی که شما بر سر حضور محمد حیاتی در صحنه عملیات منکر وجود او شدید، حتما میخواهید همکاری های اطلاعاتی و عملیاتی خود با صدام را به همین ترتیب توجیه کنید. لابد هنوز براین اعتقاد هستید که از پیروز نمی پرسند. و پیروز را زیر سئوال نمی برند.اما سازمان مجاهدین خود می داند که بازنده ترین است.
استفاده ابزاری از نام مسعود رجوی در تبلیغات مجاهدین
سازمان مجاهدین خلق در روزهای اخیر با انتشار فیلم ها و مطالبی در یو تیوب و خروجی های مشابه به تبلیغ خشونت و جنگ دست زده است. این مطالب و فلیم ها که در متن هیچ کدام نشانی از آقای سبحانی وجود ندارد تحت تیتر هایی با ذکر نام ایشان پخش می گردد. علاوه بر این، سازمان مجاهدین خلق دست به انتشار صد ها باصطلاح”مقاله” و”مطلب” بی نام و نشان در سایت های اقماری بی نام و نشان تر خود زده است.
اضمحلال دستگاه تبلیغاتی فرقه رجوی آخرین مرحله نجات اسرای فرقه
باید هم از کسانی یاد کرد که این”شکست و اضمحلال آخرین نقطه قوت سازمان مجاهدین خلق” را به سکوت برگزار کردند و به تفکر برای یافتن”ابزاری قابل استفاده” افتادند (که ارتقاء عبدالمالک ریگی از”قاچاقچی و راهزن” به منصب”رهبر انقلاب ایران” که قبلا به رجوی تعلق داشت بی ربط به آن نیست) و هم معدود کسانی که با خشم و عصبانیت”استفاده از همین ابزار شکسته” را (شاید هم برای آخرین دفعه) فریاد زدند.
نکاتی از پیام دوازده تیر آقای رجوی
مردم ایران در رسانه های سراسر دنیا دیدند که چگونه صدیقه و ندا در میان شعله های آتش به فرمان مریم سوختند و چگونه فرقه با سازماندهی و تدارکات از پیش تعیین شده، با پرچم و تمثالهای مسود و مریم در دوطرف خیابان کف می زدند و هورا می کشیدند.”.