نقدی بر سخنرانی ریس جمهور خودساخته فرقه رجوی در نمایش ویلپنت پاریس
اگر به تضاد اصلی این فرقه و سران آن نگاه کنیم متوجه می شویم که این فرقه برای ادامه راه خود نیاز به کشته سازی و یا عملیات های تروریستی داشت تا بتواند حرفی برای زدن داشته باشد ولی این دو بهانه از دست این فرقه گرفته شده والان دیگر چیزی برای گفتن ندارد اگر چه خانم رجوی دم از هموطن می زند اما منظور ایشان همان جیره بگیران کشورهای دیگر می باشد در ایران این فرقه دیگر سمپات و جایگاهی ندارد
گدایی مریم قجر از کشورهای غربی برای آزادی در ویلپنت
بعد از نزدیک به دو ماه از جار و جنجال تبلیغاتی برای برپایی گردهمایی در ویلپنت پاریس این بار نیز مریم به تکرار یاوه هایی پرداخته که هیچ خریداری نداشته و سعی کرده بود تا از کشورهای غربی برای مردم ایران آزادی گدایی کند. اگر قدری به حرفهای بی محتوای مریم توجه کنیم می بینیم که باز هم نعره سرنگونی و پیروزی سر داده و از اینکه وی را به بازی سیاست راه نمی دهند آه و ناله در مقابل دولت های غربی پرداخته
ضرورت انحلال قلعه اورسورواز؛ مقر مریم رجوی تروریست در فرانسه
با توجه به عزم جدی دولت عراق و همچنین جامعه بین المللی برای خروج فرقه مجاهدین از عراق، این ترفند های فرقه مجاهدین راه به جایی نخواهد برد و این فرقه مجبور خواهد بود که عراق را بطور کامل ترک کند و طبعا در آن شرایط جایگاه استراتژیکی قلعه اوورسورواز در فرانسه بیش از پیش برای افکار عمومی روشن خواهد شد و اگر دولت فرانسه هوشیار نباشد، به همان وضعیتی گرفتار خواهد شد که هم اکنون دولت و مردم عراق گرفتار شده است.
رجوی؛ دجال بزرگ قرن
ماه شعبان که میشود ناخودآگاه بیاد یکی از نشستهای مسعود رجوی خیانتکار بنام فلسفه امام زمان میافتم! کسانیکه بطور مستقیم در نشستهای او شرکت داشته اند یا لااقل پای صحبتهای او حتی از طریق نوار و ویدئو نشسته اند شاید این صحبتهای مرا بیشتر و بهتر متوجه شوند. چراکه رجوی در حرف زدن و تحت تاثیر قراردادن افراد از طریق صحبت حقیقتا استاد است و البته این بدلیل اوج دجالیت و ویژگی منحصربفرد او در خصوص دروغگوییست!
درب خانه عنکبوت بسته میشود
در روزهای آینده درب قرارگاه اشرف بسته خواهد شد.موقعیتی که سالیان سال به مکانی امن برای رجوی تبدیل شده بود.شاید گفتن این جمله ساده باشد که درب قرارگاه اشرف بسته میشود اما برای کسانی که بیش از دو دهه منتظر فرا رسیدن چنین روزی بودند شنیدن این جمله معنای بسیار و البته بسیار بسیار لذت بخش خواهد بود! چه جوانانی که آرزوی رسیدن چنین روزی را داشتند اما رجوی جنایتکار آنها را به زیر خاک سرد فرستاد!
آب در هاون کوبیدن فرقه رجوی – قسمت پنجم
روزگاری مسعود رجوی برای ادامه نشست های خود و نشان دادن قدرت خود در نشست های درونی به نیروهای در زنجیر دستور انجام عملیات در مرزها را می داد. این عملیات ها اگرچه برای رهبران فرقه بار منفی داشت اما بدلیل نیاز داخلی و سرکوب نیروها، تشکیلات پیه آن را به تن می مالید تا بتواند آنچه می خواست در نشست های درون تشکیلاتی بدست آورد
به بهانه سالگرد انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک سازمان – قسمت دوم
رجوی با تاسیس سازمانی در سال 54 که به دنبال شکاف در رهبری سازمان و اقدام تقی شهرام برای ایجاد یک سازمان مارکسیستی صورت گرفت در واقع ابتدای شکل گیری رهبری خود محور در سازمان بود که بعد ها با گذشت زمان دیدیم چگونه این رهبری با تصمیم گیری فردی و شخصی خود در ضدیت با مردم قرار گرفت ما به وقایعی در سازمان اشاره کردیم که نشان دهنده این طرز رهبری بود و اینکه رجوی خود را بیشتر برجسته کرده و از اراده و قدرت فرماندهان و اعضاء خود رفته رفته بکاهد تا به موجوداتی مطیع تبدیل شوند.
مریم قجر، ضحاک مار بدوش است
او می گفت وقتی برادرم را مجددا به عراق بردند برایم زنگ زد، ولی نگذاشتند او زیاد صحبت کند و انگار تلفن را به زور از دستش می گیرند و آنرا قطع کردند و انگار وی را با ترفند به عراق بردند که هنوز در این آتشکده و جهنم گیر افتاده است. خانم سهرابی می گفت مریم ضحاک مار بدوش است که بچه های ما را بلعیده است.او همچون تمامی خانواده هایی که فرزندان شان در اشرف اسیر هستند می پرسید: رجوی ملعون خودش کجاست؟
سنگ روی یخ شدگی رهبری مجاهدین
مسعود رجوی در مورخه 19/3/1391 مجدد به میدان آمده و گفت در کارزار موفق قضایی مجاهدین از نبرد هزار برابر سربلند بیرون آمده اند. او ضمن ترسیم سه تابلو نهایتا اظهار داشت وزارت امریکا طبق برآوردها به تبعیت از رای دادگاه، مجاهدین را از لیست بیرون خواهد آورد!!؟. این درحالی بود که در تاریخ 29/3/1391 خانم ویکتوریا نولاند طی اعلام بیانیه وزارت امورخارجه امریکا سران جنایتکار سازمان تروریستی مجاهدین را در بهت و شگفتی فرو برد.
دموکراسی و آزادی به روایت مریم قجر
او در مورد آزادی زنان و لزوم رعایت حقوق آنها روده درازیها کرده و خواهد کرد، در حالیکه درزندان اشرف واقعیت سرسخت دیگری رقم میخورد. و اعضای قربانی آن از ابتدایی ترین حقوق انسانی و اساسی خود محرومند. به جرأت باید گفت که در زندان اشرف محرومترین اعضا،همانا زنان هستند و تشکیلات حاکم بر زنان بسا ضدانسانی تر وشدیدتر کنترل و اعمال می شود. که همه اینها ناشی از ترس سران فرقه از فرار اعضا می باشد واین دقیقا عکس شعارهایی بود که در مورد آزادی سرداده اند، وگوشها را کر کرده اند.
در قرارگاه اشرف قحطی عاطفه و احساسات است
درباره خانواده نباید فکر کرد چرا که راه میبرد به زندگی و تمایلات دنیوی، حالا که به ذهنها راه مییابد چه باید بکنیم، باید آن را بنویسیم و در نشستهای غسل هفتگی بخوانیم تا بفهمی که این کار زشتی است. این که به عواطف فکر کنی باعث میشود احساس و عاطفه تو به شهدای راه آزادی کم میشود، عاطفه و عشقت نسبت به رهبری کم میشود چرا که به مادرت فکر کردهای، بنابراین مادر حکم مزدور را دارد، مادر مزدور جمهوری اسلامی است که ذهن تو را از چارچوب مورد دلخواه اشرف و رهبری آن جدا میکند و به وادی دیگری میبرد.
به بهانه سالگرد انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک سازمان – قسمت اول
در انقلاب ایدئولوژیک خود ساخته مسعود رجوی در سال 63 که پس از نا کامی ها و بعد از 30 خرداد 60 در امر رسیدن به حکومت برای وی پدید آمد. سازمانی که در انحراف کامل از خطوط اولیه خود – که آنهم از ابتدا کج بود – به یک سر فصل در انحراف خود رسید و آن جدا شدن کامل از مسیر مبارزه و مخالفت بود و بدین طریق به محوطه ای و حوزه ای وارد شد که اشتباهات رهبری توجیه پذیرشوند. در این حال موجودیت زیر زمینی و فرقه ایی سازمان به اوج خود رسید که هیچ ربطی به مبارزه سیاسی و حتی مسلحانه نداشت. در این صورت رهبری میتوانست تمامی کارهای خودش را با سس ایدئولوژیک و صد البته کاملاً وارونه بخورد اعضاء بدهد.