چه کسی امروز شتر حضرت صالح را پی می کند؟
شتر حضرت صالح نیز در تمثیل و به روز شده اش، همان عقل و درایت در سایه اخلاق و اسلام محمدی می تواند باشد. هر چند به ظاهر شعار خوبی می دادی، حال بگو ببینم در مقام عمل، قرار داد کاپیتالاسیون را که سالها پیش، آن زمان که تو بچه بودی و دهانت بوی شیر میداد، چه کسی به منبر رفت ومذمت نمود؟ و حالا چه کسی با پاچه خواری راهگشای احیای آن است؟ چه کسی اخلاق اسلامی را زیر پا نهاد و دختران و زنان عضو فرقه را با انقلاب من در آوردی خود از دست شوهرانشان گرفت وبه عقد خود در آورد؟ و یا در مجالس میهمانی آمریکائیها, با پوشاندن دامن بالای زانو، وادار به پذیرایی از آنها نمود؟
از کاخ دجله تا دادگستری پاریس
آنانی که از کاخ دجله سر بر آورده اند، جملگی این شانس و اقبال را نداشته اند که تنها پایشان به دادگستری پاریس برسد. بلکه کسان دیگری در میانه راه بدون حداقل امکانات و فرصت دفاع از خود و خانواده، آنچنان به فلاکت و زبونی رسیدند که مورد عبرت خاص و عام شده اند. با این حال، مریم عضدانلو، شانس آورده است که به سرنوشت دیگر دجله نشینان گرفتار نشده و هم اکنون در پاریس زندگی می کند. ولی باز هم فرصت اصلاح و تغییر وجود دارد، اگرچه بسیار سخت است. زندگی در فرانسه، به این معنا نیست که آدم تنها زبان فرانسه را یاد بگیرد و از همه امکانات و موهبت های قرن بیست و یکم کشور فرانسه استفاده کند و به باورهای قرون وسطی و بر پا کردن دیکتاتوری در ایران، ایمان داشته باشد.
رجوی هیچگاه اهل پرداخت بهاء از جیب خودش نبود
بیاد دارم زمانی رجوی با چه فیس و فوسی در سالن اجتماعات قرارگاه اشرف فریاد میزد که یا ما آخرین نفر رژیم را میکشیم یا آنها آخرین نفر ما را خواهند کشت! در آن روزگاران او سرمست از قدرت پوشالی که بواسطه حمایتهای بی دریغ دیکتاتور سابق عراق از او میشد قرار داشت. بی شک در آخرین لایه های ذهن کثیفش هم فکر نمیکرد روزی برسد که او در سوراخ موش مخفی شود و به زیر زمین برود. اما اکنون که شاید فقط ده سال از آن روزها میگذرد میبینیم که آخرین نفرات فرقه او را باچه افتضاح بازی از قرارگاه اشرف بیرون کردند و آنها دست به دامان کشورهای اروپایی و امریکایی شده اند که آنها را بپذیرند! بیاد حرف قدیمی افتادم که میگوید چوب خدا صدا ندارد اگر بزند علاج ندارد!
خانم مریم رجوی! دیدار ما بماند در یک دادگاه عادلانه
خانم مریم رجوی مگر شما ساز و دهل در قلعه اشرف بعد از پیروزی رئیس جمهور جدید فرانسه راه نیانداخته بودید که یک گام به سرنگونی!!؟ نزدیک شده ایم؟ بعد هم بنده های خدا اسیران قربانی در اشرف را از خواب شبانه بیدار کرده و در سانسور خبری خیال می کردند، تهران را فتح کرده اند و با بادکنک و بوق های ماشین در نیمه شب مجبور به شادی و سرور!! شدند. پس چه شد؟ هنوز یک ماه از انتخاب رئیس جمهور جدید فرانسه نگذشته، پس چرا دادگستری فرانسه شما را به دادگاه برای بازجویی و بازپرسی فرا خوانده است، آنچنان که خود اعتراف می کنید که در صدد بازسازی پرونده 17 ژوئن برآمده اند.
یک خاطره از اراجیف گفته شده توسط مسعود رجوی
همه ما هم که در سالن بودیم منتظربودیم که بشنویم بالاخره چی میخواد بگه؟! بعد از کلی خیره شدن به نفرات حاضر در سالن گفت: ای بچه ها واقعیت اینست: که ما وقتی میتوانیم برویم که بتوانیم برویم! بعد چند لحظه صبر کرد و دوباره گفت: بله ما وقتی میتوانیم برویم که بتوانیم برویم! حالا بچه هایی که باهم در سالن بودیم یواشکی نگاهی بهم کردیم که یعنی چی این حرفی که زد؟! سالن هم در سکوت عجیبی فرو رفته بود که توضیحی بده که یعنی چی؟ بعد خودش فکر کنم از این حرفی که زد خنده اش گرفته بود و چون با حالت پوزخند گفت: عجب حرف مهمی زدم ها!
دادگستری فرانسه مریم رجوی را احضار کرد
مریم قجر عضدانلو سرکرده گروه تروریستی مجاهدین به دلیل فعالیت های تروریستی، نقض حقوق بشر، مجبور ساختن اعضای گروهش به خود سوزی های پاریس در سال ۲۰۰۳ و صدها شکایت قربانیان این گروه تروریستی از وی، توسط دادگستری فرانسه احضار شد.در همین ارتباط تعداد زیادی از قربانیان و اعضای سابق و جدا شده از گروه مجاهدین در حمایت از محاکمه رهبران این فرقه در مقابل کاخ دادگستری فرانسه حاضر شدند و با شعارها و پلاکاردهایی که دردست داشتند از این اقدام دادگستری فرانسه حمایت کردند.
کاری که رهبری سازمان برای نابودی آن انجام داد، هیچ کس انجام نداده است
)) به خوبی می دانیم که سازمان مجاهدین به دست خود رجوی، در حال انحطاط و نابود شدن است. اگر این سازمان به صورت سیاسی اداره می شد و دست از خراب کاری ها و زیکزاک های مستمر و طولانی بر می داشت به صورتی نرمال و تلخ کننده قدم برنمی داشت، در ذهن دیگران چرایی ایجاد نمی کرد. امّا تعجب این است که چه طور می شود افرادی مثل رجوی رهبری یک سازمان را به دست می گیرند و آن را به بی راهه می برند.
رجوی ها با مغز شویی اعضا را در دنیای بی خبری نگه می دارند
آقای احمد ردائی برادر اردشیر ردائی می گوید نزدیک سه دهه است که برادرم به مناسبات فرقه در اشرف پیوسته است ولی تاکنون هیچ اطلاعی از او نداریم و نه خود اجازه تماس داشته است و نه مسئولین فرقه رجوی از سلامتی او به ما اطلاع داده اند فقط از طریق بچه های جدا شده متوجه حضور او در مناسبات جهنم رجوی شدیم.آقای ردایی که از روحیات برادرش از زمان انقلاب با خبر بود از دوستان جدا شده می پرسید چطور برادرم قبول کرده است که رجوی آنها را در دنیای بی خبری نگه دارد و یا هر گونه ارتباطات آنها با دنیای بیرون را قطع کند.
باز پرسی و بازجویی از مریم رجوی در دادگستری فرانسه
در تاریخ سه شنبه پنجم یونی 2012 مریم قجر عضدانلو همسر سوم مسعود رجوی و مسئول نخست فرقه مجاهدین در فرانسه بخاطر فعالیت های تروریستی، نقض حقوق بشر، و خود سوزی های پاریس و همچنین بدنبال صدها شکایتی که توسط قربانیان این سازمان از این فرد صورت گرفته برای باز پرسی و بازجویی به دادگستری فرانسه در پاریس احضار شد. لازم به یادآوری است که قبل از وی دادگستری فرانسه از محمد سید المحدثین و مهدی ابریشمچی در مورد فعالیت های تروریستی صورت گرفته توسط آنها و مریم رجوی و مسعود رجوی به دادگاه فرا خوانده شده اند.
رهبر عالی (مسعود رجوی) تنها تصمیم گیرنده برای جان اعضا است
رجوی مایل است برای تنها 3400 نفر عضو خود دست نیافتنی بنظر برسد. در تمام جلسات رسمی او با حفظ فاصله های رسمی نقش یک مرشد و مراد را بازی می کند اما برای اطلاق رسمی از وی به عنوان برادر یاد می شود. رجوی سر بزنگاه ناپدید می شود! مسعود رجوی در بزنگاه های خطر و زمانه سخت، بخوبی ناپدید می شود. تنها چند روز پس از 30 خرداد و در زمانی که او هواداران را پر از شور و عاری از شعور ساخته بود به فرانسه گریخت.
فرقه رجوی، قبیله ای در تله ی تاریخ
دست آخر افراد همیشه در انتظار خبری خوش و یا خوش ترهستند. امّا هرآدم عاقلی که معنی این خبر را می داند می فهمد که: ترک اشرف، ترک عراق است، دیگر مجالی برای بازگویی غلط نمی گذارد. زیرا که از سال 60 تا کنون شعار سرنگونی را می دادند. ابتدا به فرانسه آمده تشکیل اپوزسیون دادند، شورای ملی مقاومت را تأسیس کردند. سپس آمدند عراق تا کار نظامی کرده و سرنگونی را محقق کنند
رهبری سازمان به این سوالات جواب دهید
تا چند روز آینده به سالگرد شروع عملیات مسلحانه فرقه تروریستی مجاهدین نزدیک می شویم. روزیکه سازمان به خشونت”بلی” گفت. و قبول کرد با اتخاذ این استراتژی سالیان سال به بیگانگان متکی باشد. حال بعد از گذشت سالیان و عینیت یافتن این کج راهه باید از آقای مسعود رجوی پرسید که چرا جسارت نداری از خودت انتقاد بکنی و تجربه بگیری. چرا نمی گویی که رفتن به عراق و پیوند زدن سازمان با منافع صدام حسین اشتباه بود و…… ولی باز هم سوالاتی در این زمینه دارم