پنجشنبه, ۱۳ آذر , ۱۴۰۴
گریز از خود واقعی، گریز از حقیقت است 16 اردیبهشت 1387

گریز از خود واقعی، گریز از حقیقت است

به زبان ساده تر می خواهم بر شکاف عمیق و تعمق برانگیز میان شخصیت حقیقی و شخصیت مجازی تان انگشت بگذارم. باز کردن این موقعیت حساس و بعضا پر چالش و سوال برانگیز اگر کمی نسبت به خودتان جدیت داشته باشید و نسبت به جایگاه واقعی تان حساسیت لازم، می تواند به بازگشت و احیای دوباره و حصول به وزن واقعی تان چه از موضع یک عضو اپوزیسیون و چه از موضع یک آرمان گرای واقع بین و آماده به تغییر تاثیرات تعیین کننده ای بگیرید. کمااینکه پیش از شما نیز کسانی بوده اند که در چنین موقعیت هایی با درک واقعیت امر پیش از اینکه بر تشخص عاریه ای و اعتباری خود اصرار و پافشاری داشته باشند

محافظهکاری کاسبانهی چریک ورشکسته 01 اردیبهشت 1387

محافظهکاری کاسبانهی چریک ورشکسته

ابتدا در پاسخ به قسمت انتهایی مطلب ایشان که با تقلید از ادا و اطوارهای ماجراجویانهی دار و دستهی رجوی آنهم در سر پیری ایراد شده و لابد برای ترساندن تحریریهی ایراندیدبان! مدعی شدهاند که مرد جنگاند، باید یادآور شویم که اور- سور-واز و مرد جنگ؟! شما و کارفرمایانتان به شمول سایر رفقا و دوستان اعم از اردوگاه اشرف و اور، اگر زن و مرد جنگید چرا به دامان اعضای کنگرهی امریکا و نمایندگان پارلمانهای اروپایی دخیل بستهاید؟

واکنش عجولانه آقای سامع درباره اختلاف نظرشان با مجاهدین و شورا 01 اردیبهشت 1387

واکنش عجولانه آقای سامع درباره اختلاف نظرشان با مجاهدین و شورا

موضع گیری آقای سامع در این خصوص واقعیتی است که ظاهرا جای کتمان ندارد، اما محتوای اظهارات ایشان در این باره حائز اهمیت است. اینکه گمان نمی کنیم خود آقای سامع هم چندان اعتقادی به ادعای شان مبنی بر سال فاز اضمحلال و سرنگونی داشته باشند. دلیل اصلی اش اینکه از این وعده و وعیدها در طی بیست و پنج سال گذشته زیاد داده شده است و گوش خود آقای سامع هم از این حرف ها پر است.

تا انقلاب مهدی. نامه ای به مهدی سامع 01 اردیبهشت 1387

تا انقلاب مهدی. نامه ای به مهدی سامع

سال 78 بود و شما به اتفاق خانم هشترودی و سایرین آمدید به مرکز ما در اشرف جهت بازدید. دو نکته ی جالب توجه هست که اول دومی را برایتان نقل می کنم. یکعده بچه ها در هنگ بودند که همه خود را مارکسیست و کذا می خواندند. (خوشبختانه یکی شان الان ایران است و چون حقوق از جایی نمی گیرد وضع سلامتیش بهتر شده یعنی تمایلات کاپیتالیستی و سرمایه داری پیدا کرده و شده بیزینسمن!) اینها آنجا گیر کرده بودند و قصد داشتند جدا بشوند می خواستند هر طور شده با شما گفتگو کنند. دوستان خوب شما در سازمان متوجه شدند و اینها را کمک کردند که اصلا در آن نشست شرکت نکنند. بخندید آقا و ته دلتان بگویید ارواح عمه شان، من خودم محتاج کمک بوده ام…

blank
blank
blank