بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت سوم
یکی از شگردهای فرقه این بود که وقتی خانواده افراد به اطراف اشرف می آمدند، آن فرد را جابجا می کردند تا صدای خانواده اش را نشنود. برای مثال من خودم در یکی از اضلاع اشرف بودم که مرا صدا زدند و گفتند کارت عوض شده و باید به قسمت دیگری بروی و مرا از آنجا بردند به جایی که صدای بلندگوها نمی آمد. دو هفته بعد یکی از افرادی که با هم محفل داشتیم یواشکی به من گفت که برادرانت آمده بودند و تو را صدا می کردند. من تازه فهمیدم که سازمان چرا محل مرا تغییر داد و همین امر هم در تصمیمم برای فرار بسیار موثر بود.
بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت دوم
درست است که خانواده ها در پشت بلندگو این حرف ها را زدند اما به ما گفته می شد که اینها خانواده نیستند که به اینجا آمدند، اینها مزدوران ایران هستند و قصد تشویق شما برای رفتن به ایران را دارند و می خواهند شما را اسیر کنند. ما حتی متوجه فرار برخی از افراد می شدیم اما آنقدر روی مخ ما کار می کردند که واقعا ما فکر می کردیم حرف های شان راست است و در صورت رفتن به ایران شکنجه و اعدام می شویم.
مجاهدین و امریکا هر دو مخالف دیدار خانواده ها
مجاهدین و آمریکا هر دو دست در دست هم داده اند تا این سنگر تروریستی حفظ شودو با وجودی که قراگاه اشرف و حالا هم لیبرتی تحت نظر دولت عراق می باشد اما هرگز خانواده ها نتوانستند طی این مدت با عزیزانشان ملاقات کنند جای سئوال است زندانی با زندان بودنش ملاقاتی دارد پس باید گفت چه کسی از آنها حمایت می کند و آنها را پشتیبانی می کند تا آنها مانع از این کار می شوند.خانواده هایی که با شوق و اشتیاق و با تحمل سختی فراوان و کهولت سن باز برای دیدار فرزندانشان این سختی را به جان می خریدند و می رفتند ولی در عوض فالانژهای رجوی مزدور با فحاشی و ناسزا گویی که لایق سران گروه است با خانواده ها برخورد می کردند.
بی قراری خانواده ها برای ملاقات با اقوامشان در لیبرتی – قسمت اول
آقای محمدی درباره ریاکاری های سران فرقه برای نگه داشتن افراد به هر قیمت گفت: سران فرقه در لیبرتی ما را به دو دسته تقسیم کردند، دسته اول کسانی بودند که قدیمی بودند و دسته دوم شامل افراد جدید می شد. برای هر دسته نشست های جداگانه ای گذاشته و برای نگهداری مان در عراق توجیهات جداگانه و ضد و نقیضی به ما می دادند. در نشست با افراد قدیمی می گفتند که ما هدف مان ماندن در اینجاست و باید لیبرتی را به اشرف دوم تبدیل کنیم
سران مجاهدین از هیچ کاری حتی کشتار اعضای خود ابایی ندارند
خانم میرزایی همسر عضو فرقه مجاهدین، خود را شرمنده خانواده شهدای ترور کشور خوانده و یادآور شد: سران فرقه با ترفندهای بسیار، حفظ این سازمان را دنبال کرده و در این راه از هیچ کاری حتی کشتار اعضای خود نیز ابایی ندارند. وی با بیان روش های مختلف تبلیغات و جنگ روانی مجاهدین برای در بند کشیدن اعضا گفت: اعترافات اعضای جداشده از این سازمان حقایق تلخ و جانکاهی را از روش های غیرانسانی رهبران آن برای تسلط بر روح و جسم اعضا نشان می دهد.
دادخواستی علیه سران مجاهدین
برادر اینجانب حتی از حقوق بدیهی افراد زندانی نیز دراین مدت طولانی محروم بوده و سران مجاهدین عمداٌ با قطع هرگونه امکان ارتباطی برای ایشان و سایر افراد دربند، آنان را در دنیای بی خبری و بدور از مهر و محبت خانواده هایشان نگاه داشته اند، لذا اینجانب صراحتاٌ اعلام میدارم که در صورت ادامه کارشکنی سران مجاهدین در برقراری ارتباط و دیدار اسرای دربند با خانواده هایشان که یکی از آنها برادر اینجانب می باشد، بنده مصمم به ارائه دادخواستی به سازمانهای حقوق بشر، عفو بین الملل و سایر مجامع جهانی می باشم
دیدار با آقای بشیری در دفتر انجمن نجات خوزستان
امید و تلاش دوعنصری است که آقای علیرضا بشیری(ازاسیران سابق فرقه رجوی که در حال حاضر در نروژ زندگی می کند) همواره بکارگرفته تا بتواند همسرش راضیه خبازان را که در اسارت ذهنی و عینی فرقه رجوی است نجات دهد. وی که برای یک دیدار چند روزه ازخانواده اش به ایران و شهر اهواز آمده بود سری هم به دفتر انجمن نجات شاخه خوزستان زد تا دیداری را با اعضای انجمن داشته باشند. بنابراین فرصتی دست داد تا با ایشان گفتگویی داشته باشیم.
تقاضای اجازۀ دیدار برای دو خواهر که هنوز همدیگر را ندیده اند
مونا حسین نژاد (30 ساله) که در ایران زندگی می کند برای ملاقات با خواهر بزرگترش زینب که هنوز همدیگر را ندیده اند به بغداد آمده است، لذا از شما به عنوان بالاترین مقام جهانی حافظ حقوق انسانها و از کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ جهانی و دولت عراق و مسئولین یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان در عراق خواستارم اکنون که این دو خواهر در یک شهر و در کمترین فاصله از همدیگر قرار گرفته اند با فشار بر رهبران و مسئولین MEK در کمپ لیبرتی در بغداد ترتیب ملاقات این دو خواهر با همدیگر را بدهند.
درد دل دختری چشم انتظار که برای رهایی پدرش لحظه شماری می کند
خانم کله جویی ضمن تشکر از احساس مسئولیت کلیه اعضای انجمن نجات درهمیاری و کمک به خانواده ها برای نجات عزیزانشان ازاسارتگاه رجوی ها، گفتند وقتی که پدرم درجنگ تحمیلی اسیرصدام شد من وبرادرانم کوچک بودیم مادرم مارا با سختی بزرگ کرد پدرم ازاردوگاه اسیران برایمان نامه می فرستاد و می گفت طاقت دوری ازشما را ندارم طوری که حتی درنامه ای که فرستاده بود از ما خواست که به صلیب سرخ مراجعه کنیم و با بیان شرح سن و سالش از آنها بخواهید که برای آزادیش به دولت عراق فشار بیاورند
تلاش خانم فروزنده برای دیدار با برادرش
آن شب سرما خیلی شدید بود ولی تمام خانواده ها که حالا تعدادمان نزدیک به پانزده خانواده شده بود این سرما را تحمل کردند وهمه منتظر جواب بودیم در این فاصله خانواده ها تمام سوغاتی هایی را که از ایران برای بچه هایشان آورده بودند جمع آوری کردند و به پشت درب اصلی آوردند. شوق را در تک تک چشم ها به وضوح می دیدم همه مثل هم ساکت و بی صدا منتظر بچه ها بودیم.
نشست مشترک خانواده ها با بازگشتی ها – قسمت اول
آقای مجید محمدی با شرح کلی از مناسبات فرقه و تلاش رجوی برای ابقای اشرف که منجر به کشته شدن تعدادی از بچه ها شد برای خانواده های حاضر بیان داشت: از سال 88 که مسئله اخراج مجاهدین از اشرف از طرف دولت عراق جدی شد و برای کنترل آنان دولت عراق سعی در ایجاد پاسگاه پلیس در اشرف نمود، رجوی مذبوحانه تلاش کرد تا با ناموس خواندن اشرف، این انگیزه را در افراد و اعضا ایجاد نماید تا در مقابل نیروهای عراقی بایستاند و سعی داشت با به کشتن دادن اعضا در اشرف و جنجال سیاسی به خیال خام خود اشرف را ابقا کند.
اوج آزادی و دموکراسی درمناسبات مجاهدین
در مناسبات فرقه ی رجوی در یک مقطع برای ظاهر سازی و یا اجبار و از سر استیصال مجبور بود به تعدادی انگشت شمار یک ساعت ملاقات به افراد جهت دیدار با بستگان درجه یک خود که اغلب از اروپا به بغداد آمده بودند می داد البته این ملاقاتها مربوط به افرادی می شد که خانواده های آنها هوادار امکاناتی فرقه رجوی درخارج کشور بودند.سازمان و رهبری بسیار حقوق بشری مجاهدین به قول خودشان برای واکسینه کردن تشکیلات و تضمین امنیت بقیه ی افراد قانونی وضع کرده بود که هر فرد که به ملاقات پدریا مادرش حتی برای یک ساعت و تحت الحفظ گشتاپوی رجوی هم که می روند بایستی ابتدا حکم اخراج بدون تاریخ خود را از طرف سازمان امضا کنند.