جمعه, ۲۸ آذر , ۱۴۰۴
مادری می گفت: من به امیدی آمدم به این خاک… 14 مرداد 1395

مادری می گفت: من به امیدی آمدم به این خاک…

همه منتظر بودند تا هرچه زودتر اجازه ی ورود به منطقه نظامی به نمایندگان خانواده ها داده شود. از صبح نماینده ها از شخصی به شخص دیگر مراجعه نمودند تا بلکه ما خانواده ها باری دیگر به درب کمپ لیبرتی برسیم و نام فرزندان خویش را فریاد کنیم… تا شاید باد سوزان بیابانهای عراق دلش برای رنج و غممان بسوزد و صدای ما را به گوش فرزندان دربندمان برساند…

حضور خانواده ها در پارلمان عراق 13 مرداد 1395

حضور خانواده ها در پارلمان عراق

امروز سه شنبه 2 اوت 2016، خانواده های دردمند و رنج کشیده اسرای گرفتار در چنگ رجوی در اردوگاه لیبرتی در یکی از سالن های ساختمان پارلمان عراق حاضر شده و با نمایندگان مجلس دیدار و گفتگو کردند. تعدادی از خبرنگاران نیز در این دیدار حضور داشتند.

نامۀ خانواده های متحصن جلوی لیبرتی به نخست وزیر عراق 13 مرداد 1395

نامۀ خانواده های متحصن جلوی لیبرتی به نخست وزیر عراق

ما خواستار تحقیق وبرخورد قانونی با مسببان این حادثه تروریستی علیه خانواده ها هستیم وخواستار رفع موانع موجود و مشکلات بوجود آمده بوده، دست یاری بسوی شما نخست وزیر محترم عراق دراز می کنیم. ما اعتقاد داریم مسئولان محترم عراقی حامی این دیدار انساندوستانه ما خانواده ها با فرزندانمان در کمپ لیبرتی هستند لذا خواستار رفع موانع قانونی و اجرایی این دیدار هستیم.

بیانیه انجمن خوزستان در محکوم کردن تهاجم وحشیانه مزدوران رجوی به خانواده های اسیران 13 مرداد 1395

بیانیه انجمن خوزستان در محکوم کردن تهاجم وحشیانه مزدوران رجوی به خانواده های اسیران

بنا به اخبار واصله از تحصن اعتراضی خانواده های اسیران دربند فرقه جلوی کمپ لیبرتی سرکردگان خود فروخته فرقه رجوی که با شنیدن مرگ رهبرشان هارتر شدند شدیدتر از روزهای گذشته ازآن طرف دیوار لیبرتی خانواده ها، مادران وپدران دردمند اسیران دربند را با سنگ مورد تهاجم وحشیانه خود قراردادند که متاسفانه آقای فضل الله جهان بانی وآقای بهزاد ساجدی فر از استان خوزستان براثر اصابت سنگ بشدت مجروح و راهی بیمارستان شدند.

دفترانجمن نجات گیلان میزبان خانواده محمد قادری گروگان فرقه رجوی 13 مرداد 1395

دفترانجمن نجات گیلان میزبان خانواده محمد قادری گروگان فرقه رجوی

امروز نیزدو برادر یادشده جهت دیدار حضوری با آقای اسماعیل فلاح رنجکش آخرین عضوجداشده ازرجوی دردفترانجمن حضوریافتند ودوساعت تمام باهم صمیمانه به گفتگونشستند واززبان عضوجداشده خاطراتی ازمحمد را به گوش وجان شنیدند وآرزوکردند که با بازگشت محمد به وطن وکانون خانواده ؛ روح وروان پدر رنجدیده و بیمارهم راضی وخشنود گردد.

این پدر و مادر آذربایجانی به چه فکر میکنند؟ 13 مرداد 1395

این پدر و مادر آذربایجانی به چه فکر میکنند؟

تصویری را که مشاهده میکنید، متعلق به پدر ومادر فیروز ساعدی میانه است که دهه هاست درپی سرابی فریبنده و در سال 1379 سر از اردوگاه های رایشتاک گونه ی رجوی درآورد وبجای آزادی میهن اش که فکر میکرد اشغال؟! شده، خود را هم به دام انداخت واین درقفس بودن و اسارت، هنوزهاست که ادامه دارد!!

خانم راضیه محمد علییار، همچنان بدنبال برادر اسیرش هرسختی را بجان میخرد! 13 مرداد 1395

خانم راضیه محمد علییار، همچنان بدنبال برادر اسیرش هرسختی را بجان میخرد!

این خواهر مملو ازعاطفه ی انسانی، موقع سوار شدن به اتوبوسی که او وهمراهانش را به مرز عراق می برد با چشمانی گریان وخون گرفته ازفرط گریه میگفت که عمده ترین خواست قلبی اش، دیدارودر آغوش کشیدن این برادر درزنجیرش بوده وبرای تحقق آن، لحظه ای ازپا نخواهد نشست.

اولین سفر خانواده ی محمد تقی صالح پور و نیر سلطانی اهری به عراق 13 مرداد 1395

اولین سفر خانواده ی محمد تقی صالح پور و نیر سلطانی اهری به عراق

ضمنا سالگرد درگذشت پدر نیر سلطانی هم مزید برعلت شد و متاسفانه ازاین خانواده ی بزرگ و پرتعداد، تنها خانم ناهید صالح پور (برادر محمد تقی ودختر عمه وهمسر برادر نیر) به کاروان اعزامی آذربایجان شرقی پیوسته و درمیان اشک های شوق و توام با نگرانی بدرقه کنندگان خود، راهی لیبرتی عراق شد.

طومار مربوط به اعزام ششم به درب کمپ لیبرتی 13 مرداد 1395

طومار مربوط به اعزام ششم به درب کمپ لیبرتی

برابر اخبار بدست آمده، این طومار 5/3 متری در محل کمیساریا و وزارت خانه های ذیربط عراقی هم به نمایش گذاشته خواهد شد ودرصورت لزوم، باردیگر مانند خاری درچشمان مسئولین باند رجوی، بربالای دیوار اسارتگه لیبرتی بنمایش گذاشته خواهد شد و آذربایجانی های حاضر، به کمک دیگر هموطنان ارجمند خود، گرمای طاقت فرسای عراق را به هیچ نخواهند شمرد.

سفرنامه هجران و حرمان – قسمت دوم 13 مرداد 1395

سفرنامه هجران و حرمان – قسمت دوم

راهی به درون نبود و دیدن درون اسارت گاه تنها فراز دیوارهای بتنی بود. هر خانواده ای در گوشه ای عزیزی را صدا می زد.هرکس از هر راهی تلاش می کرد تا صدایی و پیامی به درون برساند.من و خواهرانم تعدادی سی دی تهیه کرده بودیم.روی سی دی ها بر چسب هایی چسبانده بودیم که پیام عشق و امید و مهر و عطوفت خانواده ها بر آن بود.آن ها را بر بال هوا نشاندیم و به سویشان پرواز دادیم.

اعلان خبر مرگ رجوی توسط خانواده ها در لیبرتی 13 مرداد 1395

اعلان خبر مرگ رجوی توسط خانواده ها در لیبرتی

خانواده ها هم چنین در اقدامی جسورانه آخرین قید و بندهای فرقه ای رجوی در لیبرتی را هدف گرفته اند و با اعلان خبر مرگ مسعود رجوی به لیبرتی نشینان، آنچه را که فرقه رجوی برای افرادش همواره مخفی نگاه داشته است را اطلاع رسانی کردند.

گزارش روز سوم از کنار لیبرتی 13 مرداد 1395

گزارش روز سوم از کنار لیبرتی

امروز، دیدم خواهری را که روی زمین سینه خیز میرفت تا خود را به دیوار آهنی و سیم خاردارها برساند، و فریاد برادرم را بیاورید تا ملاقاتش کنم، را بلندتر و از نزدیکتر سر دهد…

blank
blank
blank