حرف نمیزد متین تر مینمود!
مینامید و براثر مقاومت دوساله و شورانگیز خانواده ها درهم ریخت، مهاجرتی برای بقای جنبش میخواند؟! البته این فرد، ازنقطه نظر دیدگاه فرقوی خود درست هم میگوید! چرا که هرشکستی برای فرقه ها عین پیروزی است وشکست مقوله ایست که تنها خاص انسان های روی زمین وغیر فرقوی میباشد!!
پلاکارد خلیج عربی و اهواز عربی اشغال شده!! در تظاهرات فرقۀ رجوی در پاریس
پلاکارد عربهای لبنان و سوریه در تظاهرات فرقۀ رجوی در پاریس علیه سفر روحانی به فرانسه. نوشته اند «نه به تروریسم صهیونی (اسرائیل) و صفوی» که دقیقا همان شعار داعش است که کل ایران را قطع نظر ار رژیمش دولت صفوی و شیعه را صفویها لقب می دهند. نگاه کنید روی نقشۀ خلیج فارس نوشته الخلیج العربی و استان خوزستان را به شکل کشوری از ایران جدا کرده نوشته الاحواز عربی اشغال شده!!!
نگاهی بر حادثه ۱۹ بهمن
آری عاشورای مجاهدین که رجوی برآن نام نهاد فقط جنبه سوء استفاده شخص رجوی از این ماجرا بود و طبق معمول دیگران بهای آنرا می پردازند و رجوی با خونخواری و سنگ دلی سوار بر این موج شد و نفع آنرا برد و با همین حادثه تعداد زیادی را جذب خود نمود و فدا کار اصلی باز وی شد که همسرش و یارانش را در ایران گذاشت.
دریافت یک خبر سلامتی بعد از ۲۶ سال صبر و انتظار و خون جگر خوردن!
تصور کلی من این بود که این برادر بداقبال من، در هزارلای تشکیلات رجوی گرفتار آمده و بدلایلی سربه نیست شده است. اما حقیقت این بوده که او در کمپ لیبرتی عراق ودرخدمت رجوی بسر میبرده و اجازه نداشته که محل خود وخبر سلامتی اش را به خانواده اش بدهد!
درخواست ما خانواده ها از وکلا و حقوق دانان کشورهای عربی
ما خانواده های آسیب دیده از این فرقه کذایی از شما وکلای عرب خواهانیم که از رجوی سوال کنید چرا و به چه علت مایل به انتقال افراد باقی مانده در کمپ لیبرتی نیستند؟!! واز آن امتناع می ورزند؟!! با خود چه فکر می کند؟
مصاحبه با شهرود بهادری عضو جدا شده فرقه رجوی
بعد از13 سال توانستم به خانواده ام برگردم وازاستقبال گرم آنها احساس خوشبختی غیر قابل وصفی نموده وگویی که زندگی دوباره پیدا کردم. تولدی دیگر یافته وبه دنیای جدیدی قدم گذاشتم. وقتی دیدم که تغییرات کیفی بسیار مثبتی در منطقه ی محروم ما شده واینک به محل آباد وسرزنده ای تبدیل شده، بسیار خوشحال شدم.
ملاقات خانواده دردمند و چشم انتظار تلاوتی با مسول انجمن نجات گیلان
دراین چند سال گذشته این خانواده دردمند فعالیت وتلاش چشم گیری داشتند ازنامه نگاریها ودرج درسایت نجات جهت اطلاع رسانی واستمداد ازنهادهای حقوق بشری تا اعزام چندباره به عراق وتحصن درکمپ اشرف، شاید که موفق به دیداروملاقات حضوری با عزیزانشان بشوند. گماشته های رجوی ازاین خانواده زحمتکش گیلک با سنگ وفحش و ناسزا پذیرایی کردند ودلشان را شکستند
کدام صدا بلندتر است؟ صدای انعقاد قراردادها با فرانسه یا صدای تظاهرات مخالفین
امکان ندارد ملت و دولت ایران بگذارند حقی از ایران و ایرانی ضایع شود، شما هم چون نمی توانید هیچ دخالتی در این امور داشته باشید به مسایل پوچ و واهی دست می اندازید که چیزی جز رسوایی وانزوای بیشتری در جهان عایدتان نخواهد شد، همین مسئله باعث می شود که فرانسه در مورد حضور شما در آن کشور تجدید نظر کند وتصمیم جدی درباره خروجتان بگیرد.
غسل هفتگی یا سند سازی علیه معترضین
اعضاء کمپ مجاهدین باید تمام افکار جنسی خود را در دفترچه ای که از طرف مریم رجوی هدیه می گیرند یادداشت کنند و در جلسه ای با نام غسل هفتگی که هر هفته یکبار انجام می شود در حضور همه بخوانند. نفرات بخت برگشته، با اظهار تخیلات مبتنی بر شهوتشان آن هم در حضور جمع، گمان دارند که اینگونه جلسات فرقه برای کاهش فشار روانیست و از طرفی هم چون بصورت عام برگزار می شود و همه ملزم به اعتراف هستند دیگر مسئله ای عادی و قانونمند می باشد و در نهایت اگر تنبیهی برایشان داشته باشد، فقط در حد یک جابجایی ساده ی مقر هست.
تنها دست مجاهدین بیرون از باتلاق مانده است
حمایت سایت رسمی مجاهدین از نطق کشورهایی همچون بحرین و عربستان که هنوز سعی در عوامفریبی برای متهم کردن ایران به ایجاد بحران در منطقه، را دارند و البته که فقط هم خودشان حرف یکدیگر را تایید می کنند و الا جهان تعبیر دیگری از این قائله دارد و آن این است که حل بحران منطقه بدون حضور ایران ممکن نیست و سوز و گداز عربستان هم در پی از دست دادن اعتبارش در بین کشورهایی است که هرگونه تلاشی کردند تا ایران را با چالش بکشد.
سری سوم خانواده ها مقابل کمپ لیبرتی
صبح روز یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ مصادف با ۲۴ ژانویه ۲۰۱۶، تعداد ۳۰ نفر از خانواده های افراد گرفتار در اردوگاه لیبرتی در عراق که از دیروز در بغداد ساکن شده اند به محل اردوگاه مراجعه نمودند. این خانواده ها که از استان های البرز، قزوین، تهران، قم، و شیراز عزیمت کرده اند همچون دفعات قبل مایلند درخواست خود مبنی بر دیدار و کسب اطلاع از عزیزانشان را مطرح نموده و از مسئولین ملل متحد بخواهند تا به شرایط آنها توجه شود.
شکنجه اسرای ایرانی توسط شکنجه گران مجاهدین خلق در شکنجه گاههای صدام حسین
گزارشها بیشتر مربوط به سال ۱۳۶۳ به بعد بود که از طرف فردی به اسم مسعود متاسفانه اسم فامیلش را فراموش کردم گزارش شده بود برای هادی. او کاک صالح ملعون بود و چند تا گزارش دیگر برای حبیب رضائی همان محسن رضائی زندانبان معروف برادر رضائی ها بود اما عمدتا برای هادی.او کاک صالح بود گزارش ها تماما بازجوئی ها ی بود که از آقای تند گویان بود و سناریو های که برای اعمال شکنجه و بازجوئی ها بود و اینکه سناریو های آینده برای گرفتن اطلاعات از آقای تند گویان بود و جالب اینکه در تمام گزارش ها از مقاومت ایشان گویا بود و رد تمام باغ سبزهای که به ایشان نشان داده شده بود