ورود آمران ترور به اروپا ممنوع
برای جلوگیری از خونریزی ها، به اعتقاد ما لازم است به ساکنان اشرف امکان تماس با خانواده هایشان و”جهان واقعی” خارج از سازمان و خارج از دروازه های اردوگاه اشرف داده شود و در نتیجه گزینه ای بجای یک جنگ خونین به ساکنان اردوگاه اشرف ارائه شود. بعلت تبلیغ و تلقینات شدید سازمانی بسیاری از افراد به احتمال زیاد از این موضوع آگاه نیستند. ما می خواهیم که ساکنین قرارگاه اشرف این فرصت را درک کنند که آنها می توانند برای خود تصمیم بگیرند
مریم رجوی!! فقط برای این است که خودت”شرم” کنی
آیا همان زمان به یادت هست که نزدیک همان قصر رویایی تو (در قرارگاه باقرزاده) هزاران تن از نیروهای بدبخت تو برای ماه ها در خاک و خل و در سوله هایی که کف آن با خاک بیابان مفروش بود زندگی می کردند و شب ها بر روی موکت های زبر و در کیسه خواب های نظامی استراحت می نمودند و برای هر صدها نفر آنها تنها چهار الی پنج توالت و حمام صحرایی وجود داشت و تو در تختخواب پر قوی و ناز بالش می آرمیدی؟
پادگان اشرف رمز بقای فرقه رجوی
پایگاه فرماندهی و مغز فرقه در پاریس با حیات و تپش قلب فرقه یعنی پادگان اشرف است که میتواند به حیات خود ادامه دهد. یعنی این پادگان برای فرقه رجوی نقش و جایگاه استراتژیک و حیاتی دارد و کلیه امورات سیاسی فرقه و دکان ریاست جمهوری رهبر فرقه و دکان شورای ملی مقاومت به اتکای استفاده تبلیغاتی از این پادگان است که شکل میگیرد و معنی و مفهوم پیدا میکند. از طرفی بدلیل موقعیت جغرافیایی این پادگان و نزدیکیش به خاک ایران برای سران این فرقه از اهمیت خاصی برخوردار است.
فرقه رجوی و تمرین انزوا
گرفتاران در فرقه رجوی و «اشرفیان» مفلوک بیش از بیست سال و در برخی موارد سی سال است که دارند این زندگی را تمرین می کنند و رجوی با وقاحت تمامی می گوید که «کردیم و شد».راستی چه خوب می شد دست اندرکاران فرستادن افراد به فضا و کره مریخ می آمدند از فرقه رجوی می پرسیدند که آیا زندگی در انزوا برای انسانها امکانپذیر هست یا خیر؟ چون این فرقه سالهاست که زندگی در انزوا را روی افراد تمرین میکند آنهم نه زندگی در انزوا با استانداردهای جامعه. بلکه زندگی با انزوا با فشار مضاعف، زندگی در انزوا با فشار روحی با نشست های مکرر و بی پایان که روح و جسم انسان را خسته کرده و در هم میشکند.
تبعیض در فرقه رجوی
نام من در پادگان اشرف مجاهد بود. برای اینکه وانمود کنند که تو بچه سازمان هستی و بیشتر از من بیگاری بکشند این لقب را به من داده بودند در اصل از دید رهبری فرقه و سرانش من اسیر پیوسته ای بیش نبودم. بدبخترین آدمها در پادگان اشرف اسیران پیوسته بودند در هر نشستی (نام اسیر پیوسته) روی سرمان چماق می شد. بچه های سازمان کسانی بودند که خودشان به سازمان وصل شده بودند.
تروریست ها (مجاهدین) به فرانسه باز می گردند
مریم رجوی و بسیاری از مسئولین و کانال های ارتباطی سازمان از ماه ها پیش مشغول چانه زنی با مسئولین و رابطین امنیتی کشورهای غربی،آمریکا،عربستان سعودی،اردن،بحرین،کویت،امارات،حکومت خودگردان کردستان عراق،یونان،ترکیه،پاکستان و هندوستان بوده اند تا در زمان لازم براساس طرح از پیش تعیین شده نفرات خود را به آن کشورها اعزام نمایند.مسعود رجوی تاکید کرده است که حتی یک نفر نباید”فریب خانواده ها” را خورده و به جمهوری اسلامی ایران پناه ببرد.
نامه ای به محمود رستمی از اعضاء جدا شده از مجاهدین
شامه ضد بشری سران اشرف آنقدر بالا بود که بو برده بودند که من می خواهم فرار کنم آخه آنها در مدرسه شیادی و کلاه برداری رجوی درس خوانده بودند. در آن ایام یک روز با حجت که آن زمان مسئول تشکیلات برادران مقر ما بود در جاده تدارکات مرکزی نزدیک به دو ساعتی قدم می زدیم و اراجیف تحویل من می داد و می خواست از تصمیمی که در درونم گرفته بودم منصرف شوم من هم از این گوش تحویل می گرفتم
آرزوی شکنجه گران فرقه رجوی برای تهران
اگر می خواهید آینده تهران هم مثل اشرف باشد این شهر دیگر شما را نمی خواهد. چون فرزندان این شهر و شهرهای دیگر همین پایتخت آزادی شما را از نزدیک لمس کرده اند و خانواده ها 2 سال است تا بن استخوان آزادی شما را لمس می کنند و سالها شکنجه نفرات به خاطر عقایدشان که نمی خواستند ایدئولوژی شما را قبول کنند یا آنها را سربه نیست کردید ویا از روی فشار مجبور به خودسوزی و خودکشی کردید. آیا ایده شما برای آینده تهران همین هاست که در جلو چند نفر در ژنو صحبت کنید، این ایده دیگر مورد قبول نیست چون خیلی ها دیده اند که شما چطور مردم عادی را زیر پاهایتان له کردید.
بچه های اشرف و” گل کویر”
دوستان اشرفیم همچنان منتظر معجزه ای هستند تا از جهنم اشرف رها گردند. رهبری نجات خویش را در قربانی کردن و ریخته شدن خون اعضا خود می بیند. لحظات انتظار و شمارش معکوس پیام آور یک مرگ تدریجی هستند. ایکاش می توانستم با باد پائیزی جرعه ای از جسارت و همت”بتول سلطانی” ها و” واریس دایری” ها را برایشان می فرستادم تا آن را که جام زهر رهبر فرقه است می نوشیدند و خود را می رهانیدند.
مجاهدین وخلاقیت دورویی!
سازمان دارای سیستم اخلاقی دوگانه بوده و همواره از اعضا خواسته درداخل تشکیلات ذره ای دروغ نگویند و در نشست های مغز شویی به همه چیز اعتراف کنند ودر همان حال همان افراد تشویق می شوند افراد عادی مستعد جذب را گول زده واز آنها سو استفاده نمایند. کلمه لیبرالیسم در تشکیلات عین دیدن شیطان بود ولی همین سازمان ودر راسش مریم عضدانلو در یکی از جلوه های بارز این اخلاقیات دوگانه با تمسک و تظاهر به ویژ گی های لیبرالیسم از جمله دمکراسی غربی و آزادی های اجتماعی و فردی، آزادی زنان، انتخابات آزاد و حتی فراتر از آن پذیرش حق تن فروشی برای زنان به یک فریب بین المللی دست می یازد.
سراب آزادی زنان در فرقۀ رجوی
هرچه زنان بی دست و پا تر و کم سوادتر بودند (و بیشتر در مقابل تمامی خطاها و استبداد تشکیلات سکوت کرده و خط مورد نظر رجوی را پیش می بردند و به مانند ابزاری در دستان تشکیلات بودند) در رده های بالاتر قرار می گرفتند!، و این تنها قانون حاکم بر تشکیلات زنان بود… همچنانکه هر چه بیشتر فحش می دادند و می توانستد با مردان دعوا کنند جایگاه بهتری پیدا می کردند و هر کس اعتراضی می کرد یا متوجه موضوعاتی می شد بلافاصله از سازمانکار خود برکنار و به قسمت های دفتری و ستادی منتقل می شد
نامه انجمن دفاع از قربانیان تروریسم خاورمیانه به آقای مارتین کوبلر
فرارسیدن زمان خروج فرقه تروریستی مجاهدین از کمپ اشرف توامان با تلاشهای گسترده رهبران فرقه برای به تعویق انداختن خواستهای است که سالهاست مردم عراق و نهادهای قضایی و اجرایی عراق بر آن مصر بودهاند. همسو با این اقدامات رهبران فرقه در فضایی تبلیغاتی که به منظور مظلومنمایی در عرصه بینالمللی به راه انداختهاند موفق شدند تا چهره ای دیگر از واقعیت ترسیم کنند و در این فضا حمایت چندی از مقامات را هر چند برای مدتی محدود به دست آورند.