جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هشتم 03 آذر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هشتم

در تمرینهای نظامی و مانور جمعی که همه یگانها و نیز یگان توپخانه ما هم در آن شرکت داشت به کارائی ما نمره می دادند. تا اینکه مجددا سازماندهی ها عوض شد و یگان من دوباره تغییر کرد. حتی مقر ما نیز عوض شد و من به مقر 14 منتقل شدم. و اینبار نرگس طریقت فرمانده یگان من شد. نسرین فیض طبق روال قبل فرمانده قبضه شد مرا نیز دوباره فرمانده قبضه کردند و محاسبگر ما نسرین ستارالعیوب و دیده بان ما مریم قریشی شد.

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هفتم 17 مهر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت هفتم

از اینکه سازمان مرا در مسیری قرار داده بود که هر لحظه احساس می کردم از فرزند و شوهرم جدا می افتم و فاصله ها زیادتر می شد خیلی دلخور بودم تا اینکه در همین شرایط بهانه هایم را شروع کردم و گفتم با لادن عملیات نمی روم زیرا معمولا درگیری مفصلی با لادن داشتم و درگیری من و لادن همه روزه اتفاق می افتاد

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت ششم 28 شهریور 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت ششم

عید سال 77 که به آن (آ 77) می گفتند مرا به گروه طبل (موزیک) نیز منتقل دادند. روز عید در روی سن که جشن می خواست برگزار شود من در حالی که لباس آبی طبل پوشیده بودم و در کنار کسانی که قرار بود طبل بنوازند ایستاده بودم، ناگاه همسرم آرام را دیدم که لباس معمول بازیگری نمایش پوشیده و به من خیره شده است.

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت چهارم 16 مرداد 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت چهارم

پس از شش ماه که از استقرارم در پذیرش گذشته بود، معصومه پیرهادی به من گفت: همین روزها تو را به ارتش می فرستیم.” به او گفتم: نمی خواهم به ارتش بروم و مایلم در پذیرش بمانم. خوب می دانستم اگر به ارتش و قرارگاه زنان منتقل بشوم دیگر فاتحه ام خوانده شده است و راه گریزی و یا برگشتی برایم نخواهد ماند. و بین گزینه بد و بدتر، پذیرش را انتخابی از سر ناچاری می دانستم و شاید روزنه یا امیدی به بازگشت به خانه و در آغوش کشیدن فرزند عزیزم

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت دوم 31 تیر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت دوم

ساعت پنج و نیم صبح از خواب بیدارمان کردند (بیدار باش زدند) برای من خیلی سخت بود در این ساعت از صبح از خواب بر خیزم، چون عادت نکرده بودم. پس از اینکه کارهای انفرادی مان را انجام دادیم به کار جمعی پرداختیم که عبارت بود از تمیز کردن دستشویی ها، محوطه، جارو زدن آسایگاه و… سپس ما را به کلاس رزم انفرادی بردند.

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت اول 25 تیر 1386

تاملی بر خاطرات خانم مرضیه قرصی – قسمت اول

شب هنگام وقتی به مقر سازمان در بغداد رسیدیم مرا از همسرم «آرام» جدا کردند و ما را به اتاق های جداگانه بردند. برای مدتی تحت بازجویی قرار گرفتیم. حشمت از من بازجویی کرد. او گفت: در اینجا زندگانی نیست و ازدواج معنا ندارد و نمی توانی فرزند خود را در اینجا نگه داری. دستور تشکیلاتی است، او افزود شما دو گزینه داری یا باید پسرت سعید را به هواداران سازمان در اروپا و یا آمریکا بسپاری، یا اینکه به ایران بفرستیم

بازگشت مرضیه قرصی به آغوش خانواده 24 اردیبهشت 1386

بازگشت مرضیه قرصی به آغوش خانواده

بازگشت مرضیه قرصی به آغوش خانواده در تاریخ 25/2/85

فیلم دیدار خانم مرضیه قرصی با فرزندش 19 اردیبهشت 1385

فیلم دیدار خانم مرضیه قرصی با فرزندش

خانم مرضیه قرصی آمد و پس از سال ها دوری و فراق از فرزند دل بندش او را دید و عاشقانه در آغوش کشید و مادرانه اشک شوق ریخت. انجمن نجات دیدار این مادر و فرزند را پس از سال ها دوری تبریک گفته و مراجعین محترم به سایت را جهت تماشای این کلیپ زیبا و به یاد ماندنی دعوت می نماید.

blank
blank
blank