گشتم نبود نگرد نیست!
خود مریم از تمامی این قوانین مستثنی بود! جدیدترین لباسها و ست کردن لنز چشمش با لباس تنش بایستی انجام میشد و کسی هم حق نداشت که بگوید چطور برای خودت به، برای بقیه اه؟! بعد از سال 1372 هم تمامی مسئولین بالای سازمان یا بعبارت درست تر مسئولین نیرویی سازمان، زنان شدند. زنانی که هیچگونه کار تشکیلاتی یا نیرویی نکرده بودند و فقط یاد گرفته بودند که با تحکم و پا فشاری بروی حرف خودشان که غالبا غیر منطقی و نادرست بود به نیروی تحت مسئولیت خود فشار آورد.
کسی که ادعای ناموس می کند
این روزها آدم شاهد افشاگریهای مناسبات رجوی می شود مغز آدم هنگ می کند و قابل تصور نمی باشد که تا این اندازه رذالت وجود داشته باشد. یادم هست در یکی از نشست هایی که با مسعود داشتیم و محفل مردانه بود و زنان را بیرون کرد و با شروع به بحث های غسل هفتگی و کنترل غریزه جنسی پرداخت و از مردان خواست تا جلوی غریزه جنسی را بگیرند و گفت گوئی ما مرد نیستیم.
راه آزادی زنهای گرفتار در فرقه با گشایش انجمن زنان میسر شد
اول باید به بنیانگذاران این انجمن تبریک بگویم که توانستند آن کمبودی که برای رها یافتن از فرقه وجود داشت را تاسیس کنند تا زنهای گرفتار شده برای آینده خود امید داشته باشند که هم نوع های خودشان برای حل وفصل مشکلاتی که بعد از جدایی دارند، تلاش می کنند. قبل از تاسیس این انجمن کمبودهایی وجود داشت و به همین خاطر زنهایی که در تشکیلات مشکل تشکیلاتی داشتند، نمی توانستند خودشان را از فرقه رها کنند.
یادداشتهایی بر دوران اسارتم دراسارتگاه اشرف
من هم سفره دلم را پیش او بازکردم.و با خودم گفتم بگذار حرف دلم را به او بزنم.از دلتنگی هایم گفتم،ازحسرت به دلی هایم که کم هم نبودند برایش گفتم. درآخر به خودم جرأت داده ودرحالی که صدایم را کمی پایین آورده بودم و به چپ و راستم نگاه میکردم و پیه همه چیز را به تنم مالیده بودم به او گفتم: ببین برادر”ه”،راستش من ازاینجا خسته شده ام. احساس میکنم توی زندان هستم. نمی توانم با دوست کنار دستیم حتی صحبت بکنم! ازخانواده ام سالهاست بی اطلاعم
افسانه ی رقص رهایی و ذهن بیمار رهبر عقیدتی مجاهدین – قسمت اول
پس از جدایی خانم بتول سلطانی از سازمان مجاهدین خلق وی در مصاحبه ها و اعترافات خود به افشاگری درباره رهبران سازمان مجاهدین خلق دست زد. کارکرد خشونت و استفاده جنسی از زنان در سازمان محور صحبت های خانم سلطانی است. وی در گفته خود عنوان داشته است که مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق با زنان این سازمان ارتباط جنسی داشته است.
جنایات مجاهدین از زبان عضو سابق فرقه رجوی
این عضو جدا شده با تأکید بر تنبیه شدید روحی، فیزیکی و جسمی افراد در این فرقه تروریستی اظهار داشت: نفراتی که به زعم سرکرده این گروه با سازمان زاویه دارند و به اصطلاح حلقه ضعیف در سازمان محسوب میشوند و یا قصد جدایی از فرقه رجوی را دارند، به شدت از سوی مسئولین گروه مورد اذیت و آزار، شکنجه روحی – روانی و برخی محدودیتها قرار میگیرند.
مجاهدین برای تردد در اشرف ویزا میگرفتند!
علیرغم اینکه سرکردگان مجاهدین سعی میکردند اشرف را به عنوان یک شهر! معرفی کنند، زندگی فرقهای با محدودیتهای تشکیلاتی در پادگان اشرف چه سختیها و محدودیتهایی داشته است.بر اساس این خبر، سند دیگر پیدا شده در اشرف، دفترچه بسیار کوچکی است که یکی از اعضای مجاهدین خاطرات خود را در آن مینوشته است.در قسمتهایی از این دفتر خاطرات، از شکنجه یکی از اعضای مجاهدین سخن گفته شده که به قول نویسنده، جرم وی ملاقات چند دقیقهای او با همسر سابقش در همان پادگان اشرف بوده است.
مصاحبه با آقای حامد مرادی رها شده اخیر از زندان رجوی
هرگز در طول این ده سال که در قرارگاه اشرف بودم نمی توانستم با خانواده ام در خرم آباد تماس بگیرم و اصلا این را که می خواهم با خانواده ام تماس بگیرم نمی توانستم بگویم برای اینکه در این فرقه هر گونه اندیشیدن به خانواده و هر گونه عواطف خانوادگی ممنوع و حرام است. همچنین هیچگونه امکان ارتباط با بیرون مانند اینترنت و تلفن و رادیو و مطبوعات و کانالهای ماهواره ای به جز کانال تلویزیونی خود سازمان که آنهم فقط موقع غذا خوردن در سالن امکان پذیر است وجود ندارد.
در فرقه رجوی مفهومی به نام آزادی وجود ندارد
درتشکیلات سازمان مجاهدین، خانواده به عنوان نقطه فساد تعریف شده وهمه اعضای آن از زمان عضویت باید به این مسایل پایبند باشد و به همین خاطر از سال 1370تا به امروز شما درتمام پست های بین المللی بررسی کنید و اگر توانستید حتی یک نامه از آن نفرات مستقر در اشرف که به آدرس خانواده هایشان درایران پست شده بیابید؛ آن موقع بگویید که امروز این نفرات با خانوده خود نمی توانند ارتباط برقرار کنند. واقعیت این است که رهبران فرقه بنا به نیاز و میل خود هر گاه خواستند نفرات را مجبور کردند با خانواده هایشان از طریق نامه و تلفن ارتباط برقرار کنند
نامه سرگشاده خانم سلطانی به خانم ریتا زوسموت رئیس سابق مجلس آلمان
سازمان مجاهدین هیچ جائی در جامعه ایران ندارد و کسی آنها را دوست ندارد آنها در ایران اقدام به ترورهای کور کردند و بمب گذاری در محلهائی که مردم معمولی و بیگناه در آن کشته شدند. آنها در جنگ دولت عراق بر علیه ایران در جنگ شرکت کردند و ترورهای مقامات ایرانی را سازماندهی می کنند آنها در طی سالهای 2002 و دستگیری مریم رجوی در فرانسه خودسوزیهائی را سازماندهی کردند و اعضاء را تشویق به خودسوزی کردند.
رجوی ضحاک وار یکی دیگر از قربانیان خود را به کام مرگ کشاند
متاسفانه باخبر شدیم که محمد حمادی یکی از اعضای اسیری که اخیرا از فرقه رجوی جدا شده بود بعد از سالها اسارت و شکنجه در فرقه، در بدو ورود به خاک میهن و در جمع خانواده چشم براه خود به دلیل ابتلا به تومور مغزی دار فانی را وداع گفت. بی شک مرگ غم انگیز ودردناک محمد برگ دیگری از هزاران سند جنایت وخباثت رجوی خائن و جنایتکار است، که امروز رقم خورد. در واقع مرگ قربانیان و اعضای اسیر که با کمال تاسف هرروز و به شکلهای مختلف دراین فرقه اتفاق می افتد
اسارت فکری انسانها، نوع جدید برده داری
کسانی که در فرقه حضور یافتند و در حقیقت در دام فرقه گرفتار شدند، بدلیل سوژه روند بازسازی قرار گرفتن، وابستگی به فرقه بآنها تحمیل می شود در محتوا یک برنامه بازسازی فکری شامل مراحل، (تخلیه ذهن – پرداخت ذهن و ورود اطلاعات و….) پالایش و پیوست! روی آنها اعمال می شود و این پدیده بطور عام به” مغزشویی” شناخته می شود. و می توان لفظ” برده نوین” را به این فرد اطلاق کرد.