جمعه, ۱۴ آذر , ۱۴۰۴
دیدار نماینده صلیب سرخ با خانواده های انجمن نجات آذربایجانغربی 16 آبان 1388

دیدار نماینده صلیب سرخ با خانواده های انجمن نجات آذربایجانغربی

بنا به دعوت انجمن نجات دفتر آذربایجانغربی، نماینده محترم کمیته بین المللی صلیب سرخ در مورخه 14/8/1388 و 15/8/1388 در دفتر انجمن نجات ارومیه حضور یافت و طی دو روز با هفتاد نفر از اعضای خانواده هایی که بستگانشان در قرارگاه اشرف تحت سیطره ی رهبران مجاهدین بسر می برند در فضایی صمیمانه و امیدبخش دیدار و به تبادل نظر پرداخت. نماینده صلیب سرخ در دیدار با خانواده ها از نزدیک شاهد رنج و آلام بی پایان خانواده ها بود که تنها خواسته شان امکان تماس یا ملاقات با عزیزانشان در قرارگاه اشرف است.

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت ششم 11 آبان 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت ششم

که خانواده ها سالهاست امکان ملاقات فرزندان و عزیزان خود را در اشرف نداشتند. زیرا مسئولین مجاهدین این اجازه را به ما خانواده ها نمی دهند. تاکنون تماس تلفنی و ملاقات حضوری با عزیزانمان در اشرف نداشتیم. بالاخره همه خانواده ها چند سالی است که فرزندانشان را ندیده اند. من اطمینان دارم اگر خانواده ها بتوانند با عزیزانشان ملاقات کنند و به آنها امید بدهند و از فضای ایران صحبت کنند و واقعیت را به آنها بگویند و اینکه دولت ایران با افراد بازگشتی در نهایت مهربانی و ملاطفت رفتار می کند.

لعن و نفرین از آن رجوی، عشق و امید نثار ما 11 آبان 1388

لعن و نفرین از آن رجوی، عشق و امید نثار ما

اکنون بعد از گذشت سالیان انجمن نجات علیرغم تبلیغات رسوای رجوی ها به نقطه امید وکانون اعتماد خانواده ها تبدیل شده است و بی دلیل نیست که این چنین رجوی وهمپالگی هایش از اعضای انجمن کینه بدل دارند چرا که بقول یکی از خانواده ها اعضای انجمن نجات آینه تمام نمای رجوی هستند که تمامی زوایای تاریکی او را در دیدگان خانواده ها آشکار می سازند.

خانم رقیه جعفری در حسرت دیدار فرزندش در گذشت 26 مهر 1388

خانم رقیه جعفری در حسرت دیدار فرزندش در گذشت

با نهایت تاسف و تاثر مطلع شدیم که خانم رقیه جعفری کرفستانی مادر حمید علی اکبری از اعضای دربند تشکیلات مخوف فرقه رجوی در پادگان اشرف، چشم انتظار و با عشق و آرزوی دیدار و به آغوش کشیدن دلبندش دار فانی را وداع کرد و به ابدیت پیوست. مصیبت وارده برای دست اندرکاران انجمن نجات گیلان و خانواده های مرتبط با آن بسیار سخت و جانکاه بود چرا که عزیزی محترم وگرامی ازاعضای بسیارفعال انجمن را ازدست دادیم

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت چهارم 07 مهر 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت چهارم

خانم فاطمه امیری: من انتظار دارم که اینها یعنی رهبران مجاهدین کمی به خود آیند و به انسانها احترام بگذارند. خود را تافته جدا بافته ندانند. بالاخره من و اعضای خانواده ام مثل مادرم یا خواهر و برادرانم و یا پدرم حق داریم با علیرضا تماس تلفنی داشته باشیم. ما باید امکان تماس را بعد از ده سال با برادرم داشته باشیم. آیا این حرف من غیر منطقی است؟ چرا رهبران سازمان به نامه های متعدد ما که در آن به تماس تلفنی با برادرم تاکید داشتیم اهمیتی ندادند. واقعا این موضوع برای من جای سوال دارد

حضور خانواده های خوزستانی در دفتر انجمن نجات 06 مهر 1388

حضور خانواده های خوزستانی در دفتر انجمن نجات

در تاریخ 3/7/1388 تعدادی از خانواده های اعضای در بند فرقه رجوی ضمن حضور در محل دفتر انجمن نجات خوزستان و ملاقات باعضای دفتر انجمن نجات با ارسال پیامهایی برای اعضای در بندشان وهمچنین تحویل نامه هایی برای ارسال به عراق، خواهان بررسی وضعیت عزیزانشان شده اند واز مجامع بین المللی به خصوص صلیب سرخ و دولت عراق در این رابطه در خواست همکاری نموده اند.

تلاشهای خانواده زاهدی برای رهایی عبدالرضا زاهدی از چنگال مجاهدین 05 مهر 1388

تلاشهای خانواده زاهدی برای رهایی عبدالرضا زاهدی از چنگال مجاهدین

آقای حمیدرضا زاهدی (از برادران عبدالرضا از اسرای دربند فرقه رجوی) به اتفاق پدر و مادرگرامی شان به دفتر انجمن نجات آمدند و برای مجامع حقوق بشری و صلیب سرخ ودولت عراق نامه نگاری کردند شاید که آرزویشان در رهایی و بازگشت عبدالرضا به ایران و یا به دنیای آزاد در خارج کشورمحقق شود.

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده آلبوغبیش و حنظل زاده 02 مهر 1388

دیدار اعضای انجمن نجات خوزستان با خانواده آلبوغبیش و حنظل زاده

روز چهار شنبه و پنجشنبه 25 و 26 شهریور ماه اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان متشکل از آقایان حمید دهدار حسنی،علی اکرامی، سید ویبرقنواتی با خانواده های آلبو غبیش وحنظل زاده در دفتر ماهشهر دیدار و گفتگو کردند. در این دیدار خانواده ها ضمن تشکر از اعضای انجمن نجات اظهار امیدواری کردند که با توجه به دوری مسافت، بازگشایی این دفتر بتواند گامی در جهت ایجاد رابطه هرچه فعال تر آنها با انجمن باشد.

دیدار انجمن نجات خوزستان با برخی از خانواده های ماه شهر وسربندر 01 مهر 1388

دیدار انجمن نجات خوزستان با برخی از خانواده های ماه شهر وسربندر

روز چهار شنبه وپنج شنبه 25و26 شهریور ماه هیئتی از اعضای انجمن نجات شاخه خوزستان متشکل از (آقایان حمید دهدار حسنی-علی اکرامی- یبر قنواتی وسید) در یک دیدار صمیمی با خانواده های ربیعی،رضایی نژاد،عتیقی، نوروزی وفلاحی در شهرهای ماه شهر وسربندر شرکت کردند.در این دیدار که با خانواده قدیمی ترین اعضای سازمان که فرزندان آنها در حال حاضر تحت اسارت فرقه رجوی بسر می برند صورت گرفت، خبر بازگشایی دفتر انجمن نجات خوزستان شاخه ماه شهر به خانواده ها داده شد

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم 26 شهریور 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت سوم

آنها اجازه تماس تلفنی به برادرم ندادند و متاسفانه پس از درج نامه های ما در سایت انجمن نجات و یا ارسال آن به مقامات صلیب سرخ و نهادهای حقوق بشری، برادرم را در تلویزیون سازمان وادار به گفتن حرف هایی کردند که ابدا واقعیت نداشت. برادرم منکر حرف ها و خواسته ی اعضای خانواده اش شد و گفت این نامه ها را خواهر یا مادر من ننوشته است و خواهر و مادرم را تحت فشار قرار داده اند او سپس منکر همه چیز شد.

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت دوم 17 شهریور 1388

گفتگو با خانم فاطمه امیری – قسمت دوم

برادرم در مقر پذیرش دو نوبت می ماند و به ارتش منتقلش نمی کنند چون او مقاومت می کرد و حاضر نبود به ارتش آزادیبخش منتقل شود. من در نامه های خویش به مقامات صلیب سرخ و رهبران مجاهدین اشاره به خودکشی برادرم کردم و اینکه او و خیلی از افراد دیگر را به زور در اشرف نگه داشته اند

حضور خانواده براتعلی ریگی در دفتر انجمن نجات گلستان 15 شهریور 1388

حضور خانواده براتعلی ریگی در دفتر انجمن نجات گلستان

چند روز قبل بعد از اینکه حسینعلی در جریان آخرین تحولات پادگان نظامی اشرف قرار گرفت، به دفتر انجمن نجات آمده و در مورد اعتصاب غذای تحمیلی که سران مجاهدین به سرکرده گی مسعود و مریم رجوی بر اعضاء آن به خصوص براتعلی ریگی تحمیل کرده بودند سئوال می کرد و مدام زیر لب بر سران جنایتکار و خوانخوار رجویها لعنت می فرستاد و از اینکه آن ظالمان خبیث باعث شده بودند که برادر وی در پادگان نظامی اشرف هرگونه سوء رفتاری را از طرف سازمان مجاهدین قبول کنند، از خداوند می خواست که سران فرقه مجاهدین را به خاک سیاه بنشاند.

blank
blank
blank