به مناسبت روز جهانی لغو بردهداری بردهداری حاکم بر مناسبات مجاهدین خلق
ظلم مضاعف به زنان در تشکیلات رجوی دم از آزادی زدن از جانب رجوی عوام فریبی محض است
ترویج خشونت علیه زنان و مردان خشونت ، فشار و اجبار سیستماتیک بر اعضای مجاهدین خلق
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و پنج
بچه ها به من گفتند فریب محدثین را خوردند به عنوان اینکه مهمان مادران یا پدرانشان هستند به عراق آمدند در حالی که سازمان قصد داشت برای همیشه ما در عراق بمانیم حتی در ارتش آزادیبخش هم اجازه نمی دهند تا هرگاه خواستیم مادر یا پدرمان را ببینیم حال به ما می گویند باید برای همیشه در عراق بمانید و حق خروج از قرارگاه را ندارید دیگر خارجه دوستی نداریم، زندگی طلبی نداریم و از این جور شعر و قصه ها برای ما تعریف می کنند!!؟
حقوق بشر باضافه ملاحضات سیاسی و ایضأ ایدئولوژیک در مورد مجاهدین
قبول دارم که کار حقوق بشری یک انگیزه خوب و یک نور امید برای اسیران و نیز یک فشار برای تغییر روش و سرخم کردن سازمان است , اما میپندارم که این کار حقوق بشری خاص با کمک به کودکان بی سرپرست و یا سیل زدگان و بیماران خاص متفاوت است ,اینجا گاه قربانی کمک ها را پس میزند , اینجا گاه برخی ناظرین بجای اینکه بگویند خدا خیرتان بدهد گاه سکوت میکنند و گاه فکر میکنند نیاز به این کارها نیست
از جان رجوی چه میخواهیم؟
وقتی تعداد کثیری که توانسته اند از اشرف فرار کنند همگی یک مطلب را میگویند و همگی بر بسیاری حقایق که در استانداردهای جهانی امروزی نقض فاحش اولیه ترین حقوق انسانی تعریف میگردد صحه میگذارند، باید پذیرفت که موضوع حداقل ارزش رسیدگی و دخالت سازمان های بین المللی حقوق بشری را دارد و نمیتوان صرفا آنرا به پارامتر های دیگر، از جمله مسائل سیاسی، مشروط کرده و از روی آن گذشت.
نامه سرگشاده خانم سلطانی به نهادهای بین المللی و مدافع حقوق بشر
من باشناختی که از نوع تفکرات سران اینفرقه دارم مطمئن هستم آنها برای ایجاد اختلال درروند طرح سازمان ملل درخواست هایی را مطرح می کنند که هیچ گونه قرابتی با معیارها وقوانین پناهجویی ندارد بنابراین به شما هشدار می دهم هرگز درمقابل خواست سران اینفرقه کوتاه نیائید و طرح آزادسازی این اسیران و گروگان ها را به اجرا گذارید و به هیچ عنوان قبول نکنید که سازمان نماینده یا سخنگو معرفی کند
میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و چهار
یاسر در واقع محصول خود سازمان بود شرایطی که سازمان برای افراد بوجود میآورد باعث طغیان آنها میشود. کودکی که در درون تشکیلات سازمان رشد میکند و بزرگ میشود. بعد مادرش طی یک عملیات کشته شد سپس او تحت سرپرستی نامادری و به قول معروف همسر و مادر ایدئولوژیک بزرگ شد در یک مقطعی به خارج منتقل می گردد بعد از سالها دربدری و آوارگی دوباره به اشرف و مناسبات سازمان باز میگردد در نهایت به دشمن سازمان مبدل میشود.
جنگ خلیج و آواره کردن کودکان معصوم توسط رجوی
کودکان را می دیدم که گریه آنها قطع نمی شد و خودشان را به شیشه های اتوبوس می کوبیدند سران ظالم سازمان در این رابطه بی تفاوت بودند زنهایی که برای بدرقه فرزندانشان به محل آمده بودند فقط اشک می ریختند. صدای یک زنی به گوشم می رسید با صدای بلند می گفت ما بدون کودکانمان در این جا چکار کنیم تنها دل خوشی ما کودکان ما بودند آنها را کجا می برید
چرا مرا از پدر و مادرم جدا کردند؟ – قسمت دوم
بعد از اینکه هیجده ساله شدم توانستیم پاسپورت هلندی بگیریم. آنروز هرگز یادم نمی رود. کیک خوشمزه ای را بین همه تقسیم کردیم ولی من در نهانم غم می جوشید و درونم را آتشم می زد. این اندوه و فشار هر سال بیشتر شد به همون نسبت که بیشتر به عمق قضایا می اندیشیدیم بیشتر در خودم فرو می رفتم و برایم سئوال ایجاد می شد که چرا آنها (پدر و مادرم) جدائی از من را پذیرفتند و چنین تصمیمی گرفتند
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و سه
بعد از خلع سلاح و وقتی از پراکندگی به اشرف بازگشتیم همه میدانیم که محفل زدن بچه ها زیاد شد در این بین من از بچه ها می شنیدم که مصطفی رجوی با بچه های میلیشیا محفل میزد و توسط بچه های میلیشیا این موضوع به ما منتقل میشد. غالبا مصطفی رجوی با مواضع و حرفهای مریم و مسعود تناقض داشت که چرا علیرغم وعده های مسعود و مریم نیروهای مجاهدین تسلیم شدند و سلاح های خود را بر زمین گذاشتند؟
چرا مرا از پدر و مادرم جدا کردند؟
بدین گونه اتفاق افتاد که در یک شب نا آرام در زمان جنگ خلیج که انفجار گلوله ها همه جا را پر کرده بود من و خواهر و برادرم به همراه صدها تن از بچه های اعضاء مجاهدین با اتوبوس اشرف را ترک کردیم. در آن زمان من هنوز 9 سال داشتم مجاهدین به ما گفتند که در عراق امنیت وجود ندارد زمانی که شرایط بهتر شود ما دوباره برمی گردیم. پدر و مادرم بسیار مضطرب بودند ولی سعی می کردند که خود را آرام نشان دهند.
نقض حقوق بشر یکی از دلایل بی اعتمادی ایرانیان به مجاهدین خلق است
گزارش وزارت خارجه امریکا در ماه می 2011 بر عدم وجود حمایت مردم ایران از سازمان مجاهدین خلق در داخل و خارج از کشور تاکید دارد. در این گزارش قید گردیده که”باید گفت که ایرانیان در صورت لزوم احتمالا بجای حمایت از این سازمان، به مقابله با آن قیام کنند” و می افزاید”هر گونه حمایت امریکا از مجاهدین خلق بشدت به سابقه امریکا در بین ایرانیان لطمه زده و احساسات ضد امریکایی ایرانیان را بر خواهد انگیخت”.
بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت سی و دو
اجازه نمی دادند مصطفی در نشست عمومی صحبت کند هر موقع مصطفی می خواست پشت میکروفن بیاید مانع اش می شدند. یک بار در نشست عمومی پشت میکروفن رفت تا صحبت کند که سریع یکی از این مسئولین به طرف او رفت و به گوشش چیزی گفت سپس دست مصطفی را گرفت و به همراه خودش به بیرون از سالن برد. دیگر اجازه ندادند تا مصطفی در نشست های عمومی صحبت کند. به نظرم همین مسائلی که آقای مهران کریمدادی در جلسات گذشته در باره تناقض های مصطفی بیان کردند باعث میشد تا مسئولین سازمان اجازه ندهند او در نشست ها صحبت کند
نقض حقوق اساسی انسانها از سوی رهبران مجاهدین
قرائت و شواهد فراوانی تصریح دارد که سران مجاهدین به جز اهداف فرقه ای به انسان ها و عواطف و حقوق بنیادین شان کمترین ارزش و اهمیتی قائل نیستند. طرح خواسته ها و مطالبات از سوی خانواده ها و نادیده انگاشتن این امر مشهود از سوی رهبران بیرحم و تبهکار مجاهدین، دلیل محکمی ست که فرقه ی ستیزه جوی مجاهدین و سران آن نسبت به رعایت کرامت و شان انسانها و احترام به حقوق ذاتی آدمی ناتوان و عاجزند؟

