بیماری های تشکیلاتی، فرقه ای
در پروسه اخیر مشاهده می شود و شنیده می شود که تعدادی از اعضای شورای وابسته به مجاهدین و اعضای انقلاب کرده و عنصرمجاهد خلق مرید رهبری و هم جنس شدگان مریم و گوهران بی بدیل بدلایل نامعلومی می میرند و مرگ همه آنها را عارضه قلبی جا می زنند.
گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در سال۲۰۰۷ قسمت ۴
علاوه بر سوابق تروریستی اش، ویژه گی های فرقه گونی نیز از خود نشان داده است. اعضای جدید گروه،پس از ورود شان به سازمان تحت القای ایدئولوژیکی سازمان و تاریخ بازنگری شده ی ایران قرار می گیرند. همچنین اعضا ملزم به سوگند خوردن به” طلاق ابدی” و شرکت در جلسات” تطهیر ایدئولوژیک هفتگی هستند. وانگهی طبق گزارشات کودکان در سنین پائین از والدین خویش جدا می شوند.
رهبری نوین در انقلاب ایدئولوژیک بخش دوم
در بخش نخست مقاله اشاره کردیم به دلیل اینکه در انقلاب ایدئولوژیک یکی از اصول اولیه تشکیلاتی یعنی رهبری شورایی یا سانترالیزم دمکراتیک نفی و زیر پا گذاشته شده بود، شمار زیادی از اعضای سازمان پس از انتقادات بی نتیجه در این رابطه ناگزیر از سازمان جدا شدند. این اقدام هیچ مغایرتی با اصول تشکیلاتی پذیرفته شده در سازمان مجاهدین نداشت.
انقلاب ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق و جداشدگان
انقلاب ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق یکی از سرفصلهای حیاتی در تاریخچه سازمان است. با این حال مفاد و محتوای این انقلاب و بندهای آن بازتاب بیرونی نداشت. دلایل این امر را باید در آموزه های واپسگرایانه، ارتجاعی و بعضا مشابهت های آشکار با مولفه ها و محتوای مناسبات فرقه ای جستجو کرد. بسیاری جداشدگان سازمان طی دو دهه اخیر دلایل انصراف از همراهی خود با سازمان را وقوع انقلاب درونی و تعارضات ماهوی آن با مقوله دمکراسی، آزادی و حتی آرمانهای عدالتخواهانه و بازتابهای غیر منتظره آن در مناسبات سازمان ذکر کرده اند
فرقه و علائم مشخصه فرقه گرائی
در رابطه با فرقه ها صحبت از مغز شوئی هم میشود. بدون شک روش هائی از جمله: مصرف مواد مخدر، کم غذائی، بی خوابی، تحرکات نا موزون بخصوص حرکت سر در بوجود آوردن عدم تعادل در فرد بی تاثیر نیست. در مجموع میزان بکار گیری نکات 1تا 9هستند که درآلودگی یک فرد به روابط فرقه ای تعین کننده میباشند.
نقش خانواده و تعلقات عاطفی در انقلاب ایدئولوژیک
در تاریخ مبارزات سیاسی حذف خانواده و التزامات عاطفی و اخلاقی به واسطه اصالت دادن به مبارزه از اتفاقات نادری است که تنها در مناسبات سازمان مجاهدین خلق شاهد آن هستیم. این رویکرد برای اولین بار در میان گروه موسوم به باطنیه و طرفداران حسن صباح، اتفاق افتاده است. در فرقه باطنیه اعضاء برای اثبات میزان وفاداری و خودسپاری به رهبری ناگزیر به قطع روابط عاطفی و خانوادگی و در نهایت مقطوع النسل شدن خود بودند
هدف مجاهدین خلق از راه اندازی انقلاب درونی ایدئولوژیک
من در نامه قبلی نظر خودم را در قالب فاکتهای و نمونه های عینی از درون مناسبات مجاهدین برای شما استدلال می کردم و اما آلان توجه شما را در این بخش از نامه به یک استدلال دیگر جلب میکنم. در یکی دیگر از نشستهای ایدئولوژیک در 1375 در عراق، یکی بلند شد تا از پیچیدگی های این مرحله از انقلاب صحبت کند، و قصد داشت در واقع این عمل سازمان را تائید کند، گفت: وقتی به تاریخ نگاه می کنیم تمام امامان و حتی پادشاهان و جنگجویان در عین مبارزه در مقطعی با مشکلات این چنینی مواجه بودند که امروز ما هستیم و مسائلشان را متناسب با شرایط و موقعیت آنروز اما به نوعی دیگر حل می کردند
چرا مجاهدین از انعکاس محتوای انقلاب ایدئولوژیک خود امتناع می کنند ۳
در پایان بخش دوم این سلسله مقالات به طرح پرسش هایی در خصوص چرایی امتناع مجاهدین از بیرونی کردن محتوای انقلاب ایدئولوژیک پرداختیم. به این مهم هم اشاره کردیم که یکی از روش های مرسوم مناسبات درون تشکیلاتی استتار اتفاقات و وقایع است. در این رابطه بطور مشخص می توان به انشعاب ایدئولوژیک سازمان در سال 1354 اشاره کرد
نصیحت
به موضوع ومتن مقاله مزبور کاری ندارم چونکه از یک دیدگاه کاملآ مشخص مجاهدی نوشته بود که معلوم می شود اگر دیکته مجاهدین نباشند دست کم تحت کنترل ذهنی آنها قرار دارد، به همین دلیل هم تصمیم گرفتم چند کلمه برای این خانم هم دین ویا همزبان خود بنویسم تا خدای ناکرده بیش از این در باتلاق این فرقه فرو نرود.
در باب ضرورت بیرونی کردن مناسبات فرقه ای مجاهدین
خوشبختانه در حال حاضر اکثر اعضای جداشده از سازمان با درک مقتضیات و نیازهای این مقطع فعالیت های کیفی خوبی را دنبال می کنند. یکی از این اقدامات که اتفاقا سایت رهایی نسبت به آن تلاش مضاعفی را مبذول داشته تماس با شخصیت های غربی و بعضا در پاره ای از مواقع حامیان سازمان مجاهدین است. این تعاملات در هر سطح کمی و کیفی به هر حال تاثیرات خود را ولو در دراز مدت به جا خواهد گذاشت.
انقلاب ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق و جداشدگان ۱
این مجموعه مقالات به استناد فاکت های موضوعی که از کتاب نگاهی از درون به انقلاب ایدئولوژیک سازمان مجاهدین نوشته بیژن نیابتی گزینه شده، در پی اثبات این ادعا است که دلایل اعضای جداشده سازمان در موضوعات مختلفی که به تناوب بحث خواهد شد، مورد تائید و اذعان تلویحی و صریح سازمان مجاهدین است. با این تفاوت که موضع سازمان در قبال دلایل جداشدگان با انواع برچسب و اتهامات ریز و درشت تخطئه و پاسخ داده می شود و اما نیابتی از موضع حمایت رهبری سیاسی این دلایل را تئوریزه می کند
انقلاب ایدئولوژیک ملاء مناسبات فرقه ای مجاهدین است
جناب آقای قشقاوی با سلام و آرزوی موفقیت در محقق کردن اهدافتان. ایمیل شما رویت شد. از بابت اهتمام و توجه شما به نامه و همچنین پاسخ مثبت به درخواست اینجانب سپاسگذارم. امیدوارم باب خوبی برای ارتباط بیشتر و مفیدتر باشد. از این جهت که دغدغه شما هم مدون کردن مباحث و بندهای انقلاب ایدئولوژیک است، خوشحالم. واقع این است که به زعم اینجانب این اقدام باید در اولویت اول اعضای جداشده از سازمان باشد

