مابقی زندگی ات را آزاد زندگی کن برای برادرم رضا بلالی در کمپ آلبانی
تمام عیار حمایتت میکنم پیام علی اصلانی به برادر اسیرش سیفعلی اصلانی
پیام زهرا قلیزاده برای برادرش علی قلیزاده در کمپ مجاهدین علی جان خانواده همیشه عاشق تو هستند
نامه فرشته میرزایی به برادرش ستار میرزایی در کمپ مجاهدین خلق
سلام و درود بی کران خدمت برادر عزیزم ستار میرزایی امیدوارم که حالت خوب و خوش باشد. برادر عزیزم خدا را شکر حال ما خوب است. برادرجان هم اکنون که این نامه را برای تو می نویسم در حال گریه کردن هستم. البته تنها غم و غصه ما دل تنگی برای شماست. برادر عزیزم خیلی […]
دیدار خانواده هوشنگ پورابراهیم با مسئول انجمن نجات گیلان
صغری پورابراهیم به اتفاق همسرشان روز شنبه سوم آبان ماه ۱۴۰۴ با مسئول انجمن نجات گیلان دیدار کرد و برای پیدا کردن برادر مفقود شده اش که به دست گشت های مرزی مجاهدین خلق اسیر شده بود، استمداد طلبید. مسئول انجمن ضمن استقبال از این خانواده چشم به راه و آسیب دیده از ظلم و […]
پیام زهرا خاتونی اصهباناتی برای فرزندش عباس تیربخش در کمپ آلبانی
عباس تیربخش از اعضای گرفتار در کمپ اشرف است. او در سال 72 به منظور کاریابی به ترکیه می رود اما متاسفانه در آنجا در دام عوامل فرقه فریبکار رجوی گرفتار و به کمپ اشرف برده می شود. خانواده چشم انتظار عباس، به خصوص مادرش سالهاست که تمام تلاش خود را انجام دادند تا شاید […]
درخواست خواهر عباس تیربخش از نخست وزیر آلبانی
خانم طاهره تیربخش خواهر چشم انتظار عباس تیربخش از اعضای گرفتار در کمپ اشرف 3 از نخست وزیر دولت آلبانی تقاضا نمود با توجه به اینکه سالهاست از وضعیت برادرش عباس اطلاعی ندارد تصمیماتی اتخاذ شود تا ایشان و خانواده اش بتوانند با برادرشان ارتباط برقرار کنند. لازم به یادآوری است که عباس تیربخش در […]
ملاقات اعضای انجمن نجات مازندران با برادر طاوس صراحتی
سالیان طولانی است که طاوس صراحتی دور و بی خبر از خانواده در تشکیلات مجاهدین خلق گرفتار شده است و در حال حاضر در اردوگاه مانز در آلبانی به سر می برد. از آنجا که اعضای این تشکیلات اجازه ارتباط با خانواده های شان را ندارند، خانواده صراحتی از او اطلاعی ندارند و نگران او […]
برادر جان خودت را از تشکیلات رجوی نجات بده
سلام محمد جعفر، برادر عزیزم امیدوارم حالت خوب باشد. دوری ات برایم کسالت بار و سنگین و ندیدنت جان فرساست. کجایی محمد جعفر؟! پدر و مادر و تمام خانواده دلتنگ شما هستند. چندین سال است شما را ندیدند. شما هم تماسی با خانواده خود نمی گیری! آیا به لحاظ جسمی سالم هستی؟ این چندمین نامه […]
خانواده علی قلیزاده، تولدش را به یاد او جشن گرفتند
ما همینجا منتظرت میمانیم. دیروز دوم آبان و روز تولدت بود. یه کیک برات خریدم و شمع هاشو روشن کردم و پدر کنارمان نشست و برات شمع ها رو فوت کرد و همه گریه کردیم. چشمان پدر پر از حسرت نگاهت بود. داداشی جان خانه بدون تو خالی است. ما هر روز منتظریم علی جان […]
برادر عزیزم تمام عیار حمایتت می کنم
اسماعیل جان سلام خوبی عزیزم همین چند روز پیش در دفتر جدید انجمن نجات گیلان با آقای پوراحمد دیدار صمیمانه ای داشتم و به ایشان تبریک گفتم و با هم تجدید پیمان کردیم تا نیل به مقصود یعنی رهایی تمام اسیران از تشکیلات سیاه رجوی گامی واپس ننهیم. اسماعیل جان لابد در جریان فعالیتهای اعضای […]
پیام ربابه رضوی زاده برای برادرش سید حسین رضوی زاده در کمپ آلبانی
سید حسین رضوی زاده بهابادی از جمله اسرای جنگی ایران و عراق است که توسط عوامل مجاهدین خلق از کمپ اسیران عراق به پادگان اشرف منتقل شد و اسارتی به مراتب سخت تر از اسارت در اردوگاه های رژیم بعث را تجربه کرد. خانم ربابه رضوی زاده بهابادی سالهاست در پی کسب خبری از برادرش […]
قدردانی خانواده های چشم انتظار گلستانی از اعضای انجمن نجات آلبانی
در روزهای گذشته ما خانواده های آسیب دیده از سران سازمان ضد انسانی مجاهدین خلق، که چندین دهه فرزندانمان را در زندان ذهنی و فیزیکی خود در عراق و اکنون در آلبانی به اسارت گرفته اند، شاهد تلاش های افراد جدا شده از این سازمان منحوس و همچنین مردم آلبانی و دوستداران آزادی و انسانیت […]
ملاقات اعضای انجمن نجات مازندران با برادر رحمان محمدجانپور
رحمان محمد جانپور یکی از اعضای گرفتار در تشکیلات مجاهدین خلق است که همچون دیگر اعضای گرفتار در این تشکیلات، سالیان طولانی است که به دلیل ممنوع بودن تماس و دیدار با خانواده، خانواده اش از او بی خبرند و نگران حال او هستند. روز 23 مهر ماه 1404، اعضای انجمن نجات مازندران با قربانعلی […]
پیام داود پورعابد به برادرش فرزان پورعابد در کمپ مانز مجاهدین
با سلام خدمت برادر اسیرم آقا فرزان پارسال همین ایام برایت نامه ای نوشته بودم که چون پاسخ ندادی خیلی دلسرد شدم. امروز که نزدیک چهلم در گذشت مامان هست گفتم چند خطی برایت بنویسم شاید که اندکی سبک شوم. بله آقا فرزان مامان هم چشم انتظار از پیش مان رفت و تنهایمان گذاشت. مامان […]

