فرجام مجاهدین در عراقهادی شمس حائری12.07.2006سازمان آبروباخته مجاهدین پس از 3 سال از سرنگونی صدام حسین هنوز اما با پشتیبانی آمریکا و بقایای صدام، ( هر کدام با هدفی متفاوت از یکدیگر) ، در عراق جاخوش کرده وعلی رغم اینکه دولت جدید عراق خواهان اخراج این سازمان تروریست از عراق می باشد، آمریکا بطور مصلحتی […]
فرجام مجاهدین در عراق
هادی شمس حائری
12.07.2006
سازمان آبروباخته مجاهدین پس از 3 سال از سرنگونی صدام حسین هنوز اما با پشتیبانی آمریکا و بقایای صدام، ( هر کدام با هدفی متفاوت از یکدیگر) ، در عراق جاخوش کرده وعلی رغم اینکه دولت جدید عراق خواهان اخراج این سازمان تروریست از عراق می باشد، آمریکا بطور مصلحتی از حضور مجاهدین در عراق حمایت می کند.
به این گفته المشهدانی رئیس مجلس عراق توجه فرمائید
مجاهدین تحت حمایت ارتش آمریکا هستند و وقتی بیگانگان از عراق خارج شوند، عراق را برای همیشه از حضور این نیروها پاک خواهیم کرد.
آمریکا در حالی که صدام حسین را بخاطر مجموعه جنایات و نسل کشی پشت میز محاکمه نشانده است اما در عین حال سازمان مجاهدین را که سالها با وی همکاری کرده و در این جنایات سهیم می باشد از محاکمه نه تنها معاف داشته بلکه عملاً از حضور مجاهدین در خاک عراق حمایت می نماید.
امریکا با تجربه ای که از افغانستان بدست آورده قصد دارد در صورت کنار نیامدن با جمهوری اسلامی از سازمان مجاهدین به عنوان ابزار در حمله نظامی به ایران استفاده کند. اما تناقضی که در این میان وجود دارد و امریکا را مردد کرده این است که مجاهدین افغان در خاک افغانستان و در میان مردم زندگی می کردند و سالها با دشمن خارجی جنگیده بودند، اما مجاهدین 27 سال است که در ایران حضور ندارند و کاملا از مردم منزوی هستند و از طرفی با دشمن ایران نه تنها نجنگیده اند بلکه همکاری نظامی و اطلاعاتی هم کرده اند.
این امر یعنی انزوا و خیانت، موجب طرد کامل مجاهدین از جانب مردم گردیده و هرگز مردم ایران مجاهدین را به خاطر این خیانت نخواهند بخشید.
امریکا با اطلاعاتی که از موقعیت اجتماعی و انزوای مجاهدین در بین مردم ایران دارد بعید بنظر می رسد که از سازمان مجاهدین در حمله احتمالی به ایران استفاده ببرد زیرا این امر به ضد خود تبدیل می شود و حیثیت آمریکا را که سعی می کند خود را طرفدار آزادی و دمکراسی نشان بدهد زیر سوال می برد.
سازمان مجاهدین از طرفی بطور استراتژیک به حمایت امریکا اعتمادی ندارد و نگران است که هر لحظه با تضادهای نظری بین پنتاگون و وزارت امور خارجه ممکن است این حمایت به دشمنی با مجاهدین تبدیل گردد.
زمینه های بدبینی امریکا از مجاهدین بسیار است و به زمان شاه بر می گردد که مجاهدین افسران امریکائی را ترور کردند و در اوایل انقلاب شعارهای ضد امپریالیستی سر می دادند و از اشغال سفارت امریکا توسط دانشجویان خط امام حمایت کردند.
حال چرا هم امریکا و هم مجاهدین، علی رغم بی اعتمادی که به یکدیگر دارند در یک امر مشخص متحد و همراه شده اند.
طبیعتا هر نیروی شکاف زی و منزوی از مردم سعی می کند دوستانی در خارج از مرز های وطن خود دست و پا کند. تا زمانی که صدام در قدرت بود مجاهدین پشتشان به کوه وصل بود اما از بد حادثه این کوه پوشالی فرو ریخت و مجاهدین بی یار و یاور شدند.
امریکا نیز بر حسب ناچاری مجاهدین را در آستین می پروراند برای روز مبادا وگرنه نیروی مورد علاقه و اعتماد وی سلطنت طلبان پهلوی صفت هستند.
به همین جهت مجاهدین پس از سرنگونی صدام حسین در دو سو برای ماندن در عراق تلاش می کنند.
1- با توجه به نفوذی که لابی اسرائیل در امریکا دارد مجاهدین سعی می کنند بطرق مختلف مانند همکاری اطلاعاتی و جاسوسی در رابطه با پرونده هسته ای ایران، نظر اسرائیل را به خود معطوف کنند و یک حامی قدرتمند برای خود در سطوح بالای حکومت امریکا دست و پا کنند.
2- همزمان سعی می کنند با دید و بازدید ها و ملاقات با سران عشایر در داخل خاک عراق و جمع آوری امضاء و نامگذاری زندان اشرف به شهراشرف و اطلاق شهروند به نیروهای خود و مشوش کردن فضای امنیتی و کار شکنی در استقرار دولت جدید التاسیس عراق، آب را گل آلود کنند تا بتوانند در این آشفته بازار چند صباحی به حضور در عراق ادامه دهند.
سازمان مجاهدین مدعی است که رژیم جمهوری اسلامی (قابل توجه است که مجاهدین به رژیم جمهوری اسلامی می گویند رژیم آخوندی و هرگز نامی از جمهوری اسلامی نمی برند زیرا که آنها نیز به جمهوری اسلامی معتقد می باشند) عامل آشوب و تروریسم در عراق است، اما به چند دلیل ساده کشور ایران خواهان یک عراق امن و با ثبات است و این مجاهدین و نیروهای باقیمانده از بعث هستند که خواهان نا امنی می باشند.
1- جمهوری اسلامی سالها با عراق جنگید تا شیعیان را به قدرت برساند و یا بعبارتی انقلاب اسلامی را به این کشور صادر کند حال که با اکثریت یافتن شیعیان در دولت به این هدف نائل شده چه منافعی دارد که امنیت و ثبات عراق را بهم بزند و برای حکومت مشکل ایجاد کند.
2- کسانی که با عملیات تروریستی سعی در بهم زدن آرامش و امنیت عراق می کنند بقایای صدام و اعضای حزب منحله بعث و وهابی های آنسوی مرز می باشند.
3- اگر عراق هر چه زودتر ثبات پیدا کند امریکا بهانه ای برای اشغال عراق نخواهد داشت و باید خارج شود.
4- حضورآقای جلال طالبانی یکی از دوستان و متحدین دولت ایران به عنوان ریاست جمهوری عراق همه شک و شبهه های حمایت ایران از آشوب را در عراق منتفی می کند، سفر های متعدد سران حکومت عراق به ایران و درخواست یاری از این کشور همه ادعا های مجاهدین را نقش بر آب می کند.
من با تعدادی از عراقیان، هم سنی مذهب و هم شیعه مذهب گفتگو داشته ام.
نظر سنی ها بر این است که ترور ها و انفجارات و کشتن مردم عادی کار امریکا ست تا ضرورت ادامه حضور خود را در بین عراقیان القاء کند.
آمریکا بطور جدی از قدرت یافتن و مسؤلیت پذیری پلیس و سپرد حفظ امنیت به نیروهای عراقی ممانعت بعمل می آورد و می خواهد همه امور در کنترل نظامیان آمریکائی باشد.
نظر شیعیان این است که ادم کشی ها و حملات به مراکز مذهبی شیعیان کار وهابیون اعزامی از یمن و عربستان سعودی است که به عراق آمده تا شیعه بکشند. وهابی ها کشتن شیعیان را یک وظیفه شرعی می دانند و معتقدند که همه شیعیان ایرانی هستند و کسی که در عملیات شیعه کشی کشته شود یکراست به بهشت می رود و عملیات انتحاری را همین وهابی های متعصب انجام می دهند.
مجاهدین چون خود را شیعه می خوانند طبیعتا نمی توانند با نیروهای وهابی همکاری داشته باشند و وهابی ها نیز حاضر به همکاری با مجاهدین شیعه نمی باشند و حتی کشتن آنها را هم جایز می شمرند اما همکاری مجاهدین با سنی های طرفدار صدام و بقایای حزب بعث و منافع مشترک آنها در آشوب و بلوای عراق بر کسی پوشیده نیست.
آنچه که مسلم است آینده عراق هر چه باشد به وضع سابق بر نمی گردد و صدامیان هر گز به حکومت باز نخواهند گشت، به همین جهت از نظر من جائی برای حضور مجاهدین در عراق باقی نمی ماند، هیچ عراقی وطن پرست و ضد دیکتاتوری قبول نمی کند که نیروهای بیگانه، چه امریکا و چه مجاهدین در عراق جولان بدهند و مکانی را اشغال کنند. تمامی امضا های ادعائی مجاهدین مبنی بر حمایت مردم عراق از حضور مجاهدین در عراق پوچ و دروغ است و من اعتقاد دارم که حتی هزار نفر از مردم عادی هم حاضر نباشند که بپذیرند مجاهدین در عراق بمانند و اگر امضائ حمایتی هم در کار باشد امضای متحدین صدام و بقایای حزب بعث عراق است که منافع خود را از دست داده و رؤیای بازگشت شرایط سابق را در سر می پرورانند، مانند مقاومت های پراکنده سلطنت طلبان دراوایل انقلاب 22 بهمن.
اما از نظر مجاهدین مسئله بر عکس است، آنها مانند صدامیان فکر می کنند اگر در عراق مقاومت کنند و به هیچ قیمت حاضر به خروج از عراق نباشند ممکن است که بقایای صدام بتوانند وضعیت را به شکل سابق برگردانند و مسئله آنها برای همیشه حل شود
مجاهدین از این بابت است که با بعثی های عراق منافع مشترک پیدا می کنند.

