آیا رجوی و دار و دسته اش غیر از دروغ گویی و فریب کاری کار دیگری دارند؟ زمانی که در پادگان اشرف در عراق بودم رجوی برای ریختن خون بیشتر مردم ایران واحد های راهگشایی را راه اندازی کرد. در مقر مرا صدا زدند و گفتند با خواهر مهتاب قریشی مسئول ستاد داخله برای پشتیبانی […]
آیا رجوی و دار و دسته اش غیر از دروغ گویی و فریب کاری کار دیگری دارند؟
زمانی که در پادگان اشرف در عراق بودم رجوی برای ریختن خون بیشتر مردم ایران واحد های راهگشایی را راه اندازی کرد. در مقر مرا صدا زدند و گفتند با خواهر مهتاب قریشی مسئول ستاد داخله برای پشتیبانی به مقر کوت می روی! الان هم برو خودت را به خواهر مهتاب معرفی کن . ناگفته نماند در نشست های عمومی رجوی و نشست های مقر می گفتند ما در ایران ستاد داخله داریم و با ستاد در ارتباط هستیم.
به طرف اتاق مهتاب قریشی راه افتادم. در مسیر با خودم می گفتم اگر اینها ستاد داخله در ایران داشتند وضعیت اسفباری نداشتند. به اتاق مهتاب قریشی رسیدم درب را زدم و وارد اتاق شدم. بعد از سلام علیک مهتاب قریشی گفت می دانی الان ما در چه فازی هستیم؟ گفتم خیر. در جواب گفت از بس که محفل می زنی از مرحله پرتی! من تو را توجیه می کنم.
او توضیح داد که : با چند نفر از جدیدالورودها قرار شد به مقر کوت برویم و آنها را برای شناسایی مسیر به مرز بفرستیم ( دروغ می گفت ) محلی در مقر کوت به ما دادند. من پیشنهاد دادم تو هم همراه من به کوت بیایی. اگر در مقر با مشکل برق و یا آب مواجه شدیم مشکل را حل و فصل کن برو وسایلت را آماده کن. زمان حرکت را ابلاغ می کنم.
من به آسایشگاه رفتم و وسایل مورد نیاز خودم را جمع کردم. دو روز بعد به سمت مقر کوت حرکت کردیم. چند ساعتی در مسیر بودیم که به مقر کوت رسیدیم. بعد از کمی استراحت برای نفرات جدیدالورود که شش نفر بودند نشست گذاشتند و در واقع آنها را توجیه می کردند.
یک روز بعد از ناهار در سالن غذا خوری کوچک یکی از نفرات جدید در سالن نشسته بود رفتم کنار او نشستم و سر صحبت را با او باز کردم به او گفتم کلاسی که می روی خوب است در جواب گفت کدام کلاس؟! ما را هر روز می برند توی یک اتاقک و می گویند برای ما ( سازمان ) نیرو بیاورید. چند بار به آنها گفتم مدارکم را بدید می خواهم به ترکیه برگردم در جواب به من می گویند از ایران 10 نفر برای ما بیار ما تو را به کشورهای اروپایی می فرستیم.
فردای آن روز در محوطه برآورد کاری را انجام می دادم. مهتاب قریشی مرا دید و گفت نیم ساعت دیگه بیا اتاق کارم کارت دارم. لیست برآورد را هم با خودت بیار من هم از خدا خواسته سر ساعت رفتم اتاق کارش یک ساعتی در اتاق کارش بودم. لیست براورد را به او دادم وقتی می خواستم از اتاق کارش بیام بیرون به او گفتم خواهر مهتاب ذهن من درگیر یک موضوعی است در جواب گفت بگو خودت را راحت کن. گفتم سازمان ستاد داخله در ایران دارد نیش خندی زد و در جواب گفت اگر سازمان ستاد داخله در ایران داشت تا الان ده بار رژیم ( جمهوری اسلامی ) را سرنگون کرده بودیم ستاد داخله وجود ندارد. منظور از ستاد داخله همان نفرات جدید الورود هستند که سمت سازمان می آیند. ما به آنها آموزش می دهیم و با نام مستعار به داخل می فرستیم تا برای سازمان نیرو جذب کنند و به سازمان وصل کنند که تا به حال موفق نبودند.
ستاد داخله تبلیغات است. برای روحیه دادن به نیروهاست!
فواد بصری

