آقای مرتضی اسماعیلیان واقعیت این نیست که شما می گویید!

نگاهی به سیمای فرقه رجوی انداختم. مرتضی اسماعیلیان با نام مستعار (منصور) را آورده بودند و از زنان در مناسبات فرقه صحبت می کرد. از مژگان پارسایی خیلی تعریف و تمجید می کرد. می گفت در جنگ ائتلاف خواهر مژگان کارهایی انجام داد که در تاریخ مجاهدین بی نظیر بود. او در ادامه می گفت […]

نگاهی به سیمای فرقه رجوی انداختم. مرتضی اسماعیلیان با نام مستعار (منصور) را آورده بودند و از زنان در مناسبات فرقه صحبت می کرد. از مژگان پارسایی خیلی تعریف و تمجید می کرد. می گفت در جنگ ائتلاف خواهر مژگان کارهایی انجام داد که در تاریخ مجاهدین بی نظیر بود. او در ادامه می گفت وقتی آمریکائی ها دولت قبل عراق را سرنگون کردند آمریکائی ها آمده بودند پادگان اشرف را با خاک یکی کنند. دور تا دور اشرف تانکها و خودروهای نظامی اشرف را محاصره کرده بودند و بالگردها روی آسمان اشرف می چرخیدند و منتظر دستور بودند. خواهران مسئول ما مثل شیر جلوی آمریکائیها را گرفتند و مانع شدند که آمریکائیها اشرف را بمباران کنند. من در آن زمان دو روز قبل از اینکه آمریکائیها اشرف را محاصره کنند به پادگان اشرف رفته بودم.

روزی که آمریکائیها پادگان اشرف را محاصره کردند افراد حاضر در پادگان اشرف را جمع کردند و گفتند همه جنب درب اشرف تجمع کنند. با خودرو به درب اشرف مراجعه کردیم دیدم پری بخشایی و چند زن دیگر پرچم سفید به دست درب پادگان اشرف را باز کردند و گریه کنان به سمت آمریکائیها می رفتند. یک مترجم زن هم با خودشان برده بودند آنقدر اینها مقابل آمریکائیها گریه کردند و خواهش و تمنا کردند که افسران ارشد آمریکائی با تعجب به آنها نگاه می کردند. چند ساعتی طول کشید که یک بالگرد آمریکایی از بغداد آمد و در کنار پادگان اشرف به زمین نشست. یک فرمانده ارشد از بالگرد پیاده شد و به سمت پری بخشایی و چند زن دیگر آمد. آنها به فرمانده آمریکایی التماس می کردند و اشک می ریختند. صحنه خیلی جالبی بود. فرمانده آمریکایی با بی سیم با بالا تماس گرفت و بمباران اشرف منتفی شد.

مرتضی اسماعیلیان در ادامه می گفت: در رابطه با خلع سلاح خواهر مژگان با کلی تلاش از فرمانده آمریکاییها دعوت کرد که به اشرف بیاید. ( مرتضی اسماعیلیان طوری حرف می زد که گویی آمریکاییها تحت امر رجوی و سرانش بودند! ) در ادامه گفت فرمانده آمریکاییها ژنرال اُدیرنو دعوت خواهر مژگان را پذیرفت و به پادگان اشرف آمد. خواهر مژگان به ژنرال آمریکایی گفت سلاح های ما را می خواهید بگیرید … بگیرید باکی نیست مثل شیر در مقابل ژنرال آمریکایی ایستاده بود. آمریکاییها از صحبت های خواهر مژگان متعجب مانده بودند!

حالا واقعیت: نفری که در جریان ملاقات مژگان پارسایی با آمریکاییها بود برای من بصورت محفلی تعریف می کرد و می گفت روزگار را می بینی یک زمانی اینها در نشست های مختلف پاچه ما را می گرفتند و هر بلایی بر سر ما می آوردند. امروز مژگان با آمریکاییها ملاقات داشت! آمریکاییها به مسئولین سازمان ابلاغ کردند یک فشنگ در پادگان اشرف نبایستی باشد. ای کاش دوربین فیلم برداری داشتم فیلم مژگان را می گرفتم چنان در ملاقات گریه می کرد و التماس فرمانده ارشد آمریکاییها را می کرد و خواهش می کرد که ما را خلع سلاح نکنید نیروهای ما از بین می روند. ژنرال آمریکایی به او گفت این یک دستور است وقت مرا بیشتر از این نگیرید.

آمریکاییها بعد از چند روز رجوی را خلع سلاح کردند و یک فشنگ در پادگان اشرف باقی نگذاشتند. بعد از سرنگونی صدام رجوی و سرانش پاشیدند. رجوی چند سال است مخفی شده است و از سوراخ موش بیرون نمی آید. فرقه ای که بنیادش روی دروغ و فریب سوار است.

فواد بصری