اقامت مجاهدین در عراق برای پایه گذاری فرقه گری
در ایدئولوژی فرقه گری سازمان مجاهدین قبل از هر چیز رهبر مقدم تر است , در آن ایدئولوژی گام اول رهبر , گام دوم غرق شدن در وجود رهبر , گام سوم فدا شدن برای رهبر. این تنها در فرقه سازمان مجاهدین نیست بلکه مناسبات فرقه گری در کل دنیا روی این سه گام حرکت می کند ممکن است یکی سوم را اول حساب کند.
پایان تاریخ مصرف وشروع باج گیری مجاهدین
درون فرقه تا چه حدی برای نفرات سخت بود که برای سرگرم کردن, کارهای یدی ایجاد می کردند تا نفرات از فشار کار خسته و مغزشان کار نکند و فکرش فقط برای استراحت باشد که کی برای استراحت به آسایشگاه برود و نام این عمل شکوفائی انقلاب بود که این داستان باعث شد نفرات فساد اخلاقی مسعود را بدانند و امروز تازه آن صحبت ها که آن زمان محفل ما بود که ما قربانی فساد اخلاقی هستیم بیرون درز میکنند آن روز فقط اندک نفراتی صحبت می کردند و نام این هم محفل بود ولی امروز چه؟
نمایش تلویزیون مجاهدین و فشار برای به اصطلاح افشای خانواده
چند روز پیش یکی از اعضای در زنجیر را که خانواده اش به ملاقات او رفته بودند برای نمایش به تلویزیون آورده بودند تا حرف های دیکته ای فرقه رجوی را از زبان او به دیگران خرج کنند اما باید توجه شود که این عزیزان گرفتار فرقه ای هستند که تماماً روی نفرات کار کرده اند طوری که نفرات حتی نمی توانند آزادانه صحبت کنند و یا تصمیم بگیرند, اینکار در تمام فرقه ها وجود دارد
پیام سیروس غضنفری به دوستان در زنجیر فرقه رجوی
دوستان خانواده های شما بخصوص مادران و پدران و برادران و خواهرانتان منتظر دیدار شما هستند و مشتاق هستند تا شما را دیدار کنند و این رجوی است که تلاش دارد شما را از عاطفه آنها دور نگه دارد واین به خاطر ماهیت ضد انسانی است که شما را درآن عجین کرده و طوری القا کرده است که فکر کنید که روی پای خود نمی توانید بایستید واقعیت این نیست شما می توانید روپای خود به تمام خواسته خود با تلاش برسید
مجاهدین و شروع اوج ذلت و فریب کاری
. اوج این انقلاب زمانی شد که رجوی دید همه مثل خودش غرق مسائل جنسی نیستند و برای اثبات خود دست به مارک زدن کرد و صحنه های جداسازی با نام ماموریت و یا همان وارد شدن تمام نفرات به انقلاب با شعار خنثی سازی شعبه سپاه پاسداران در درون تشکیلات شروع شد. و این بحث برای کسانی که زندانی سیاسی و هوادار بودند خیلی خوب وخوشایند بود. اول نفراتی راکه بعد از سی خرداد دستگیر شده بودند ولی چندان شناخته و یا لو نرفته بوده و سریع آزاد شده بودند رجوی می گفت شما نفوذی هستید
خاطرات تلخ از فرقه رجوی که هرگز فراموش نمی شود
بلافاصله مسئولین ریختند و اجازه ندادند کسی به آسایشگاه نزدیک شود. علیرضا امام جمعه یکی از فرماندهان مسئولان پاکسازی و انتقال جسد بود جسد و وسایل به خون آغشته شده را از جمله پتو و موکت و….. را بایک خودرو (جیپ) از منطقه منتقل کردند طوری آسایشگاه را پاک کردند که هیچ اثری از خون و….. بجای نماند. هیچ کس نفهمید چه اتفاقی افتاد اما بعداً می گفتند در نشست که مسئول آن شهرزاد اسدی بوده آنقدر به وی فشار اورده بودند که دست به خودکشی زده بود.
مجاهد بریده در کنار مجاهد نبریده با اسم جدید
. آنهایی که برای آزادی اسیران در زنجیر که در اشرف زندانی هستند تلاش می کنند تا آنها هم از آن زندان ساخته مزدور صدام خلاص شوند. نام آنها بریده مزدور است و آنهایی که به خارجه رفتند و مجدداً در کمین رهبران فرقه افتادند جداشده مجاهد و در کنار مجاهدین مبارزه می کند وعلیه جداشده ها افشاگری می کنند.
آهنگ طبل پاره مجاهدین و شعارهای مسخره
این روزها سازمان علیرغم هر تلاش و بالاآوردنی در اجرای دلقک بازی در قلعه اشرف و برگزاری به اصطلاح مراسم سالگرد انتخاب مریم قجر با یک رای مسعود در جلسه شورای ملی مقاومت آنهم بیشتر از 20 سال پیش آنهم در شورایی که همه نفراتش عضو فرقه و غیر خودی بین شان نبوده مستاصل بودن جریان نفاق را بطور چشمگیری برملا می کند.
پیام آقای مبین به زندانیان اشرف
شما همه صادقانه پا در این راه گذاشتید وهیچ شکی در این نیست.ولی رجوی به اعتماد شما خیانت کرد. تا فرصت هست این سازمان را ترک وجوانی خود را بیش ازاین تباه نکنید، بخدا سوگند هرروز که می گذرد دیرتر می شود. فضای بیرون ازاشرف همه حقایق را به شما خواهد گفت و من هیچ نمی گویم.هرجا به جز اشرف برای شما باز خواهد بود.قدم اول آزاد کردن ذهن شماست که باید خود این قدم را بردارید قدم های بعدی و بعدی به انتخاب شما خواهد بود وحتمآ پشیمان نخواهید شد.
تسلیت انجمن نجات به خانواده محترم مرتضوی
مطلع شدیم خواهر محترمه آقای میرحسین مرتضوی از اسرای در بند اردوگاه جدید عراق (کمپ اشرف) به رحمت ایزدی پیوسته است ضمن تسلیت به خانواده محترم ایشان که از اعضای فعال دفتر انجمن نجات هستند. برای آن مرحومه غفران واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جمیل آرزومندیم.
خودکشی آقای احمد رازانی یا اعدام ایشان توسط مجاهدین!؟
امروز که از سایت این خبر را شنیدم که رهبران فرقه اعلام کرده اند احمد رازانی خودکشی نموده برای من که با او هم صحبت بودم قابل هضم نیست چون ایشان اگر قرار بود خودکشی کند درآن سال که از همه جهت تشکیلات بسته بود این کار را می کرد نه امروز من به این یقین دارم که ایشان به خاطر اعتراض در نشست های درونی به ایشان حکم اعدام دادند وآن را اجرا نمود تا سه مسئله در مناسبات در حال فروپاشی را حل کنند.
احمد رازانی؛ مهربان بود و همواره کمکمان می کرد
از زمان طلاق اجباری در قعله اشرف وی تسلیم زور مداری رجوی خائن نبود و صرفا حضور دو فرزند دختر و پسرش که آنها نیز با فریب دیدار با پدرشان به اشرف کشاند ه شده بودند مجبور به حضور در قرار گاه بود. سکوت وسکوت وسکوت هیکل ضعیف و پیرمردی در وی نفوذ کرده بود گویی در سالها ی 70 او کشته شده بود ولی فعالیت ایشان قابل احترام بود بلا شک باور کردن خودکشی او سخت است