مرحبا به مریم قجر در نسل کشی استاد است
مریم قجر برای کشتن نفرات در زنجیر شخصا فرمان را صادر کرده وامروز برا ی رد گم کردن آن فرمان در اوور برای آنها اشک تمساح می ریزد اگر راست می گوید که عراقی ها به اشرف حمله کردند؟ چرا شما به نیروها فرمان رفتن به سنگر درمقرخودشان را صادر نکردید؟ و آنها را رهسپار ضلع شمال که تا مقر نفرات 4 کیلومتر فاصله دارد را صادر نمودید؟ دو نفر را هم برای خود سوزی در جلو نیروهای عراقی آماده و در همان ساعت اولیه خودشان را آتش زدند.
پروسه خوانی مسعود رجوی طی این چند دهه…
مسعود الان که مثل موش در تله افتاده علیرغم آن، بحث های جدید را پیش کشیده، من می خواهم بگویم جدای از بحث های جدیدش که می خواهد به نیروهای موجود در اشرف جهنمی یک زندگی پوچ و یک آرمان و یک هدف واهی را نوید می دهد تا چند صباحی دیگر نان اسارت بچه ها را بخورد. بیایید ببینیم کدام تحلیل و تابلو و خط و مشی.
از وقاحت و بی شرمی مسعود و مریم متعجب می شویم
از جمله مواردی که همیشه در نشست های ایدئولوژیک گفته می شد تهدید درون سازمان و نیروهای بورژوازی بود، در این رابطه بحث ها و نشست های کشافی برگزار می شد و تک تک نیروها در این رابطه زیر تیغ می رفتند که چرا گرایشات درونی نسبت به بورژوازی دارند اما در کمال تعجب دیدیم مریم و مسئولین تراز اول سازمان قبل از شروع حمله آمریکا به عراق به پاریس گریختند.
مصاحبه با سیروس غضنفری در خصوص درگیری کمپ اشرف – قسمت دوم
از خانواده های محترم میخواهم همچنان که تاکنون انجمن نجات را یاری و مساعدت کرده و بدون تعارف مشوقان و حامیان واقعی ما بوده و هستند اولا همچون گذشته به همکاری صمیمانه خود با دفاتر انجمن نجات ادامه داده و به این موضوع باورداشته باشند که رسالت انجمن نجات و ما جداشدگان تلاش برای آزادی دوستان سابق خود از دست فرقه تروریستی مجاهدین خلق میباشد.
خانم مریم رجوی گوش کن!
شاید باورتان نشه ولی ایندفعه هیئت وزیران عراق برای اخراج حتمی فرقه رجوی مصوبه ای را گذرانده که بی شک آرزوهای مخرب شما را تیره ودر کنارش دادو فغان مادران و پدران پیری که یکسال در جلوی درب اشرف به انتظار دیدار فرزندانشان نشسته اند روزگار سیاه و پرنکبتی را در این 9 ماه بحول قوه الهی وبا افشاگری های جانانه رقم خواهند زد.
سال ۱۳۸۹ هم گذشت و داغ در دل فرقه مجاهدین ماند
این روزها بحول قوه الهی فرقه تروریستی مجاهدین در انفعال خاص و شکننده ای قرار گرفته است. از یکسو از سیمای ضد آزادی شان دودی بلند نمی شود واز سویی خانواده های قهرمان متحصن جلوی درب قرارگاه اشرف بر خواسته های بحق شان مبنی بر انجام ملاقات با بستگانشان همچنان اصرار دارند و هر لحظه بر سماجت خویش می افزایند و نتیجه تلاش شان طی یکسال فرار 32 نفر تاکنون بوده است.
درگیری از قبل طراحی شده مجاهدین در مقابل عراقی ها
چنانچه از روز جمعه 19/1/90 مطللع شدیم براساس نمایش از قبل طراحی شده تشکیلات فرقه تروریستی رجوی افرادی در ضلع شمال شرقی قرارگاه عراق نو (اشرف) با پرتاب سنگ (تیروکمان) مبادرت به جلوگیری از استقرار نظامیان عراقی نموده و شرایط نامناسبی را فراهم کردند بطوریکه 6 سرباز عراقی مجروح میشود. گفتنی است نفرات حاضر فرقه با کوکتل مولوتوف خودروهای عراقی را هدف قرار میدهند که یکی از این موارد طی گاف داده شده از سیمای ضد آزادی نمایش داده شد.
بیمه ارتش مجاهدین با خون کردها
بعد از فرمان مریم و مسعود در لحظات اولیه در اطراف شهرهای عراق نفرات منفور استخبارات پول و مهمات به این فرقه تقدیم می کردند طوری که دیگر استراتژی خودشان را در پیام بعدی عوض کردند و با این جمله شروع کردند که برای شما نیروها فرق نمی کند چه کسی در جلو شما ایستاده است میزبان شما نتوانست با ارتش جلو جاش ها را بگیرد ولی ارتش اندک مریم توانست جلو جاش ها را بگیرد و هم میزبان را در عراق تثبیت کرد،طوری که حزب حاکم عراق، بودن شما را در عراق، بود و نبود خود اعلام کردند و قرار شد هرنوع امکاناتی در دسترس شما قرار دهند
مصاحبه با سیروس غضنفری در خصوص درگیری کمپ اشرف – قسمت اول
موضوع که پیش آمده است از مدتها و از سالهای قبل کاملا برای همه و به خصوص برای رجوی قابل پیش بینی بود. اگر خاطرتان باشد بعد از سرنگونی صدام که پدر خوانده رجوی بود رجوی خود را مخفی نموده و تعدادی از اعضای مورد اعتماد فرقه رابه همراه همسرش مریم از عراق خارج وبا دلارهای اهدائی صدام به فرانسه فرستاد تا از خطرات احتمالی دور باشند. به جز عده قلیلی که آنها را هم برای نگهبانی ودر اسارت نگه داشتن نیروها در اردوگاه اشرف حفظ نمود.
مظلوم نمایی مریم رجوی بعد از به کشته دادن نیروها به سبک فرقه ای
مریم فرمان آتش را به نیروهای در زنجیر صادر کرده تا جلو ارتش عراق را در وارد شدن به قرارگاه در ضلع شمال و شرق را بگیرند. هنوز ارتش عراق اطراف قبرستان نرسیده بود که مریم به نیروها فرمان حمله با سنگ قلاب وآهن پاره وچماق به نیروهای عراقی را داده و آنها را به نبرد با سلاح سرد در برابر نیروهای عراقی وادار کرده است.
سیمای سازمان مجاهدین و شگردها
شخصیت نمایشی عناصر فرقه رجوی که منبعث از رهبری آن مسعود رجوی است مصداق بارز خصوصیات افراد هیستریک هست. سران سازمان و اغلب بدنه پایین آن رفتاری نمایشی و بچه گانه دارند و گمان می کنند که دنیا صحنه نمایش است، و آنها مانند ستاره های سینما در روابط با اشخاص نقش بازی می کنند. وقتی که دردی دارند آن را بسیار بزرگ نشان می دهند، در برخورد با این افراد صحبت های پر آب و تاب و جلب توجه کننده مکرراً دیده می شود، سازمان هر چیز را مهمتر از آنچه که واقعاً هست جلوه می دهد.
مجاهدین؛ فرقه ای که من در آن بزرگ شدم و از نزدیک با آن آشنایی دارم – قسمت چهارم
اگرفردی درفرقه رجوی خودش را با خواسته های رهبران فرقه هم سو نمی کرد حتی غذا را برای او حرام می دانستند به این خاطر افراد ناچار بودند که خود را به هرقیمت به فرقه وابسته نشان دهند تا شکنجه روحی نشوند چون به اندازه کافی هر فرد مشکل داشت. بی خبری از خانواده، نداشت هویت فرد، فرد را ناچار کرده بود تا با رهبران فرقه هم سو شود واین را خود رهبران فرقه سازمان مجاهدین می دانند.