پنجشنبه, ۴ دی , ۱۴۰۴
نامه محمدرضا و محمدجواد نوری به پدربزرگشان حمیدرضا نوری در آلبانی 23 اسفند 1402

نامه محمدرضا و محمدجواد نوری به پدربزرگشان حمیدرضا نوری در آلبانی

پدر بزرگ سلام ما شما را ندیدیم اما دلمان برای شما تنگ شده است. وقتی با مادرمان به خانه پدری تان می رویم، پدرتان دائم از شما تعریف می کند. ما سئوال می کنیم پس پدر بزرگ ما کجاست؟ چرا نمی آید؟ که در جواب می گوید من هم دلم می خواهد برگردد. پدر بزرگ […]

پیام تبریک سال نو سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی 22 اسفند 1402

پیام تبریک سال نو سمانه نوری به پدرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی

سال نو می شود زمین نفسی دوباره می کشد . برگ ها در می آیند و گلها لبخند می زنند . پدر جان سلام . در آستانه سال نو هستیم. سال نو را به شما تبریک می گویم. دلم می خواست با بهار جدید در کنار من می بودی. هر بهار که می آید شما […]

نامه مصطفی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین 20 اسفند 1402

نامه مصطفی نوری به برادرش حمید رضا نوری در کمپ آلبانی مجاهدین

حمید رضا برادرم سلام . حالت چطور است خوبی . خوشی؟ سال 1402 رو به اتمام است و چند روز دیگر سال جدید از راه می رسد. ما همچنان چشم انتظار تو هستیم. پدر خیلی نگران شماست. مدام منتظر است تا با او تماس بگیری. تمام خانواده نگرانت هستند. مدتهاست که هیچ اطلاعی از تو […]

چرا به مجاهدین خلق پیوستم و چگونه جدا شدم؟ 19 اسفند 1402

چرا به مجاهدین خلق پیوستم و چگونه جدا شدم؟

رجوی و سران فرقه اش در فریب کاری و دروغگویی استاد هستند. مدتی بود که به عنوان اسیر جنگی در اردوگاه های عراق بودم. تجربه های سخت و طاقت فرسایی را در آن دوران سپری می کردیم. شرایط برای همه سخت بود و روزگار به سختی سپری می شد. امیدی به آینده و رهایی از […]

نامه منتهی زهرایی به فرزندش مصطفی قائدی در کمپ مجاهدین 16 اسفند 1402

نامه منتهی زهرایی به فرزندش مصطفی قائدی در کمپ مجاهدین

مصطفی جان سلام امیدوارم حالت خوب باشد. بعضی وقتها با خودم فکر می کنم که در این چندین سال که در کنار من نبودی، بر من چگونه گذشت؟! بعضی شبها خواب تو را می بینم و تا چند روزی ذهنم درگیر شماست. مصطفی جان، من مادرت به تو نیاز دارم. فکر نمی کردم روزی مرا […]

کشتی به گل نشسته رجوی 16 اسفند 1402

کشتی به گل نشسته رجوی

رجوی همیشه در نشست های عمومی و لایه ای، پادگان اشرف را کشتی نجات مردم ایران می نامید! در نشست ها می گفت که فقط همین کشتی است که می تواند به مردم ایران کمک کند. این کشتی در دوران پدر خوانده رجوی (صدام) دورانی داشت. مثل کشتی های دُزدان دریایی برای خودش می تازید […]

نامه محمد سلامی به برادرش رضا سلامی در کمپ آلبانی مجاهدین 15 اسفند 1402

نامه محمد سلامی به برادرش رضا سلامی در کمپ آلبانی مجاهدین

سلام برادر عزیزم . سالهاست که از درد دوری تو غصه می خورم. یادت می آید زمانی که با هم بودیم زمستان که می شد در شهر ما برف می بارید و با هم بازی می کردیم. زمستان امسال در شهر ما برف بارید و خاطرات آن زمان را در ذهنم تدایی کرد و حسرت […]

نامه محمد قاسمی به دخترش شکوه قاسمی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 14 اسفند 1402

نامه محمد قاسمی به دخترش شکوه قاسمی در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

دخترم شکوه جان سلام حالت چطور است؟ خوبی؟ دخترم من پدر شما هستم . بزرگت کرده ام. می خواستم در کنارم باشی. . آیا حق پدر و فرزندی اینگونه است؟ شکوه جان چرا جواب نامه های مرا نمی دهی چرا با من تماس نمی گیری؟ زمانی که پیش من بودی خوش شانس و خوشبخت بودم […]

نامه شهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین 13 اسفند 1402

نامه شهین نجفی به برادرش محمد جعفر نجفی در کمپ آلبانی مجاهدین

محمد جعفر برادر عزیزم سلام . چقدر دوست داشتم می توانستم از نزدیک ببینمت و با هم خاطرات گذشته را مرورکنیم. و داستان این سالها که کنارم نبودی را برایت بازگو کنم. سالهای زیادی است که در حسرت دیدنت هستم. غم دوریت سالهاست که با من است. امسال برف زیادی آمد و خدا را شکر […]

رفتارهای ضد بشری فهیمه اروانی به روایت اعضای جدا شده از تشکیلات رجوی 09 اسفند 1402

رفتارهای ضد بشری فهیمه اروانی به روایت اعضای جدا شده از تشکیلات رجوی

جلسات دادگاه علنی سران سازمان مجاهدین خلق از 21 آذرماه سال جاری شروع شد و تا 17 بهمن ماه ادامه داشت. در این مدت ده جلسه از این دادگاه برگزار شد و کیفرخواست 104 متهم پرونده قرائت شد. اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق، از جمله شاهدان عینی جنایات این متهمان هستند. کسانی که از نزدیک […]

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی 02 اسفند 1402

نامه عبدالحسین یگانه به خواهرش طیبه یگانه در کمپ آلبانی

خواهر عزیزم طیبه سلام، امیدوارم که خوب باشی. امروز قصد نوشتن نامه برای شما را داشتم و به این فکر می کردم که چرا در طی این همه سال از خانواده ات دور شدی. ما همیشه به یاد تو هستیم و خاطرات گذشته را مرور می کنیم. ما حتی نگران دختر تو فاطمه هستیم. نمی […]

نامه علیرضا قادری به برادرش غلامرضا قادری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 30 بهمن 1402

نامه علیرضا قادری به برادرش غلامرضا قادری در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

برادر عزیزم غلام رضا سلام امیدوارم حالت خوب باشد، مدت زیادی است که از شما خبری ندارم و خیلی دوست دارم تو را ببینم. برادر عزیزم نمی دانم در حال حاضر در چه وضعیتی هستی؟! آیا از نظر وضعیت جسمی سالم هستی؟ من نگران تو هستم. تو برادر من هستی و این نگرانی طبیعی است […]

blank
blank
blank