فرار محمود دهقان و مصطفی بهشتی رجوی را وادار کرد علیه آسیلا اقدام کند
فرار محمود دهقان و پیوستن او به آسیلا ، بد جوری مریم رجوی را سوزاند. در داخل تشکیلات این خبر عین یک بمب عمل کرد ، امید را در دلها زنده کرد و اعضای باقیمانده در تشکیلات دریافتند کسانی هستند در تیرانا که از جدا شده ها حمایت می کنند. تا قبل از این ماجرا […]
نحوه برخورد فرقه رجوی با بیماری اعضا – قسمت سوم
این جمله رجوی یک اصل تشکیلاتی بود: “خواهر و برادر مجاهد بیمار فلان ابن فلان نداریم.” در قسمت های قبلی با بیان چند نمونه تلاش کردم تا برای خواننده قابل لمس شود که رجوی ها بر اساس بند 41 از کتاب “تئوری انقلاب مریم” که قوانین حاکم بر تشکیلات فرقه بود، عملاً بیمار بودن اعضاء […]
نامه ام که برای مسعود رجوی نوشتم – قسمت پایانی
در قسمت قبل از نشستی گفتم که برای من گذاشته بودند. یکی از بچه ها که هم لایه ای خودم هم بود از شدت خستگی و ناراحتی بلند شد آنچنان سرش را به شیشه پنجره کوبید که خون از سرش سرازیر شد. من از وضعی که پیش آمده بود ناراحت شدم و دلم به حالش […]
نامه ام که برای مسعود رجوی نوشتم – قسمت دوم
در قسمت قبل اشاره کردم مسئول نشست از من سئوال کرد که از نشست و صحبت های جمع چی گرفتم؟ من به آنها گفتم هیچ منطقی در کار نبود، جز توهین و اهانت چیزی برایم نداشت. این را که گفتم دوباره شورش شد و با داد و فریاد مجدداً روی سرم ریختند، حرف هایشان را […]
باز هم مشاهده دکل سرنگونی
اخیرا بهزاد نظیری از اعضای روابط بین الملل فرقه رجوی برای تعدادی از هواداران سازمان اظهار نظر کرده است که: “از امروز دکل سرنگونی دیده شده است و این آغاز سرنگونی است”. این سخنگوی سیاسی فرقه رجوی طوری از دکل سرنگونی حرف می زند که انگار مسعود رجوی به تازگی آنرا مشاهده و کشف کرده […]
پیام تسلیت انجمن نجات مازندران به مناسبت درگذشت مهدی رمضانی
با نهایت تأثر و تأسف در گذشت آقای مهدی رمضانی یار و همراه همیشگی انجمن نجات استان مازندران را به خانواده محترم آن عزیز از دست رفته و همچنین خانواده بزرگ انجمن نجات صمیمانه تسلیت عرض می نمائیم . زنده یاد مهدی رمضانی همیشه خواهان نجات خواهرش مریم رمضانی از چنگال فرقه رجوی بود و […]
نامه ام که برای مسعود رجوی نوشتم – قسمت اول
سال 88 یا 89 بود، دقیقا تاریخ مربوطه را به یاد ندارم، که من برای رجوی نامه ای سراسر انتقادی نوشتم و خط و استراتژی رجوی را زیر سئوال بردم، بعد از چند روز مرا در یک نشست جمعی با حضور دو تن از فرماندهان قرارگاه و بقیه افراد که به عنوان اهرم سرکوب از […]
فرار از زندان اشرف و تولدی دیگر – قسمت پایانی
هادی شبانی در قسمت قبل خاطرات خود تا آنجا گفت که موفق می شود با برادرش ارتباط تلفنی برقرار کند: من از طریق تماس با همسایه مان شماره تلفن برادرم را بدست آوردم و توانستم به کوری چشم رجوی بعد از بیست سال با او حرف بزنم . او ابتدا اصلا اعتماد نمی کرد ولی […]
از ادعای مبارزه ضد آمریکایی تا جشن و پایکوبی برای ملاقات با مقامات سابق همان آمریکا
تصویر زیر مربوط به سال ها قبل، یعنی زمانی است که رجوی ها ادعای مبارزه ضد امپریالیسم آمریکا داشتند. تصویر سمت راست نشریه مجاهد است که عکسی تحقیرآمیز از دستگیری سربازان آمریکایی توسط مردم ویتنام درج کرده و آمریکا را ببر کاغذی می خواند. تصویر سمت چپ متنی است که مجاهدین در آن چنین نوشتند: […]
نحوه برخورد فرقه رجوی با بیماری اعضا – قسمت دوم
در قسمت قبلی توضیح دادم که چگونه رجوی ها بر اساس بند 41 از کتاب تئوری انقلاب مریم که قوانین حاکم بر تشکیلات فرقه بود، عملاً بیمار بودن اعضاء را نفی می کرد و در نتیجه از یک سو باعث فشار تشکیلاتی بر روی افرادی می شد که می گفتند بیمار هستند بخصوص اگر این […]
تبعیض در مناسبات فرقه رجوی
همان طور که بارها نمونه های عینی آن از زبان جداشده ها نقل شده، در مناسبات سازمان مجاهدین خلق افراد ارزشی ندارند جز برای فدا و بیگاری در جهت منافع سران فرقه. به نیازها و درخواست های افراد اصلا توجهی نمی شود مگر افراد رده بالا و حلقه نزدیک به رهبری. به جای تلاش در […]
فرار از زندان اشرف و تولدی دیگر – قسمت پنجم
هادی شبانی در قسمت قبل خاطرات خود از لحظاتی می گوید که به کمپ تیف منتقل می شود: برای اولین بار بعد از بیست سال احساس کردم که چقدر آزاد هستم و دیگر خبری از نشست های اعصاب خرد کن عملیات جاری و غسل هفتگی نیست. احساس کردم که می توانم بدون تناقض با دوستانم […]