دیدار اعضای انجمن نجات مازندران با برادر کاظم حسینی مطلق

دگم بودن افراد در مناسبات رجوی

در ادامه ملاقات های اعضای انجمن نجات مازندران با خانواده های اعضای گرفتار در فرقه رجوی، به دیدار آقای ناصر حسینی مطلق برادر کاظم حسینی مطلق در روستای نوکلا آمل رفتیم.

آقای ناصر حسینی مطلق از دیدن ما بسیار خوشحال شد و گله مند بود که چرا این دیدار زودتر انجام نگرفته است و خواهان گپ و گفتگو بیشتر با اعضای انجمن نجات بود. باید به این نکته اشاره کرد که آقای ناصر حسینی مطلق یکی از خانواده های فعال و پیگیر استان مازندران می باشد که تاکنون در راه رهایی برادرش کاظم تلاش های زیادی کرده است.

ایشان برای ملاقات با برادر بارها به عراق سفر کرد که یک بار توانست با کاظم دیدار کند. دیداری کاملاً محافظت شده. او درباره تجربه دیدار با برادر در کمپ اشرف می گوید: ” من در آنجا به خوبی فهمیدم که چگونه مسئولین با من و دیگر خانواده ها برخورد دوگانه ای دارند! وقتی این موضوع را به برادرم گفتم او گفت کاری به این مسائل نداشته باش. من در دیدار با برادرم در اشرف به شناخت بهتری از ماهیت فرقه ای تشکیلات رجوی رسیدم و در رابطه با برادرم هم باید بگویم ذهنیات برادرم مربوط به سالیان گذشته بود.حس می کردم اطلاعات و شناختش انگار در همان زمانی که وارد مناسبات شده مانده بود. حرفهایش بوی گذشته می داد و از همه چیز بی خبر بود. البته بی خبری و ناآگاهی نتیجه زندگی در محیط بسته ای است که او در آن به سر می برد و هم اکنون هم این زندگی در شرایط ایزوله ادامه دارد. وقتی فرد اجازه یک تماس تلفنی هم ندارد چگونه می توان از او انتظار داشت که ذهنش نسبت به مسایل مختلف روشن و آگاه باشد؟! در آن زمان او فکر می کرد که مردم شهر آمل و خصوصاً روستای ما هنوز در فقر بسر می برند. او نمی داند که من به همراه فرزندانم چند گلخانه داریم و از زندگی خوبی برخورداریم.

ناصر حسینی با اشاره به این موضوع که زمانی هوادار سازمان بوده است و در فاز سیاسی در آمل فعالیت می کرده ، گفت: یک روز مسئولی به من گفت که نباید روزنامه های حکومتی مانند جمهوری و … را بخوانی، ذهن تان را خراب می کند! این حرف مسئول برایم خیلی سنگین بود که چرا نباید روزنامه های مخالف را خواند و دریافتم که اینها هنوز به قدرت نرسیده این قدر دگم هستند و اگر روزی به قدرت برسند چه می کنند؟

حسینی در ادامه وقتی صحبت های روشنگرانه اعضای انجمن نجات در مورد مناسبات و برخوردهای دوگانه سازمان مجاهدین خلق با زنان و مسئله طلاق اجباری و انقلاب طلاق را شنید، گفت: به واقع اگر آنان به قدرت برسند به هیچ کس رحم نخواهند کرد. شاید اکنون دم از حقوق مردم و زنان می زنند ولی در اعماق ذهنشان هیچ اعتقادی به این حرفها ندارند و بیشتر برای فریبکاری و عوامفریبی است.

ما در مورد مسائل روز صحبت کردیم و ترفندهای سازمان مجاهدین را برای آقای حسینی توضیح دادیم. ایشان گفت: آنان از روز اول هم در مسیر غلطی گام برداشتند. به طور نمونه می توان به همکاری همه جانبه آنان با دشمن مردم ایران یعنی صدام اشاره کرد. من به عنوان یک ایرانی هرگز این خیانت را فراموش نمی کنم .

ناصر حسینی مطلق
هادی شبانی به همراه ناصر حسینی مطلق در گلخانه

و در انتها آقای حسینی خطاب به برادرش کاظم گفت: من هر چقدر زمان ببرد برای رهایی تو از چنگال رجوی تلاش خواهم کرد، حداقل بهتر است برای چند لحظه هم شده زندگی گذشته خود را به نقد بکشی. اینکه در این مدت چه چیزی بدست آوردی؟! من تنها چیزی که می بینم عمر تلف شده تو در مناسبات جهنمی رجوی است و بسیار متاسفم که هنوز برادرم فریب شعارها و دروغ های رجوی را می خورد .

در دیدار با آقای حسینی اصلا متوجه گذشت زمان نشدیم و این قول را به ایشان دادیم که این دیدارها تکرار شود. در پایان آقای حسینی ما را به تماشای گلخانه برد تا از نزدیک شاهد کار و فعالیت های ایشان در عرضه گل و گیاه باشیم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا