مسئولیت جان انسان های اسیر در قرارگاه اشرف بعهده کیست؟!!
واقعیت این است که مسئولیت مرگ این افراد و آنگونه که سازمان اعلام و مدعی آن است، پیش از هرکس متوجه خود سازمان است. اگر موضوع و صورت مسئله را ورای تنگ نظری های فرقه ای و تشکیلاتی و امنیتی سازمان نگاه و داوری کنیم، هیچ عقل سلیم و انسان نورمالی به صرف شروطی که سازمان مطرح می کند، نمی تواند شاهد مرگ انسان هایی باشد که با کمی عقلانیت و دوراندیشی و حتی لحاظ منافع و سود و زیان های تشکیلاتی و گروهی، می شود از مرگ آنها جلوگیری و ممانعت کرد.
مجاهدین در گذر از دیپلماسی زورمدارانه به دیپلماسی ملتسمانه
وقتی مریم رجوی تلاش می کند روی صورت مسئله اصلی یعنی ماهیت تروریستی سازمان خط بکشد و موضوع را بر روی ضرورت باز کردن دست و پای مجاهدین از لیست تروریستی متمرکز کند، به یک معنی می خواهد آن روی صفحه ای را نشان مان بدهد که دو دهه پیش ابریشم چی روی اول آن را به مخاطبان آمریکایی هشدار داده بود. با این تفاوت که در آن زمان مجاهدین اوورکت و مسلسل به دوش بودند و امروز کت و شلوار پوش و کراوات به پیش. و در ادامه شاید می خواهد با این لحن دو پهلو به آمریکایی ها بگوید اگر در دو دهه پیش از بردن نام مجاهدین در لیست تروریستی و در جهت تغییر نرم در ایران طرفی نبستید، اما امروز می توانید با خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی شاید نتیجه دلخواه و مورد نظر را تأمین کنید.
حقوق خانواده های متحصن و مسئولیت مبرم نهادهای ذیربط در قبال رجوی
قریب یک سال از تحصن گروهی از والدین اعضای سازمان مجاهدین در مجاورت قرارگاه اشرف می گذرد. سقف مطالبات این خانواده ها در طی این یک سال گذشته فقط ملاقات با فرزندان خود و بدون حضور و نظارت تشکیلاتی و بیرون از حصار قرارگاه بوده و هست. این خواست حداقلی تا امروز نه تنها پاسخی نیافته که در عوض دستگاه های تبلیغاتی و سانسور رجوی بیشترین هجمه و توهین و هتاکی و آزار روحی و جسمی را به این خانواده ها تحمیل نموده
نقش دولت ها در شکل گیری و بقای گروه های تروریستی
در حال حاضر تنظیم رابطه با گروه تروریستی سازمان مجاهدین رفته رفته به یک امر ایجابی در راستای تأمین منافع دولت ها تبدیل می شود. از این نظر می توان ادعا کرد که دولت ها سوای آن ادعاها و داعیه های مبارزه علیه تروریسم خود عامل بقای گروه های بالفعل تروریستی و شکل گیری گروه های بالقوه خشونت گرا هستند.
نسبت سازمان مجاهدین با سه موضوع لیست ها، جرائم و رفتارهای تروریستی
هر از چندی دولت های غربی با باز گذاشتن دست مجاهدین در کشورهای خود به عنوان یک گرای سیاسی سعی در تهدید غیر مستقیم جمهوری اسلامی می کنند. این در حالی است که در ماهیت امر می دانند مجاهدین یک گروه به تمام معنی تروریست هستند.از این منظر شاید بتوان تا زیر سوال بردن مشروعیت تمام لیست های تروریستی و دولت های غربی پیش رفت. حال آنکه اهمیت موضوع و مبارزه علیه تروریسم بحدی هست که هر گونه پارادایم و اختلافات اینچنینی چه بسا می تواند به تحمیل هزینه های مضاعف از جانب گروه های تروریستی منجر شود.
چرا آمریکا، مجاهدین را از لیست تروریستی خود خارج نخواهد کرد؟
برای آمریکا چنانچه بارها تأکید شده این اصل احراز شده که متوقف کردن اقدامات تروریستی مجاهدین بیش از اینکه بر تغییرات درونی و تحولات استراتژیک دلالت داشته باشد، ناشی از ناگزیری و ارتباط سیتماتیک و مستقیم با تحولات جهانی و بخصوص منطقه ای و مشخصاً سقوط صدام و قفل شدن اجتناب ناپذیر مجاهدین دارد.
غبار روبی از رای دادگاه کلمبیا در مورد سازمان مجاهدین
این برای حداقل چهارمین بار است که سازمان درخواست حذف از لیست تروریستی وزارت امورخارجه می دهد و باز به استناد متن حکم در هر چهار بار گذشته وزارت امورخارجه آمریکا کاری جز تمدید و ابقای نام مجاهدین در لیست خود نکرده و اینکه رأی امسال دادگاه کلمبیا نیز در نهایت ارزش و اعتباری فراتر از از آنچه در سالهای گذشته صادر شده، ندارد.
و مردگان قلعه رجوی
به خیل ستون های سنگی ردیف شده مزار اشرف که نگاه می کنی، می توانی اسیران و بردگانی را بیاد بیاوری، که چون بردگان فراعنه نقشی این همانی در شکل دادن و ساختن اهرام شهوت و قدرت و غرور برای رجوی بازی می کنند. با این تفاوت که رجوی بر خلاف نیاکان خود از جنازه بردگان اش معابد تازه ای برای تحمیق و فریبکاری می سازد. او بجای قرار دادن قربانیان اش در لای ستون ها، آنها را به اسباب پرستش خود تبدیل می کند. مرگ امثال رحیمی ها از این منظر کاملا تراژیک و متفاوت است.
ریشه اتهامات ضداخلاقی علیه رجوی از کجا سرچشمه می گیرد؟!!
بی تردید مبنای چنین اظهار نظری از آنجا که از سوی یکی از نزدیک ترین نفرات و از بالاترین لایه های تشکیلاتی همجوار به زندگی شخصی رجوی بیان شده می تواند بستر مناسبی برای واکاوی و گمانه زنی های درون تشکیلاتی گردد. ناگفته نماند موضوع روابط جنسی در مناسبات و تشکیلات زیرزمینی و مسلحانه از همان آغازین سالهای شکل گیری و تأسیس به یکی از معضلات و چالش های تشکیلاتی تبدیل و در هر زمان بنا به شرایط و اقتضائات راه حل های مختلفی اتخاذ و اعمال شده است.
وقتی رجوی همه تخم مرغ های خود را در سبد خرداد می گذارد!
سازمان تا کنون از حمایت کلیه اقدامات مسلحانه و خشونت آمیز و تروریستی که توسط سایر جریان های مسلح از جمله پژاک و گروه عبدالمالک ریگی انجام گرفته ابایی نداشته و بر خلاف تصور خیلی ها قرص و محکم تحت عناوین مختلف از جمله حقوق بشر و مبارزات آزادی خواهانه و… از آنها حمایت و حتی در ارتباط بوده است، اما در عین حال هم نمی خواهد با واگذار کردن این عملیات به گروه هایی که یک به یک منهدم و دستگیر شده و می شوند، شانس خود را از غنائم فرضی حتی به قیمت مفتضح شدن و تشدید بی آبرویی در سطح جهان و حتی به قیمت از دست دادن فرصت خروج از لیست تروریستی وزارت امورخارجه امریکا یکسره از دست بدهد.
انقلاب ایدئولوژیک رجوی در معرض یک آزمون ساده
اگر واقعا قرار باشد آنگونه که امثال آقای کریمی ادعا می کنند انقلاب ایدئولوژیک پاتک و سَد سدید مجاهدین در مقابل وسوسه های بیرونی و توطئه های طراحی شده جمهوری اسلامی و سایر اضداد مجاهدین باشد، علی القاعده این ادعا و قابلیت باید به طور طبیعی و عملی و نه تحمیلی و فیزیکی خود را در رو در رویی و مواجه بی واسطه و بدون حائل با شرایط نشان بدهد.
مرزبندی رجوی با والدین با کدام معیار دینی و انقلابی توجیه پذیر است؟!
در دستگاه رجوی اصل بر حائل زدایی بی قید و شرط بین فردیت و رهبری است. بر اساس آنچه از مفهوم رهبری استنباط و آموزش داده می شود، این رابطه فی النفسه هیچ حائلی را تاب نمی آورد. تا جایی که حتی فراتر جایگاه رهبری را به طور آشکار به جایگاه و مرتبت خداوندی ارتقاء می دهد.