در تحلیل اوضاع ایران، باند رجوی متوهم تر ازهمه است!
اصلاحات و رفرمیزم میتواند نتایج درخشان ویا حداقلی داشته باشد که بازهم نمیتوان اعمال مرتبط با اصلاحات را” غیر اصلاحات” نامید! امیر کبیر بعنوان یک فرد وفادار به دربار ناصرالدین شاه، یک اصلاح طلب بود وکسی نمیتواند بگوید که این اصلاح طلبی او دگرگون کردن حکومت قاجار را درپیش روداشت وبرعکس، اقدامات او درداخل حکومت قاجار بوده و تغییر نظام سیاسی را درسرلوحه ی کارش قرار نداده بود!!
اگر جرات دارد، رجوی هم ژست های دموکراتیک(ونه دموکراسی) بگیرد!
اگر شما آنرا کم اهمیت میدانید، رجوی را هم وادار سازید که ازاین حرف ها بزند واین تعهدات را بعهده بگیرد. کسانی که عزیزانی در گرو واسارت رجوی دارند، شنیدن این حرف اززبان رجوی را پیروزی بزرگی برای خود وفرزندان دربند وفلاکت زده ی خود دانسته وبخاطر آن جشن وسرور بپا خواهند کرد!! ما شنیدن این نوع حرف ها اززبان رجوی را بشرط اینکه رسانه ای باشد واعضای نگون بخت باند وی هم بشنوند، به فال نیک خواهیم گرفت و مصرانه تحقق این عمل را خواستاریم. درهر صورت، رجوی هم اگر جرات دارد، این کار را بکند!!
باند رجوی، قصد بازایستادن از وعده ی سر خرمن ندارد!
او ازکجا میداند که اعتدال و اصلاحات شکست خورده و به چه دلیلی” کلیت جامعه” به این باور (اثبات مواضع نیروهای سرنگون طلب)- با توجه به شرکت بالاتر ازاستانداردهای جهانی مردم ایران درانتخابات – رسیده اند؟ این ادعا زمانی است که درکشوری مانند آمریکا وباوجود صرف میلیاردها دلار وصرف 6 ماه وقت با رسانه های آنمچنان غول آسا، مردم آمریکا،اقبالی درحد نصف مردم ایران به انتخابات نشان میدهند و درآنجا کسی این ادعا را نمیکند که” مواضع نیروهای سرنگون طلب” مقبول تر شده است!
چه نیات شری در این بیانیه دادن های رجوی نهفته است؟!
حقیقت آنست که مراجعات و مکاتبات خانواده های 3هزار اسیر رجوی، باعث طرح بیشتر نام این باند در رسانه ها و… شده وازاین بابت واقعا هم میتواند ادعا کند که معروفترین اپوزیسیون برانداز ایران است واین اشتهاربی افتخار وبلکه ننگین، به قیمت نگرانی ده ها هزار ازمردم ایران که نسبت فامیلی با اسرای رجوی دارند، بدست آمده است!!!
با قبول عبودیت رجوی، آقای هزارخوانی، نتوانست حرمت قلم ودوستانش را نگهدارد!
وقتی نمایندگان متعدد این استعمار نو درشکل رجاله هایی مانند” پارلمانتر، شهردار، سناتور واغلب سابق واسبق” ازباند رجوی حمایت میکنند، آیا این حمایت شان به حساب حمایت ازدستگاه برده داری منحط تر ازقرون وسطایی رجوی نیست؟! اگر شما به برخورد ارتجاعی استعمار نو و همکاری مورد ادعای شما با آن اعتراض دارید، این اعتراض دردرجه ی اول باید شامل جناح هایی از استعمار نو شود که مثلا بجای یک رژیم پیش سرمایه داری- ویا هرچه که شما نامش را بگذارید که درهرصورت برده داری نخواهد بود که مال رجوی چنین است- ازیک تشکیلات مافیای- برده داری بنام باند رجوی حمایت میکنند!!
سینا دشتی، تبلوری از غوغا سالاری و انحصار طلبی باند رجوی!
ثانیا بفرض اینکه اینطور باشد، او باید بداند که دولت ها ممکن است که دروهله ی اول به منافع طبقاتی خود بپردازند ولی برای گرفتن رای مردم حتما به منافع ملی کشورشان هم نظری خواهند داشت و برای تحقق این مهم، نمیتوانند ایران 80 میلیونی واقع شده دریکی از مناطق استراتژیک جهان را ازمحاسبات خود خارج نماید واین امر البته که با مذاق رجوی ومنافع کوته بینانه ی او سازگار نیست واو را چنان دیوانه خواهد کرد که سینا دشتی مجبور به نوشتن و لاطائلات گویی باشد!!
این سناتورهای ایتالیائی دوستدار مریم، کوته بین و کم اطلاع هستند!
وقتی کار مریم رجوی کمک شبانه روزی به مسعود رجوی بود وهست که خود را نائب امام زمان معرفی کند که کرد وسوء استفاده های گزافی هم ازآن نمود، چگونه میتوانید ادعا های مزورانه وخشک وخالی این خانم حقه بازرا باور کرده وصحبت از جدائی دین ودولت بکنید که درتشکیلات رجوی محلی ازاعراب ندارد که هیچ، بلکه بر خلاف آن هم عمل میشود و آنگاه مریم را با آن سوابقش طرفدار این نطریه معرفی کنید؟!
بعد از شکست های اخیر داعش، رجوی دوباره به سراغ” عشایر انقلابی” رفته!
کمپ لیبرتی محل اقامت دائمی اسرای رجوی نیست و ما اعضای خانواده ها، بدانجهت بر قانونی نبودن این کمپ اصرار نداشتیم که فرزندان مان ازاین کمپ بعنوان تخته پرشی جهت انتقال به خارج ازعراق استفاده کنند وگرنه ما ابدا میلی به اقامت بیش ازاین عزیزان مان دراین محل خطرناک نداریم وتمامی اقدامات وبازی های رنگارنگ رجوی را حفظ دائمی این پایگاه برای خود و تداوم اسارت فرزندانمان دانسته وآنرا جدا محکوم نموده و مقصر هر حادثه ی خدای نکرده سوئی دراین مورد را شخص مسعود رجوی اعلام میکنیم.
دراین صورت، باند رجوی چرا از این قدرت عظیم روی برگرداند؟!
این استحاله درعرض 4 قرن اتفاق افتاد وبه یک باره نبود واتفاقا با بررسی آمار مربوط به روابط تجاری ایران روسیه دراوائل قاجار، مشاهده میکنیم که صادرات ایران، بیشتر ازوارداتش به این امپراطوری بود!! این تراز بازرگانی مثبت، با قراردادهای گلستان، ترکمانچای وبدتر از آن پاریس- که این یکی با انگلستان بود وبدتر ازبقیه تیشه به ریشه ی ما زد که نمیدانم چرا ذکرچندانی ازآن نمیرود- با اخذ غرامت هایی ازما وبستن تعرفه های گمرکی یکطرفه سودمند بنفع آنها، برهم خورد!!
باوجود جلوگیری از ملاقات ها، حضور صرف خانواده ها، رجوی را جان بسر کرده!
اینکه فرد مورد اتهام به چه دلیل ومدرک مزدوراست، معلوم نیست وچرا باید مراجعه ی او به ملاقات شکنجه تلقی شود بازهم معلوم نیست وتنها موضوع روشن عبارت ازاین است که رجوی تداوم حاکمیت بلامنازع بر جان ومال ناموس این اسرا را درمنزوی کردن آنها وقطع هرگونه ارتباط عاطفی میداند ومردانه؟؟ برروی حرفش ایستاده است!!
کنترل اپوزیسیون برانداز، کار هر دولت و در هر کجای جهان است!
فرقه ی رجوی که از فرط بیکاری مزمن، دچار دلتنگی وافسردگی است، به هردری میزند که انظار عمومی – اعضای خود وخانواده هایشان را- از خیانتی که به کشور کرده، منحرف کرده وآنها را پی نخود سیاه جاسوس بازی بفرستد! این فرقه ی منحرف که افکار عمومی مردم را نمی شناسد، نمیداند که مردم ابدا توجهی باین مسائل نداشته وبلکه وقتی یک نقشه ی خرابکاری و… توسط همین نیروهای امنیتی کشف می شود، خوشحال شده وافتخار هم بدان میکنند.
با دروغگویی ها و برچسب زنی های رجوی، بیشتر آشنا شویم
من با کمال افتخار از سازمان بی فروغ و مثله ومسخ شده ی رجوی جدا شده ام واین جدا شدن را افتخار بزرگ زندگی خود دانسته وبریدگی ای را دراین مقطع حس نمیکنم وبرعکس این جدا شدن را مبارزه ای شجاعانه میدانم ونشان تکامل وبالندگی! من هرچه گفته ونوشته ام براساس وجدان بیدار شده ام بوده وکاری با لجن پراکنی های متداول در تشکیلات رجوی نداشته وتلاش هایم همگی درراستای آگاه کردن انسان ها دروسع خود بوده وهمسو با منافع بشری و ملی میدانم!