دریوزگی سران فرقه رجوی و جعل خبر
رفتن آخرین ستون نیروهایش از قرارگاه اشرف به لیبرتی، موجی از انفعال تشکیلاتی را در بین تمام اعضا در لیبرتی القاء کرده است.فرقه رجوی، برای دلداری به نیروهایش نیاز به تبلیغات دارد و به دلیل اینکه واقعیتی وجود ندارد، اقدام به تبلیغات دروغین به نام مردم عراق کرده است.
رجوی با به هدر دادن خون ۵۲ نفر، اشرف را تخلیه کرد
براساس اطلاعات دقیقی که وجود دارد، اعضایی که به آلبانی منتقل شده اند، اکثرا از سازمان جدا شده اند و به دنبال زندگی عادی خود رفته اند. و این شوک عجیبی را به سران فرقه وارد کرده است. فرقه رجوی بدون انسانهای مغز شویی شده ای که دورش را احاطه کرده اند، به هیچ وجه تاب حیات نخواهد داشت، در هراس از ریزش نیروهایش، عملا انتقال آنان را به کشورهای اروپایی مختل کرده است.
مادرنماهای بی رحم در فرقه رجوی
یکی از مسئولیت هایی که نمایندگی سازمان درآلمان داشت. جمع آوری کودکانی که به زور از والدینشان جدا شده بودند و به اروپا فرستاده شده اند، بود. نمایندگان سازمان، کودکانی که به سن و سال 16 الی 20 سال رسیده بودند را به بهانه دیدار با پدر ویا مادر، یک به یک به عراق اعزام کردند. که به محض ورود به عراق، پاسپورت افراد را گرفته و می گفتند دیگر امکان بازگشت به اروپا وجود ندارد. معصومه بلورچی، یکی از دست اندر کاران این جنایت بود.
هشدار نسبت به اعتصاب غذا در لیبرتی
رجوی در ادامه سیاستهای گذشتهاش بر یکدندگی و لجاجت خود اصرار میورزد. و با به صحنه فرستان تعدادی از نفرات در لندن، ژنو، برلین از یکطرف و ساکنان لیبرتی از طرف دیگر به اعتصاب غذا مخالفت و عناد خود را آشکار میسازد. این حرکت رجوی مشابه همان خودسوزی در سال 2003 است که پس از دستگیری و زندانی کردن تعدادی از رهبران فرقه در پاریس تعدادی از نفرات خود را در اعتراض به این دستگیری، در چندین شهر اروپا و کانادا طعمه حریق ساختند.
رجوی در بزنگاه ماندن یا رفتن
به نظر میرسد رجوی باید یکبار دیگر سوای این که تمام نیروهایش از این به بعد جانشان بیشتر از گذشته در خطر قرار خواهد گرفت، روی استراتژی خود تجدید نظر کلی را در نظر بگیرد. آیا نگهداشتن پر ریسک نیروها در عراق به قیمت سرنگونی، واقعی خواهد بود و یا صرفا یک توهم و سراب.
فلاکت فرقه رجوی در قبال افشاگریهای هوادران سابق
فرقه رجوی که با افشاگری های پی درپی هواداران سابق روبرو است.این بار افشاگری های ایرج مصداقی آنقدر به نقطه مهمی برخورد کرده است، که پس از استعفاء روحانی و قصیم دنبال این است که به هر صورت چهره لجن مال شده رهبر فرقه (مسعود) را آب و جارویی کند.معلوم نیست معلوم الحال دیگری به نام صادق سیستانی را ازکدام سوراخ موشی بیرون آورده است که با یاد آوری خاطرات زندان، به اصطلاح جوابیه ای برای بی آبرویی رجوی دست و پا کرده است.
پیشرفت و ترقی ایران و ایرانی، خاری در چشم رجوی
جست و خیز ابلهانه فرقه رجوی شاید جای کمی تامل و درنگ داشته باشد. که، چرا باید این موضوعات آنقدر برایش مهم باشد که تمام تبلیغات خود را به این صورت روی منافع ملی ایران و ایرانی، که رسیدن به مراتب بالای علم و فناوری در همه جهات است، متمرکز نماید.مگر نه این است که، پیشرفت و ترقی علمی در ایران و رسیدن به علوم جدید روز دنیا، باعث پیشرفت و ترقی جایگاه ایران و ایرانی در کل جهان خواهد بود.
اظهارات «تام ریج و هواردین» در حمایت از فرقه رجوی، با مشتی دلار
گذشته از این که آیا این دو نفر هم مثل خیلیهای دیگر برای شرکت در مراسم فرقه رجوی چقدر پول گرفتهاند، باید بدانند که گرفتاری کنونی سازمان در درجه اول زندان لیبرتی است. اگر سازمان، از قدرتهای دولتی، منطقهای و یا جهانی از جمله خود آمریکا دوست و متحدی واقعی داشت خیلی وقتها پیش از این محل به یک کشور سوم رفته بود و یا حداقل به اشرف بازگردانده میشد و اینگونه در مخمصه و تنگنا در تهدید موشکباران در زندانی تنگ بنام لیبرتی قرار نمیگرفت.
مجاهدین و عملیات مرصاد (فروغ جاویدان)
اما رجوی بعد از عملیات مرصاد (فروغ) چه کرد موضوع دیگری است. ابتدا موضوع شکست «رسیدن به تهران» را به تدریج به عهده خود نیروها انداخت. یعنی تا آن موقع که همه افراد سازمان مقصر را خود مسعود رجوی و تصمیمگیریش میدانستند باید به این فکر میافتادند که خودشان چه مشکل درونی داشتهاند که در صحنه خوب نجنگیدهاند. بحث معروف «تنگه و توحید» اوج این مسئله بود.
پیام اصلی ویلپنت، بازگشت به اشرف
بعد از بیرون آمدن از لیست تروریستی شاید اصلیترین هدفی که رجوی به دنبال حل و فصل آن است وضعیت نابسامان مستقر در کمپ لیبرتی است. چرا که شرایط لیبرتی و بازگشت موقتی آنها به کمپ اشرف موضوع محوری تمام سخنرانهای جلسه ویلپنت بود. خواستهای که به قول مسئولان برگزاری ویلپنت، باصطلاح نمایندگانی از صد کشور جهان در آن، همه با یک تم ثابت خواهان اجرای بدون شرط آن شدند.
قرارگاه اشرف آیینه تمام نما و محک ادعاهای مریم قجر در ویلپنت پاریس
مریم قجر طوری از اقلیت های مذهبی سخن می گوید که گویا فراموش کرده است در اشرف و در تشکیلات فرقه ای اش، قانون وضع کرده بود که در تشکیلات فقط باید به زبان فارسی صحبت شود و چنانچه افرادی با هم به زبان محلی صحبت می کردند مورد برخورد قرار می گرفتند.و به آنها اتهام خرابکاری می بستند. و یا فراموش کرده است که در نشستهایش به کرارت لهجه های اقوام مختلف و به خصوص کردی را به تمسخر می گرفتند.
جلسه ویلپنت، برگردانی از لیبرتی
آن روی سکه نمای پرزرق و برق ویلپنت، واقعیت دردناکی است که در لیبرتی جریان دارد. علیرغم گذشت نزدیک به یکسال از انتقال به این مکان هنوز کشوری به صورتی جدی حاضر به پذیرش آنها نشده است. لیبرتی به تلهای برای نفرات تبدیل شده است. تلهای از نوع زندان و بدون دفاع. شاید رجوی فکر نمیکرد که در مقابل توافق با آمریکا، عراق و سازمان ملل اینطور رو دست بخورد. باید بگوید آیا دادن این خونها و شرایط جدیدی که برای نفرات در لیبرتی به وجود آمده در مقابل خارج شدن از لیست سازمانهای تروریستی ارزشش را داشته است یا خیر.