افشای ماهیت دروغین مجاهدین در حمایت از کارگران
خانواده های استان سیستان و بلوچستان در فراخوانی که به مناسبت نزدیک شدن به روز کارگر در جهت افشای ماهیت دروغین مجاهدین انجام گرفته شرکت کردند. انجمن نجات از همکاری این خانواده های دردمند کمال تشکر را دارد.
رجوی مُچَکِریم
در کم سابقه ترین آمار جدایی از این فرقه، اولین گروه جداشدگان از مجاهدین، پس از ناجوانمردی و اوباش گری رجوی در لغو حقوق پناهندگی اعضایش در آلبانی این آمار به یکباره به پنج نفر رسید و اینجاست که رجوی هرچه می کارد چیز دیگری درو می شود، چون جهالت بزرگترین آفت کل دوران زندگی تاسف بارش است. این بار هم که رجوی می خواست به نفرات دربندش ضربه شصت نشان بدهد و بگوید در آلبانی هم از آزادی خبری نیست متضرر خروج پنج نفری اسیرانش شد.
مجاهدین؛ بنیادگرایان ارتجاعی
مجاهدین بنیادگرایند چون از اولین تروریست های، عملیات انتحاری در سطح منطقه هستند در حالیکه مدعای اعتقادات اسلامی دارند و اسلام و عقل هردو خودکشی را گناه کبیره و خلاف انسانیت عنوان می کنند.
بازهم دروغ پردازی جاهلانه، فرقه رجوی
در روز سیزدهم فروردین 1395، دو نفر موتور سوار اقدام به تیراندازی به سوی نمازگزاران اهل تسنن در حال خروج از مسجد قبا در شهرستان خاش می کنند که متاسفانه در این عملیات تروریستی یکی از هموطنان بلوچ مان بنام آقای عزیز کرد تمندانی به شهادت می رسند. اما جالب اینجاست سایت های مجاهدین که همواره در صدد تفرقه افکنی بین مردم و نظام هستند و اتهام زنی هاشان به نظام تمام شدنی نیست این بار هم به استناد منابع غیر موثقشان این عملیات تروریستی را کار عوامل نظام عنوان کردند.
خطاب به همه ی زنان فریب خورده ی اسیر در چنگال خونین رجوی
آیا می دانید سرکردگانتان از آن بچه های معصوم چه سوء استفاده های تبلیغاتی کردند و چه درآمد ها به جیب زدند؟ که شک ندارم یکی از دلایل جداسازی بچه ها، همین درآمد ها بود. می دانم که شاید صدایم به شما که در لیبرتی هستید نرسد، اما شما زنان فریب خورده ای که در اروپا و سایر نقاط جهان به این فرقه خدمت می کنید، لطفاً لحظه ای تامل کنید…
ترس مجاهدین از افشای ماهیتشان در فضای مجازی
اما نکته جالب توجه اینکه، اکثر این فعالیت ها بدون درج نام و نشان و اثر و منبع می باشد و بطور کل نامی از این فرقه در فعالیتشان نیست، و دلیل آن کاملاً روشن است.چراکه مجاهدین به خوبی متوجه موقعیت بی ثبات و غیر موجهشان در جامعه و فرهنگ ایرانیان شده اند و می دانند
به بهانه روز ولنتاین
و چه شباهت ملموسی است بین تفکر کلاودیوس در بیش از 1700سال قبل و مسعود رجوی در عصر حاضر. و این شباهت خود گواه تفکر عقب مانده، متحجر و خلاف شرع مسعود رجویست که با دستور طلاق اجباری به اعضایش، از آنها خواسته تا عواطف انسانی را زیر پا و در بیرون قلعه اشرف و لیبرتی بگذارند و با خوی ضد انسانی به حیاتشان ادامه دهند.
غسل هفتگی یا سند سازی علیه معترضین
اعضاء کمپ مجاهدین باید تمام افکار جنسی خود را در دفترچه ای که از طرف مریم رجوی هدیه می گیرند یادداشت کنند و در جلسه ای با نام غسل هفتگی که هر هفته یکبار انجام می شود در حضور همه بخوانند. نفرات بخت برگشته، با اظهار تخیلات مبتنی بر شهوتشان آن هم در حضور جمع، گمان دارند که اینگونه جلسات فرقه برای کاهش فشار روانیست و از طرفی هم چون بصورت عام برگزار می شود و همه ملزم به اعتراف هستند دیگر مسئله ای عادی و قانونمند می باشد و در نهایت اگر تنبیهی برایشان داشته باشد، فقط در حد یک جابجایی ساده ی مقر هست.
تنها دست مجاهدین بیرون از باتلاق مانده است
حمایت سایت رسمی مجاهدین از نطق کشورهایی همچون بحرین و عربستان که هنوز سعی در عوامفریبی برای متهم کردن ایران به ایجاد بحران در منطقه، را دارند و البته که فقط هم خودشان حرف یکدیگر را تایید می کنند و الا جهان تعبیر دیگری از این قائله دارد و آن این است که حل بحران منطقه بدون حضور ایران ممکن نیست و سوز و گداز عربستان هم در پی از دست دادن اعتبارش در بین کشورهایی است که هرگونه تلاشی کردند تا ایران را با چالش بکشد.
رجوی قصد کسب موقعیت حکومت بر کدام مردم را دارد؟
فرقه مجاهدین با این همه خیانت ها، جنایت ها، ترورها، مزدوری ها، جاسوسی ها و صدها اقدام بی شرمانه و پست دیگری که انجام داد و بخصوص سهم مهمش در ایجاد ابهامات علیه برنامه صلح آمیز هسته ای و متعاقب آن تشدید تحریم های ظالمانه علیه دولت و ملت ایران، امروز چگونه ادعای دفاع از خلق را دارد؟ آیا مگر نه اینکه خلق، همین ملت مورد هجوم وحشیانه ی رجوی هستند؟
انحطاط حاصل از عملیات جاری
نگون بختان ساکن در اشرف و حالا هم در لیبرتی، که دائماً مجبور به گزارش و تجزیه شخصیت خود در جلسات عملیات جاری هستند، تا آنجا به پوچی می رسند که دیگر هیچ ارزشی برای خودشان وکسانی که پیرامونشان زندگی می کنند قائل نیستند و این سرمقصد نهایی رجوی از برگزاری این جلسات است.
نامه خواهران چشم انتظار سید علی اصغر و سید عباسعلی ترابی
برادرم سالها از جدایی اجباری که فرقه رجوی به ما تحمیل کردند می گذرد و در این سالها چشم براه بازگشت شما و عباسعلی جان هستیم. چندسال پیش فرقه رجوی به ما گفتند که هر دو برادرتان کشته شده اند و ما را اندوهگین شما کردند. علی اصغر جان وقتی از انجمن نجات با ما تماس گرفتند و گفتند برادرتان زنده است و در لیست نفرات انتقالی به آلبانی هست باورش برایمان سخت بود.اما نمی دانی چه خوشحالی در دلمان برپاشده.