محصورشدگان در آلبانی

در عجبم چطور می شود انسانهایی وجود داشته باشند که کوچکترین اراده ای برای لحظه ای تامل و اندیشیدن ندارند.

به پوچی مطلق می رسند اما جسارت تحول ندارند.

سالیان سال فریب وعده های تحقق نیافته را بخورند و بریدن پیشکش، حتی اعتراض نکنند.

چشمشان،گوششان،زبانشان و حتی عقلشان با اراده دیگری فرمان بگیرد.

زندگی خفت بار و تو سری خوردن را به آزادی و دنیای بزرگ بیرون ترجیح می دهند.

همه ی اینها یکطرف، که سالهاست رهبرشان گم و گور شده. نه تصویری،نه صدایی،نه نشانه ای از او نیست، حتی بیانیه هایش سالهاست با صدای خودش پخش نمی شود اما این جماعت عجیب نمی توانند لحظه ای تحلیل کنند، این همه پنهان شدن برای چیست و کسی که سالها به امید او هزاران جنایت و خبیثانه ترین خیانت ها را در حق هموطنانشان کردند کجاست؟

روی سخنم با بخت برگشتگان فرقه رجوی در آلبانیست!!!

حالا دیگر چرا حرکتی نمی کنید. شما ها که میخواستید انقلاب ایران را مصادره کنید و نظام ایران را سرنگون کنید، پس چه شد؟

مثلا شماها خط مقدم مسعود رجوی برای سرنگونی بودید.

این همه مناسبات و این همه انقلاب ایدئولوژیک گذراندید پس چطور در انقلاب درونی خودتان وا ماندید چطور به مسعود رجوی مجهول الحال دل خوش کردید و باور دارید زنده هست  و روزی خواهد آمد. چطور نمی فهمید وقتی شورای به اصطلاح ملی مقاومتتان در سالگرد 30دی و در تجلیل از مسعود رجوی از لفظ آن یار سفر کرده استفاده می کند یعنی چه؟

چه کسانی از شماها که بخش عمده عمرتان را تحت فرمان مسعود و در اشرف گذراندید ذی الحق تر هستند تا بدانند رهبرشان کجاست؟

چرا در این همه سال برگزاری شوی سالانه ویلپنت حتی یک نفر از شما را برای حضور در آن مراسم به فرانسه نبردند؟ مگر در کل فرقه و هوادارنش کسی بیشتر از شما ها سه هزار و اندی نفر از همه چیزش برای فرقه گذشت؟ پس چطور نباید در ویلپنت حضور می داشتید

کاش لحظه ای به خودتان بیایید و تناقضات و تبعیضات را با چشم واقعیت و عقل خودتان تحلیل کنید و ببینید که چه کلاهی سرتان رفته؟!!!

آقایان و خانم های به قول خودتان مجاهد خلق

در این سالها برای خلق ایران شمشیر از رو بستید و هر خلاف عرف و شرعی علیه آن ها کردید که این خودش بزرگترین دلیل نقض و تقص عنوان مجاهد بر روی تک تک شما و آن سازمان تروریستی تان است.

در خاک عراق مهمان بودید و بخشی از خلق میزبانتان را نیز با همدستی صدام حسین از خودتان بدتر به خون کشیدید.

حالا برایتان چه مانده؟ آیا هنوز پلشتی اعمالتان، برایتان روشن نشده و نفهمیدید بازنده هستید؟

غیر از مسعود و مریم رجوی چه کسی مسئول این تباهی هاست؟ تباهی عمر شما و خانواده ی شما که سالهاست خون دل می خورند و برای آزادی شما این در و آن در می زنند. و مسعود براحتی نه خودش را به شما نشان می دهد و نه اجازه ملاقات خانواده را با شما داد.

برای آرمان های چه کسی ایستاده اید؟

کسی که از ترس جانش معلوم نیست در کجا پنهان شده؟

یا مریم که در سالهای اخیر در لیبرتی و قبل از آن در اشرف سری به شما نزد تا لااقل اوضاع نابسامانتان را از نزدیک لمس کند.

آن زمان که موشک های جیش المختار بر روی سر شما خراب می شد مریم رجوی فقط بیانیه محکومیت صادر می کرد درحالیکه هر کس جای او بود باحضور در کنار شما، سلامتتان را تضمین می کرد، چرا که شاید شما ها برای سازمان و آمریکایی ها اهمیتی نداشتید اما اگر مریم رجوی در لیبرتی و اشرف مستقر می شد آمریکایی ها پرنده های روی آسمان اسکانتان را هم بازرسی می کردند چه برسد به اینکه جیش المختار از پشت دیوار های اشرف و لیبرتی موشک و خمپاره اندازی کنند.

آقایان و خانم های به قول خودتان مجاهد خلق

در همه ی این سالها ها تنها، خانواده تان لحظه به لحظه زندگیشان را به یاد شما سپری کردند و از هیچ تلاشی برای رسیدن به شما دریغ نکردند، از تضمین آزادی شما در ایران گرفته تا بارها رنج سفر در گرمای شدید عراق که با کارشکنی سرکردگانتان مواجه شد.

ارتش عراق به دستور رجوی مانع دیدار خانواده ها با شما شدند اما چرا مانع حملات موشکی به سمت شما نمی شدند؟

تنها یک جواب دارد نابودی حداکثری شما برای انتقال حداقلی باقیماندگان به آلبانی.

حالا در آلبانی هم با تهدید روبه رو هستید می توانید جدا شوید اما اگر دست از پا خطا کنید حقوق پناهندگیتان را لغو می کنند تا به روزگاری سیاه تر از این بنشینید.

همه این ها را کنار هم بگذارید تا ببینید چه به روزتان آورده اند و شما سنگ چه کسانی را به سینه می زنید.

منبع

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا