شکل و کار فرقه ها یکی است!
بطور کلی فرقه ها در اساس ویژگی های یکسان و مشابهی دارند. شاید که در شکل و کار تفاوتهایی با هم داشته باشند اما در محتوا همگی یکسان هستند. یکی از اصلی ترین اقداماتی که رهبران فرقه برای هرچه بیشتر در اختیار گرفتن نیروهایشان انجام میدهند آنها را با گرفتن تعهدات و پیمانهای مختلف و با انجام بحث های دینی و مذهبی در شرایطی قرار میدهند که از طرفی نیرو این حس را میکند که رهبر فرقه براستی فرستاده خداست
وجه تشابه فرقه مجاهدین خلق با فرقه گنابادی
فرقه گنابادی که اعضای آن به دام رهبرشان گرفتار شده اند، با القائاتی که از طرف بالا به آن ها دیکته می شود بدون تامل خواسته های قطب خود را به انجام می رسانند. همچنین سازمان مجاهدین خلق که از اعضای خود می خواهد برای آزادی رهبر فرقه، در فرانسه خود را به آتش بکشانند که حدود یازده تن از فریب خوردگان نیز به این اقدام دست زده و دو تن از آنان به نامهای ندا حسنی و مرضیه باباخانی در این جریان به دلیل جراحات ناشی از خود سوزی جان خود را از دست دادند.
نوروز ۱۳۹۲ برتمامی ایرانیان و خصوصا اسیران فرقه رجوی مبارک باد
اکنون چند بهار و عید است که در انتظار ریختن ظرف ماست هستید که شاید چیزی بشما برسد؟ چند بهار است هی فریاد میزنید سال دیگه میریم به ایران و تهران و….. خدا وکیلی خودتان خسته نشده اید؟ چند سال است که هر بار به دروغهای رجوی گوش میدهید و در دلتان هزار حرف هم به او میزنید ولی جرات اتخاذ یک تصمیم برای زندگی خودتان را ندارید؟ واقعا دیگه بس نیست؟ حالا که بسترش هم فراهم شده نمیخواهید تکانی بخودتان بدهید و بهار زندگیتان را رقم بزنید و نو شوید؟
باز هم اثبات عدم صداقت مسئولین فرقه رجوی
مسئولین فرقه رجوی از طرفی داد و شکایت سر میدهند که ما در لیبرتی امنیت نداریم و امکاناتمان کم است و از طرفی حالا که یک کشوری حاضر شده است بخشی از آنها را در خود جای دهد از رفتن امتناع میکنند. این اوج عدم صداقت مسئولین این فرقه را در صحبتهایشان نشان میدهد! معلوم نیست که قسم های آنها را بایستی باور کرد یا دم خروسشان را؟! براستی مگر همین گروه نبود که در روزهای ترک اشرف جشن گرفتند که ترک اشرف برای ما پیروزی بزرگ محسوب میشود
تلاش برای نجات جان علیرضا میرباقری
علیرضا که بشدت فردی عاطفی است تحت تاثیر خواهرانش مجددا به اشرف بازگشت. حتی در صحبتی که بعد از بازگشتنش با او داشتم میگفت بین زمین و اسمان مانده ام که چکار کنم؟ از طرفی عمر و زندگی خودم تباه شده است و از طرفی نمیتوانم سه خواهرم را در بیابانهای عراق بامان خدا ول کنم و پی زندگی خودم بروم! علیرضا از سالهای خیلی قبل تر از 82 هم تشکیلات سازمان را بمانند اکثریت نفرات دیگر بناچار تحمل میکرد و مترصد فرصتی بود که خودش را از اشرف نجات دهد.
در چهارشنبه سوری ریشه رجوی را با آتش بسوزانید!
آیا اینهمه جوانان مردم را فریفتی و به باتلاق خود کشاندی تو را سیر نکرد که اکنون سعی داری با درست کردن کوکتل که یک سلاح غیر استاندارد و تروریستی است آنها را مجروح یا از بین ببری؟! براستی چه از ضربه زدن به مردم به تو میرسد که اینطور بدان مبادرت میکنی؟ آیا گمان میکنی که کوچکترین پایگاهی در بین مردم داری که انتظار داری مردم برای تو و به حرف تو باشند؟ آیا اینکه جوانان را تهییج میکنی که در چهارشنبه سوری اماکن دولتی یا ماشین های پلیس و مغازه ها و شهر را بآتش بکشند و یا حتی به اماکن عمومی آسیب برسانند تو را از وضعیت اسفناکی که در آن گیر کرده ای نجات خواهد داد؟
تبریک به آقای محمود دشتستانی
خبر ازدواجت را از روی سایت خواندم و بسیار خوشحال شدم. جا دارد که در همین جا این اتفاق خوب را به همسر محترم و خانواده گرامیت تبریک و تهنیت عرض کنم.حتما بیاد داری که فرقه رجوی برای دور نگه داشتن اعضاء خود از زندگی و هرچه بیشتر تحت کنترل داشتن انها ازدواج و زندگی معمول داشتن را جزیی از گناهان کبیره میدانست و چه نشستهای طولانی و خسته کننده ای برای بیان استدلالهای بی اساس و پایه که نیروها را مجاب کنند که داشتن همسر و فرزند و داشتن یک زندگی معمول بمانند میلیاردها انسان جهان برای آنها سم کشنده و نابود کننده است!
فرقه رجوی از ادعا تا واقعیت
آزادی زنان از دید رجوی یعنی زنان آزادند خودشان را بی مهابا و بدون مرز وقف رجوی و تشکیلات سازمان کنند. در غیر اینصورت آزادی معنی و مفهوم ندارد! بودند زنانی که متاهل یا حتی بچه داشتند ولی در سازمان مجبور بودند که طلاق بگیرند و حتی اجازه نداشتند با فرزند خود ملاقاتی داشته باشند. اگر کسی درخواست ملاقات با فرزندخود میکرد به او میگفتند انگار باز درگیر مسائل زندگی طلبی شده ای و مسائل زندگی تو را در خود غرق کرده است؟!
آقای رجوی”نقطه آغاز” را بگو!
در نشستهای معروف به عملیات جاری که در قرارگاه های فرقه رجوی برگزار میشد همیشه بچه هایی که سوژه نشست بودند را تحت فشار قرار میدادند که بایستی نقطه آغاز کاری که کرده ای را بگویی! یعنی علت اینکه مثلا لحظات زندگی طلبی داری یا خط و خطوط سازمان را قبول نداری را بیان کنی! این را گفتم که این را بگویم آقای رجوی که مدتی است مدام میگویی برگردیم اشرف علت یا بقول خودت نقطه آغاز این حرفت را بگو!
تبلیغات جدید مجاهدین خلق بر سر پادگان لیبرتی
حامیان غربی سازمان که به خوبی از طریق اردوگاه دروغ پردازی مجاهدین خلق تغذیـــه می شوند نیز لیبرتی را « زندان » می نامند و به همان بهانه های قدیمی مانند مشکل آب و فاضلاب و آب باران در لیبرتی استناد می کنند. هر چند که نمایندگان سازمان ملل معتقدند که پادگان موقت ترانزیت مطابق با استانداردهای انسانی و دارای زیر ساخت های لازم برای سکونت است.
مسئولیت هرگونه اقدام علیه جان جداشدگان به عهده رجوی است!
واقعیت اینست که این از ویژگی های تمامی فرقه ها خصوصا فرقه های مذهبی است. آنها با بحث های خود ساخته و پوشالی کشتن افراد جدا شده را مشروع و آنرا حرف خدا نزد نیروهای خود جلوه میدهند و حتی این را جهاد اکبر مینامند. این فرقه ها با شستشوی مغزی نیروهای خود طوری وانمود میکنند که فقط و فقط این فرقه است که ادامه دهنده راه انبیاء میباشد و گوش دادن بی چون و چرا به دستورات فرقه باعث بالاتر رفتن مقام و منزلت این افراد نزد خدا میشود!
فرقه رجوی از خمپاره باران و کشته دادن استقبال میکند
اصولا هر انسانی وقتی خبری از کشته شدن و خونریزی میشنود ناراحت میشود و دلش بدرد میاید. اما این مسئله برای سازمان مجاهدین و رهبری آن بکلی متفاوت است. آنها اعتقاد دارند که هر مسئله ای را باید با خونریزی حل کرد. این را با ذکر فاکت های بسیار میتوان ثابت کرد. مثلا وقتی مریم رجوی را در فرانسه به زندان انداختند مسئولین سازمان و مشخصا شورای رهبری وقت تصمیم گرقتند که کادرها با خودسوزی خود در خیابانهای کشورهای اروپایی اعتراض خودشان را به اینکار نشان دهند!