قضاوت نابجای مجاهدین و حامیانشان
در عین حال مجاهدین ماشین تبلیغاتی خود را به این امید پیش می برند که به لطف کمپین میلیون دلاری حامیان اجاره ای شان از فهرست تروریستی خارج شوند. در مقاله مفصل واشنگتن پست درباره مسئله مجاهدین خلق آمده است که هواداران مجاهدین به عنوان بخشی از راهبرد خود، قانونگذاران و مقامات حکومتی سرشناس امریکایی را استخدام کرده اند تا در مراسم دفاع از مجاهدین در اروپا و امریکا شرکت کنند.
گروه مجاهدین جنبشی دمکراتیک!
برای روشن شدن آن گونه از دمکراسی که رجوی ها مدعی آن هستند باید به نمونه ای از رفتارهای به اصطلاح دمکراسی خواهانه شان اشاره کرد. روز جمعه 22 ژوئن یک روز پیش از گردهمایی مجاهدین در ویلپینت پاریس، چند تن از اعضای جدا شده از مجاهدین تظاهراتی در میدان سنت میشل در حومه جنوبی پاریس به راه انداختند و انزجار خود را از فعالیت های تروریستی مجاهدین اعلام کردند به گزارش پرس تی وی، این افراد با حمله چندین عضو مجاهدین خلق مواجه شدند که با استفاده از تیغ و چماق و پنجه بکس آن ها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
یک سازمان با یک دنیا تجربه تلخ
براستی چرا سازمانی که هسته مرکزی و بدنه اصلی آن از تحصیلکرده های جامعه بودند بایستی به چنین روزی بیفتد؟ راه را از کجا و چرا اشتباه رفتند که به چنین روزی افتادند؟ و درسی که میتوان از آن گرفت چیست؟ چون من معتقدم که اگر حتی رخدادهای چند دهه اخیر این سازمان را بدون یک جمعبندی و منصفانه ناتمام باقی بگذاریم چیز زیادی را نفهمیده ایم و چه بسا این اشتباهات درعرصه سیاسی و اجتماعی کشورمان باز تکرار و باعث تجربه ای تلخ دیگر شود!
عقب نشینی گام به گام آقای رجوی تا گورستان تاریخ
زمانی همین رجوی جنایتکار میگفت که ترک اشرف تیر خلاص به تشکیلات و سازمان ماست اکنون بایستی از این دجال بزرگ قرن پرسید از اینهمه مزخرف گویی خسته نشده ای؟! زمانی اعلام کردی که خارجه مرز سرخ نابخشودنی است و کسی که از عراق بجایی غیر از ایران برود از پاسدار و مامور وزارت اطلاعات بدتر و خطرناکتر است ولی هنوز حرفت تمام نشده بود مریم را بهمراه نور چشمی هایت به فرانسه فرستادی
پاسخ ساده به معمای منابع مالی مجاهدین
صدام حسین منبع اصلی پول های مجاهدین بوده است که به گزارش وزارت امور خارجه امریکا به طور غیرقانونی از برنامه نفت در برابر غذا آن ها را تغذیه می کرده است و این روند تا سال 2003 زمان سقوط صدام ادامه داشت. این گزارش با شهادت های اعضای سابق سازمان تائید می شود. خانم مریم سنجابی، عضو سابق شورای رهبری سازمان، می گوید: طبق توافقات میان سران مجاهدین و مقامات عراقی در سال 1987، رژیم صدام درآمد فروش روزانه 5 هزار بشکه نفت به علاوه اسلحه و لجستیک را به مجاهدین خلق اختصاص داد.
مجاهدین در رؤیای چه هستند؟
مجاهدین برای حفظ تمامیت خود به هر دستاویزی متوسل می شود. از نظر سران سازمان شرایط سیاسی فعلی در عراق دریچه امید بسیار کوچکی برای ابقای گروه در عراق گشوده است. و ابقای گروه در عراق یعنی حفظ جهان ایزوله ی تحت تابعیت مسعود رجوی.
رجوی؛ دجال بزرگ قرن
ماه شعبان که میشود ناخودآگاه بیاد یکی از نشستهای مسعود رجوی خیانتکار بنام فلسفه امام زمان میافتم! کسانیکه بطور مستقیم در نشستهای او شرکت داشته اند یا لااقل پای صحبتهای او حتی از طریق نوار و ویدئو نشسته اند شاید این صحبتهای مرا بیشتر و بهتر متوجه شوند. چراکه رجوی در حرف زدن و تحت تاثیر قراردادن افراد از طریق صحبت حقیقتا استاد است و البته این بدلیل اوج دجالیت و ویژگی منحصربفرد او در خصوص دروغگوییست!
بتول رجایی، آیا در آن دنیا جوابی برای اعمالت داری؟
بتول رجایی از مسئولین قدیمی و از اعضاء اولیه شورای رهبری مجاهدین بود. ایشان مسئولیتهای مختلف تشکیلاتی و نیرویی بسیاری را عهده دار بود که از اصلیترین و کلیدی ترین آن میتوان به مسئول ورودی و خروجی (پذیرش)سازمان نام برد! بچه های سازمان میدانند که این مسئولیت در سازمان بهرکسی حتی دررده های بالا داده نمیشود.شخصی که عهده دار این مسئولیت میشود بایستی از لحاظ سرسپردگی و البته بی رحمی و دجالگری کم و کاستی نداشته باشد که بتول رجایی تمامی این خصوصیات را دارا بود!
درب خانه عنکبوت بسته میشود
در روزهای آینده درب قرارگاه اشرف بسته خواهد شد.موقعیتی که سالیان سال به مکانی امن برای رجوی تبدیل شده بود.شاید گفتن این جمله ساده باشد که درب قرارگاه اشرف بسته میشود اما برای کسانی که بیش از دو دهه منتظر فرا رسیدن چنین روزی بودند شنیدن این جمله معنای بسیار و البته بسیار بسیار لذت بخش خواهد بود! چه جوانانی که آرزوی رسیدن چنین روزی را داشتند اما رجوی جنایتکار آنها را به زیر خاک سرد فرستاد!
رجویها مثل همیشه دماغشان سوخت!
خیمه شب بازی چند روز پیش مجاهدین هم که مدعی شدند صدهزار نفر در آن شرکت داشته اند هم از این داستان مستثنی نیست! چیزی که در تصویر دیده میشد یکی دو هزارنفری از افراد رنگین پوست که چهره هایشان داد میزد اهل افریقا یا اروپای شرقی و افغان هستند را بجای اشرف نشانها جا زدند و خودشان هم دلشان خوش بود که اینها حامیان مقاومت هستند! ولی ازهرچه که بگذریم دیدن برنامه های مجاهدین اگر از هر جهتی بی خاصیت باشد از یک جنبه خالی از لطف نیست که با دیدن این برنامه های مضحک و مسخره از خنده دلمان بدرد میاید!
رجوی خیز یک خونریزی دیگر را برداشته است!
مسئولین فرقه رجوی بازهم خیز یک کشتاردیگری را برداشته اند و میخواهند با عدم همکاری با مسئولین عراقی درخروجشان از کمپ اشرف و نزدیک تر شدن به موعد ماه رمضان باعث ایجاد درگیری و کشتاری دیگر شوند! واقعه تلخی که یکسال و اندی پیش توسط شخص رجوی و با فرماندهی دیگر مسئولینش بوقوع پیوست و باعث کشته شدن چند ده تن از نیروهای آنان شد! از اینرو توجه مسئولین سازمان ملل، دولت عراق و وزارت خارجه عراق را باین نکته جلب میکنم که رجوی جنایتکار باز میخواهد با پرداخت بها از جیب نیروهای اسیر و به گروگان گرفته شده اش در اشرف امتیازی را بسود خود بدست آورد.
رجوی هیچگاه اهل پرداخت بهاء از جیب خودش نبود
بیاد دارم زمانی رجوی با چه فیس و فوسی در سالن اجتماعات قرارگاه اشرف فریاد میزد که یا ما آخرین نفر رژیم را میکشیم یا آنها آخرین نفر ما را خواهند کشت! در آن روزگاران او سرمست از قدرت پوشالی که بواسطه حمایتهای بی دریغ دیکتاتور سابق عراق از او میشد قرار داشت. بی شک در آخرین لایه های ذهن کثیفش هم فکر نمیکرد روزی برسد که او در سوراخ موش مخفی شود و به زیر زمین برود. اما اکنون که شاید فقط ده سال از آن روزها میگذرد میبینیم که آخرین نفرات فرقه او را باچه افتضاح بازی از قرارگاه اشرف بیرون کردند و آنها دست به دامان کشورهای اروپایی و امریکایی شده اند که آنها را بپذیرند! بیاد حرف قدیمی افتادم که میگوید چوب خدا صدا ندارد اگر بزند علاج ندارد!