روی دست ماندن افراد فرقه رجوی
بایستی باین نکته هم اشاره کنم که آقای رجوی خیلی از اینکه کشوری آنها را قبول نکند بدش نمیآید! چرا که به هرحال روند پیشرفت کار را کند میکند. و چند صباحی بیشتر میتواند تشکیلات خرد شده و فرو پاشیده خود را درظاهر نگه بدارد. و برای رسیدن باین موضوع از هر تاکتیکی استفاده میکند.برای نمونه چندی پیش در اطلاعیه ای گفته بودند که نیروهای حفاظتی کمپ ترانزیت وارد آسایشگاه های خواهران ما شده اند! که هر که نداند فکر میکند که چه اتفاق ناگواری افتاده است که زبل خان غیرتی شده است!
علل مخالفت فرقه رجوی با حضور اطباء عراقی
یکی ازویژگیهای فرقه ها قانون گریزی است و فرقه رجوی هم مستثنی ازاین قائده نیست! آنها بدلیل اینکه ماهیتا اهمیتی برای جان انسانها قائل نیستند حاضر نیستند که حضور اطباء عراقی تن بدهند! که البته اینکار آنها چند دلیل دارد. نخست اینکه آنها کلا مایل نیستند که هیچکدام از نیروها با هیچکسی غیر از خودشان رابطه ای داشته باشند. چراکه فرقه ها کلا درخود هستند و رابطه ای با خارج از خودشان ندارند!
چند کلامی هم از مواجب بگیرهای فرقه رجوی
قابل درک است که مجاهدین پول همین جوری به شما نمیدهند و شما بایستی ما به ازاء پولی که دریافت میکنید برای آنها لااقل هر از گاهی دمی بجنبانید و حرفی بزنید ولی بهتر نیست حالا که سواد سیاسی ندارید یا توان مشاهده درست تحولات و واقعیات جامعه ایران را ندارید، سر مسائلی حرف بزنید که اینهمه در آن گاف ندهید که مورد تمسخر همگان قرار بگیرید. برای راحت شدن خیال این آقایان باید بعرضشان برسانم که برای مردم ایران مانند روز روشن است که شماهایی که در پشت اسم شورای ملی مقاومت پنهان شده اید و ژست روشنفکری و سیاسی بودن میگیرید، هیچ فرقی با فرقه خطرناک رجوی ندارید
تناقضگویی جدید مجاهدین
شما که تا دیروز جیغ و داد میکردید که آی این رزمندگان از جان گذشته ما که آماده سرنگونی و جنگ هستند در این مقر جدید که نه آب دارد و نه برق و از همه اینها مهمتر سوسک و مار دارد نمیتوانند زندگی کنند و این مکان برای ما بسیار کوچک است و نه آشپزخانه دارد و نه سالن غذاخوری و این(گوهران بی بدلیل زمان) بهشون سخت میگذره حالا چطور شد که این مکان جدید اینقدر بزرگ شده که شما برای تردد نیروهای از کار افتاده و معلولتان نیاز به ماشین و سوخت و… پیدا کرده اید؟!
جنایتی دیگر در کارنامه فرقه رجوی
در برنامه تلوزیونی فرقه رجوی خبر فوت بردیا امیر مستوفیان را شنیدم که همیشه شنیدن این اخبار بسیار تلخ و ناراحت کننده است. چرا نمیگویید که او بیماری قلبی داشته ولی اجازه نمیدادیم به پزشک متخصص قلب در بغداد مراجعه کند که مبادا برود و دیگر برنگردد! چرا نمیگویید که این قبیل ایست های قلبی بخاطر فشارهای روحی و روانیست که در فرقه مخوف رجوی بروی نیروها وارد میشود؟! چرا نمیگویید که این نیروها بدلیل در بدر شدن واز بس فکر و خیال در سر دارند دچار مشکلات مختلف روحی و جسمی میشوند
فرقه رجوی و سالی که گذشت
بالاترین دستاورد سال 1390 موافقت رجوی به تعطیلی اسارتگاه اشرف بود. مکانی که بیش از 25 سال به پایگاه امنی برای رجوی تبدیل شده بود که از انجام هر جنایت و سرکوبی در این مکان جهنمی فروگذار نکرد! این مکان به همه چیز رجوی تبدیل شده بود که حاضر بود ده ها یا صدها کشته بدهد ولی این مکان را حفظ کند! شیشه عمر رجوی در سال 1390 به یمن رنج و تلاش خانواده ها شکست و رجوی شدیدترین ضربه استراتژیکش را دریافت نمود!
رو شدن دست رجوی در جنایات صورت گرفته درعراق
دراینکه گروه تروریستی مجاهدین و دیکتاتور سابق عراق صدام حسین رابطه بسیار نزدیک و تنگاتنگی را با هم داشتند هیچ شکی وجود ندارد و هر چه زمان میگذرد ابعاد این دوستی و نزدیکی با آشکار شدن جنایاتی از قبیل مورد فوق بیشتر و بیشتر نمایان میشود! قطع به یقین از اینگونه موارد باز هم وجود دارد. رجوی برای جلب توجه و اعتماد صدام ازانجام هر جنایتی کوتاهی نمیکرد.
سلاح تازه مجاهدین: هیاهوی بلاتوقف در رسانه ها
« کثیف، غیرقابل استفاده، کمبود آب، قطع برق، زندان شدیداً کنترل شده با تجهیزات جاسوسی » این ها عیب و نقص های کذایی پایگاه موقت ترانزیت است که این روزها به طور گسترده ای در هیاهوهای تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق در رسانه ها تکرار می شود.به نظر می رسد پر بیراه نرفته ایم اگر نتیجه بگیریم که رهبر مجاهدین شدیداً درباره چگونگی اداره کردن فرقه شخصیتی اش پس از بسته شدن پادگان اشرف سر در گم است و حتی به این که نیروهایش را در یک شهرک چادرنشینی در خارج از عراق گرد هم بیاورد دل بسته است.
پاسخ ساده به انفجارهای فوریه: مجاهدین خلق
به نظر می رسد که پاسخ به این پرسش که واقعاً چه کسانی عملیات های تروریستی را مرتکب شده اند، دشوار باشد. در مقاله بانکوک پست می خوانیم: « به لحاظ عملیاتی، دست مجاهدین خلق و عناصر متحد اپوزیسیون، توضیحی برای اشتباهات پیچیده ای که در نیمه فوریه رخ داد، ارائه می دهند… با خیال راحت می توان فرض کرد که شماری از عناصر اپوزیسیون ایرانی توسط سرویس های جاسوسی اسرائیل و یا آمریکا استخدام شده اند و برای جنگ پنهانی علیه برنامه هسته ای ایران آموزش و آرایش نظامی یافته اند.”
وضعیت اسفبار قربانیان فرقه رجوی بواقع عبرت انگیز است
چهره خسته و درهم شکسته و رنجور بچه ها را دیدم بغضی گلویم را فشار داد! بمانند آوارگان فلسطینی کوله بارشان را به دوش انداخته بودند و در صفی بلند منتظر این بودند که از بازرسی بدنی نیروهای عراقی رد شوند و از زیر دیتکتور عبور کنند! کسانی که با هزار امید و آرزو دل به وعده های پوچ و بی اساس شیاد بزرگ قرن خوش کردند و حاصل عمرشان چیزی جز پشیمانی و باختن نبود!
مخالفت دولت اردن از انتقال افراد فرقه مجاهدین به نزدیکی مرز کشورش
دولت اردن هم بخوبی میداند که این گروه هیچ مصرفی برایش ندارند. از اینرو به این ضرب المثل قدیمی اقتدا کردند که دوراز شتر بخواب و خواب آشفته نبین! به محض اینکه مریم رجوی پیشنهاد داده که حاضریم در یکماه اشرف را تخلیه کنیم و به کنار مرز اردن برویم ٬ مسئولین اردنی موضعگیری کردندکه مبادا این افراد را به نزدیکی ما بیآورید! در اساس هرحرف و پیشنهادی که از طرف این فرقه داده میشود را بایستی به دیده شک دید!
اعزام نیروهای مجاهدین به مقر موقت ترانزیت باید مدیریت شود
نفراتی که بصورت گروهی به کمپ موقت اعزام میشوند نبایستی زیر سیطره مسئولین سازمان باشند و آنان اعزام ترکیبی را معین کنند! لیست اعزامی بایستی توسط دولت عراق به مجاهدین اعلام شود و آنها بایستی براساس لیست معین شده نفرات را آماده اعزام به مکان ترانزیت کنند. براساس شناختی که از این فرقه دارم٬ آنها در مکان جدید هم سازماندهی خود را خواهند داشت و تا جایی که امکان دارد اجازه نخواهند داد که نیروها بحال خود رها شوند تا مبادا امکان گرفتن تصمیم مستقل را پیدا کنند.