چهارشنبه, ۱۹ آذر , ۱۴۰۴
صدای جداشده ها چهار ستون رجوی ها را به لرزه در می آورد 05 شهریور 1402

صدای جداشده ها چهار ستون رجوی ها را به لرزه در می آورد

بدنبال حضور داود باقروند یکی از جداشدگان از فرقه رجوی که در تشکیلات مجاهدین به جلال پاکستان معروف بود و تقریباً تمام نفراتی که در دهه 70 در فرقه رجوی بودند او را می شناسند، در تلویزیون بی بی سی و افشای حقایقی درباره رجوی ها و تشکیلات فرقه ای شان، رجوی ها بر آشفتند […]

رجوی از کدام حکم اعدام حرف می زند؟ – قسمت پایانی 04 شهریور 1402

رجوی از کدام حکم اعدام حرف می زند؟ – قسمت پایانی

در قسمت قبل در مورد فرار از حکم اعدام رجوی در زمان شاه توضیح دادم که چگونه با همکاری با ساواک و لو دادن منزل بنیانگذاران سازمان توانست از مرگ بگریزد و بعد مدعی شکنجه در زندان شد در حالی که اصلا رجوی اهل مبارزه و به خطر انداختن جانش نبوده است. رجوی همیشه نعره […]

ایرانیان در هر کجای دنیا که باشند از فرقه رجوی متنفرند 01 شهریور 1402

ایرانیان در هر کجای دنیا که باشند از فرقه رجوی متنفرند

انتشار خبری مبنی بر انتقال فرقه مجاهدین خلق به کانادا کافی بود تا ایرانیان مقیم این کشور را نگران کند. مونا قاسمی نایب رییس کنگره ایرانیان کانادا در نامه‌ای سرگشاده به مارک میلر وزیر مهاجرت دولت فدرال درباره انتشار برخی خبرها راجع به احتمال نقل مکان برخی از رهبران و اعضای سازمان مجاهدین خلق به […]

رجوی از کدام حکم اعدام حرف می زند؟ 01 شهریور 1402

رجوی از کدام حکم اعدام حرف می زند؟

بعد از ورود پلیس آلبانی به اشرف 3 و کنترل امنیتی پایگاه مجاهدین خلق که منجر به خارج کردن تعداد زیادی از سرورها و کامپیوترهای فرقه، عملاً راه ارتباط با کانون های خرگوشی بسته شد و به این ترتیب دست سران فرقه برای ایجاد آشوب در داخل کشور قطع شد. این روزها هم خبر قطع […]

نامه یحیی رجایی به برادرش اسماعیل رجایی در کمپ اشرف ۳ 01 شهریور 1402

نامه یحیی رجایی به برادرش اسماعیل رجایی در کمپ اشرف ۳

داداش جان سلام من سالها پیش برای دیدار با تو به اشرف آمدم اما مسئولین سازمان مجاهدین، به من اجازه دیدار ندادند. نه تنها به من ، به هیچ کدام از خانواده ها چنین اجازه ای ندادند. هم متعجب شدم و هم غمگین و عصبانی. چرا نباید برادرم را بعد از سالها ملاقات کنم؟ واقعا […]

درخواست برادر مهین قبادی از دولت آلبانی 31 مرداد 1402

درخواست برادر مهین قبادی از دولت آلبانی

با سلام من اسماعیل قبادی برادر مهین قبادی از شهر آمل هستم خواهرم در سال 66 گرفتار سازمان مجاهدین خلق شد. من چندین بار برای دیدارش به عراق رفتم ولی متاسفانه هر بار با کارشکنی مسئولین سازمان مواجه شدم. آنان برای جلوگیری از انجام ملاقات به ما سنگ و میله های آهنی نوک تیز پرتاب […]

دیدار با برادر محمدرضا خزایی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 31 مرداد 1402

دیدار با برادر محمدرضا خزایی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

هفته گذشته با علیرضا خزایی، برادر محمدرضا خزایی دیدار داشتم. علیرضا خزایی سالهاست که پیگیر وضعیت برادرش است که گرفتار تشکیلات مجاهدین خلق شده است. صحبت با علیرضا خزایی برایم رنگ و بوی دیگری دارد، چرا که مرا به سالها قبل می برد. زمانی که با برادرش محمدرضا همکلاسی بودیم. آن زمان که هم کلاسی […]

نامه مادر دردمند علیرضا توکلی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 30 مرداد 1402

نامه مادر دردمند علیرضا توکلی اسیر در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

فرزند دلبندم علیرضا سلام امیدوارم حالت خوب باشد. ما که از دوری تو حال خوبی نداریم. تا کی باید دوری تو را تحمل کنیم؟! تا کی باید هر روز گوشمان به زنگ تلفن باشد که تو زنگ بزنی؟ رجوی با تو چکار کرده که اصلا احساسی در تو و بقیه باقی نمانده است . علیرضا […]

آسیلا رو به اعتلا، فرقه رجوی رو به زوال و نابودی 29 مرداد 1402

آسیلا رو به اعتلا، فرقه رجوی رو به زوال و نابودی

در چند هفته گذشته برای انجمن آسیلا و فرقه مجاهدین خلق اتفاقاتی به وقوع پیوست که موجب دلگرمی خانواده ها و امیدواری بیشتر آنان در رسیدن به هدف شان یعنی انجام ملاقات و داشتن تماس با فرزندان شان شد. خلاصه این خبرها به شرح ذیل بود: یکم – اخبار مرتبط با انجمن آسیلا 1- روز […]

نامه ماهرخ ربانی به همسرش مسعود طوسی بخش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق 29 مرداد 1402

نامه ماهرخ ربانی به همسرش مسعود طوسی بخش در کمپ آلبانی مجاهدین خلق

مسعود جان سلام. سالهای زیادی است که نه دیدمت و نه صدایت را شنیده ام. در این سالها مجبور شدم بار زندگی را تنهایی به دوش بکشم. در نبود تو فرزندانمان را بزرگ کردم. حالا دیگر هر کدام خودشان دارای خانه و زندگی و فرزند هستند. وضع کار و زندگی شان به لطف خدا خوب […]

نامه بهروز جنت صادقی به برادرانش مختار، سیروس و بهمن در کمپ مجاهدین خلق 28 مرداد 1402

نامه بهروز جنت صادقی به برادرانش مختار، سیروس و بهمن در کمپ مجاهدین خلق

با سلام به برادران خوبم مدتهاست که نتوانسته ام ببینمتان یا با شما صحبت کنم. درد دل های زیادی دارم که منتظرم زمانی که دیدمتان برایتان بازگو کنم. من با رفتن شما خیلی تنها شدم. مجبور بودم خانواده را تنهایی جمع و جور کنم. من که هیچ وقت نمی توانستم جای خالی شما را برای […]

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ مجاهدین خلق 25 مرداد 1402

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ مجاهدین خلق

برادر خوبم محسن جان خیلی دلتنگت هستم. در این سالها چه روزگاری بر ما گذشته . پر از دلتنگی و چشم انتظاری. وقتی به عکس هایت نگاه می کنم به یاد گذشته می افتم. تا آنجایی که از تو شناخت دارم، تو هیچ رابطه ای به لحاظ فکری با مجاهدین نداشتی.  چگونه است که اکنون […]

blank
blank
blank