بررسی بند اول و دوم طرح ده ماده ای رجوی

بعد از خلع سلاح مجاهدین خلق توسط امریکایی ها و سپس انتقال اجباری از اشرف به لیبرتی و نهایتاً به آلبانی ، مریم رجوی مجبور شد چهره جدیدی را از خودش برای غربیها به نمایش بگذارد. در همین رابطه مریم رجوی طرح ده ماده ای را مخصوصاً برای غربی ها ارائه کرد. تا شانس نداشته خودش را مهک بزند اما روشن بود که این طرح در بین جوامع غربی نیز محلی از اعراب ندارد! کافی است در همین زمینه به بند اول و دوم همین طرح نگاهی داشته باشیم .

بند اول طرح مریم رجوی می گوید: “نه به ولایت فقیه، آری به حاکمیت مردم”. در درون تشکیلات چه نظامی حاکم است؟ سال 64 مریم رجوی از شوهر سابق خود طلاق گرفت و به عقد مسعود رجوی در آمد. این طلاق و ازدواج با سس ” انقلاب ایدئولوژیک ” تزیین شده بود، بعد از این ماجرا مریم، شوهرش مسعود رجوی را به عنوان رهبر عقیدتی خود معرفی کرد، تا قبل از این بحث ها سلسله مراتب تشکیلاتی در سازمان بدین منوال بود که در راس سازمان دفتر سیاسی متشکل از 7 الی 8 نفر وجود داشت. یعنی تصمیم گیریهای مهم اعم از خط استراتژی، سیاسی، ایدئولوژیک و تشکیلاتی توسط دفتر سیاسی به شکل جمعی تصمیم گیری و سپس به مرحله اجرا در تشکیلات جاری می گردید. اما مسعود رجوی با این ترفند جایگاه خود را در مرتبه ای دست نیافتنی قرار داد بدین ترتیب ناگهان مسعود رجوی به مدار ولی فقیه که همان رهبری عقیدتی باشد جهش پیدا کرد.

در حقیقت مریم رجوی با اقدامش توانست مسعود را به چنین جایگاهی ارتقاء دهد و جایگاه او را به عنوان رهبری عقیدتی با بحث های مفصل و در طی سالها جا بیاندازد و با همین بهانه دفتر سیاسی در حد نهادی اجرایی تنزل پیدا کرد. اگر چنانچه از بین اعضای دفتر سیاسی کسی ساز مخالف می زد مانند علی زرکش، او را محاکمه کرده و رجوی حکم اعدام را برایش صادر می کرد. اما از آنجائی که در تشکیلات نمی شد کسی را به طور علنی اعدام کرد ابتدا رده تشکیلاتی آن فرد را به پایین ترین سطح می کشیدند و سپس در فرصت دیگری به شکل پیچیده حذف فیزیکی می کردند. در واقع با انتصاب رهبر عقیدتی از سوی مریم رجوی، از این نقطه به بعد حرف اول و آخر را در تشکیلات مسعود رجوی می زد و مسعود رجوی به رهبر خود کامه تبدیل گردید.

در شرایط حاضر مریم رجوی با طرح ده ماده ای و بزک کردن چهره تروریستی خود در صدد است خودش را رهبری دموکراتیک معرفی کند در حالی که ماهیت این سازمان با تغییر اسم و رسم جابجا نمی شود. این سازمان به هیچ عنوان استحاله پذیر نیست مگر این که مریم رجوی بیاید گذشته خود را نفی کند. یعنی باید به عقب برگردد و اعتراف کند طلاق او از مهدی ابریشم چی عمل اشتباهی بود و سپس زیرآب بندهای دیگر انقلاب را بزند. از همه مهمتر باید اعتراف کند در سازمان مجاهدین ما دیگر الگویی به نام رهبری عقیدتی نداریم بلکه شورایی یا جمعی اداره می شود. که نتیجه این عقب گرد خودکشی سیاسی و ایدئولوژیک او  و همسرش است.

بند دوم به آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات و فضای مجازی اشاره دارد. حال نگاهی اجمالی به عملکردهای این سازمان در چند دهه گذشته می اندازیم. مریم رجوی ذره ای به آزادی اعتقاد ندارد و این حرفها و شعارها فریبکاری بیش نیست. در داخل تشکیلات اعضا حق ندارند به رهبری انتقاد کنند، حتی از موضع خیر خواهانه ! اگر کسی به رجوی انتقاد کند آنچنان آن فرد مربوطه را سرکوب می کنند تا بقیه حساب دستشان بیاید، چون رهبری مرز سرخ تشکیلات است و اگر چنین شود تشکیلات دچار فروپاشی خواهد شد.

اگر نگاهی به رابطه این سازمان با دیگر گروهها و سازمانها بیاندازیم، می بینیم بسیار افتضاح است حتی تحمل یک انتقاد را ندارند به نمونه ای اشاره کنم، مریم رجوی سال 73 وقتی به پاریس رفته بود در یک گردهمایی شعار همبستگی را مطرح کرد اما حتی یک گروه یا جریانی را نتوانست در عمل جذب شعار خود کند. زیرا رجوی حول شعار رهبری عقیدتی قصد داشت همه کاره باشد و حاضر نشد شخصیت ها و گروههای مختلف را در کنار خود داشته باشد. مجاهدین خلق در درون شورای دست ساز ، شخصیت ها و گروه های کوچک را نتوانست تحمل کند! عناصری بودند که به دلیل استبداد رجوی در شورا از آن جدا شدند. بنی صدر ، قاسملو ، متین دفتری ، کریم قصیم و روحانی و … این شورا را ترک کردند و آنهائی که در شورا باقی ماندند کسانی هستند که به لحاظ مالی به سازمان وابسته هستند و سازمان آنها را تامین مالی می کند و مجبورند در کنار رجوی باشند.

در فضای مجازی هم می بینیم نفرات خودشان در داخل اشرف 3 به اینترنت وصل نیستند و حق ندارند از این امکان استفاده کنند. افراد و اعضای نگونبخت حتی موبایل ندارند. در داخل تشکیلات استفاده از موبایل ممنوع است زیرا از ارتباط افراد با خانواده و دنیای بیرون می ترسند. تنها یک کانال خبری دارند آن هم سیمای به اصطلاح آزادی است و خبرهایی را که منعکس می کنند خبرهای دست چین شده ای است که سانسور می شود. خانواده هم مرز سرخ رجوی است. به کسی در داخل تشکیلات اجازه نمی دهند که با خانواده تماس برقرار نماید. ضمن این که خود رجوی به خانواده ها توهین و اهانت می کند.

با این واقعیت ها روشن می شود که طرح ده ماده ای مریم رجوی طرح مسخره ای بیش نیست! در روزگار کنونی کسی نیست که فریب مریم رجوی را بخورد زیرا آنقدر خرابکاری کردند که هوادارهای شان در خارج از کشور هم به رجوی دیگر اعتقادی ندارند چه رسد به مردم عادی.

محمد رضا گلی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا