استمداد خانم ربابه کربلایی صباغ از دولت آلبانی و مجامع بین المللی برای دیدار با برادرش
خانم ربابه کربلایی صباغ خواهرعلیرضا کربلایی صباغ که قریب به سی سال است در فرقه رجوی گرفتار واسیر شده طی نامه ای به دولت و نخست وزیر کشور آلبانی و مجامع بین المللی از قبیل دبیر کل سازمان ملل،کمیساریای حقوق بشر و کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و صلیب سرخ جهانی از آنها برای دیداری ولو چند دقیقه با برادرش استمداد کرده
تبریک بمناسبت انتقال به آلبانی
خوشبختانه بنا بر اخبار منتشره اطلاع یافتیم که در تاریخ 18 مرداد ماه سال جاری تعداد 106 نفر دیگر از اسیران دربند فرقه تروریستی رجوی به کشور آلبانی منتقل شدند که دربین اسیران انتقال یافته، اسامی آقایان سید حسین رضوی زاده بهابادی و احمد پایه دار اردکانی که سالهاست دربند اسارت فرقه رجوی هستند،مشاهده می شود.
زنده و یا مرده بودن مسعود چه فرقی می کند؟
چرا افراد سازمان که اینک همگی در نیمه دوم عمر خویش بسر می برند وبایستی براساس ابتدایی و بدیهی ترین حقوق اولیه نیمه دوم عمر خویش را به استراحت وبازنشستگی بپردازند،اینک بایستی در لیبرتی بمانند تا موعد سرنوشتشان که یا کشته شدن براثر لجاجت فرقه در ماندن نیروها درعراق و یا انتقال به آلبانی است، بایستی خود را وفادار به رهبری بدانند که دیگر نه وجود سیاسی دارد ونه فیزیکی.
سراب رهایی
درست است که با بررسی گذشته این گروه می توان به ماهیت آن پی برد ولی خوب هرکس گذشته را به نوعی تفسیر می کندو حال آنکه این منافقین به اصطلاح مجاهدین، در پی سفید سازی آنچه تا الان به سیاهی کشیده اند برآمده وخود را فارغ از هرنوع فساد، جنایت وهرعمل قبیح وزشتی میدانند وحال طوری حرکت می کنند که اعمال زشت وقبیح گذشته شان پوشیده بماند ولی خداوند گنهکاران را رسوا می کند.
تجربه اولین حضور در مقابل لیبرتی
حالا من بودم و رساندن پیغام مادری چشم به راه. بنابراین من هم مثل دیگر خانواده ها در کنار لیبرتی برادرزاده ام را صدا می زدم که شاید صدایم به آن برسد و جوابی به من بدهد چند روزی که در کنار کمپ لیبرتی یا بهتر بگویم زندان لیبرتی بودم خیلی تلاش کردم که برادرزاده ام را بعد از چندین سال ملاقات کنم ولی متاسفانه فرقه رجوی مانع دیدار من با برادرزاده ام شد
نامه سرگشاده خانواده های یزدی به کمیساریای عالی پناهندگان و نماینده ویژه حقوق بشر
مایلیم باستحضار برسانیم که سال گذشته به امید دیدار با عزیزان خود پا در راهی بس خطرناک گذاشتیم وبه کشوری که نیمی از خاک آن در اشغال تروریستهای داعش است گذاشتیم با تحمل سختی ها ومشکلات فراوان به لیبرتی رفتیم اما همچون گذشته با کارشکنی های سران مجاهدین روبرو شدیم ومایوس ودل شکسته به خانه های خویش بازگشتیم.
اعزام خانواده های یزدی به امید دیدار با اسیران مقابل کمپ لیبرتی
روز دوشنبه 3 اسفند 94 تعدادی از خانواده های چشم انتظار اعضای دربند و گرفتار فرقه رجوی به امید دیدار با اسیران و عزیزان عازم کمپ لیبرتی شدند. اعزام خانواده های اسیران دربند به کمپ لیبرتی و بیخ گوش رجوی درشرایطی صورت می گیرد که تلاش و فعالیت آنها برای رهایی عزیزان اسیرشان شکل و انسجام تازه ای بخود گرفته است. خانواده های اسیران با جمع بندی وکسب تجارب گذشته عزم خود را جزم کرده اند و پرتوان تر از گذشته پای دراین راه گذاشته اند.
به بهانه اعزام خانواده های یزدی به لیبرتی
می آییم تا فریاد تظلم خواهی سر دهیم تا به حق مشروع خود که همانا ملاقات ولو چند دقیقه با عزیزانمان هست برسیم واز این کار خسته نخواهیم شد. این را هم به خوبی می دانیم که رجویها همچون گذشته درفرار از خواسته به حق خانواده ها ما را آماج تهمت و افترا قرارخواهد داد و مزدور واطلاعاتی!! قلمداد خواهند کرد ولی دیگر گوش فلک از اینگونه اباطیل وخزعبلات پر شده وخریداری ندارد.
مسعود کجایی؟ دقیقا کجایی! دلم برای وعده های سرنگونی تنگ شده
هدف رجوی از این وعده ها از سویی امید بخشیدن به اعضاء دربندش و از سویی بیگاری و استفاده ابزاری از آن ها بود تا بتواند وقت بیشتری برای ادامه حیات کسب کند و الا خودش هم می دانست راه به جایی نمی برد، از طرفی با برگرداندن انگشت تقصیر به سمت اعضاء، آن ها را مقصر عدم تحقق سرنگونی معرفی می کرد فلذا اعضاء ملزم به تلاش بیشتر می شدند. اما آیا می دانید که مسعود برای تضمین وعده سرنگونی چه قولی داد؟
استمداد خانواده های یزدی از مجامع بین المللی برای دیدار و نجات اسیران لیبرتی
خواسته به حق ما در یک جمله خلاصه می شود وآن ملاقات حضوری بدون واسطه با فرزندان و اسیران دربند در لیبرتی است از شما میخواهیم بر اساس قوانین و کنوانسیون های موجود بین المللی ما را دراین امر خدا پسندانه و انسانی یاری نمایید.
درخواست کمک خانواده های یزدی از آقای بان کی مون
از شما درخواست داریم تا برای رهایی فرزندانمان ازاسارت فرقه ضد انسانی رجوی اقدام عاجل فرموده و با توجه به نا امن بودن کشور عراق که نمونه آن در چند وقت قبل با موشک باران لیبرتی و کشته شدن برخی اسرای مستقر در آن به اثبات رسیده که البته باید گفت مقصر اصلی این حادثه وحوادث مشابه صرفا ً سران مجاهدین می باشند که در جابجائی زندانیان کوتاهی نموده اند
برادرم با گریه گفت که برایم نماز امام زمان بخوانید من اینجا گیر افتاده ام..
حدود 12 سال پیش بود که به همت انجمن نجات گروهی ازخانواده ها برای دیدار فرزندان خود به عراق و نهایتاً به پادگان اشرف اعزام شدند.دراین گروه من به اتفاق خواهرم نیزحضورداشتیم. ازاینکه چه برما گذشت تا وارد پادگان اشرف شدیم خیلی حرف برای گفتن وجود دارد که می شود بقول معروف یک مثنوی هفتاد منی ازآن نوشت،ازمعطل کردن های بی مورد در درب ورودی،از بازرسی های تکراری وچند باره، ازاینکه مثلاً برادر شما هم اینک مشغول انجام کاری است وفعلاً امکان ملاقات وجود ندارد،ازاین که در هراتاق ملاقات تعداد افراد مجاهدین بیشترازملاقات کننده وملاقات شونده بود…