چهارشنبه, ۱۰ دی , ۱۴۰۴
درخواست مادر علیرضا کربلایی صباغ از مسئولین سازمان جهانی بهداشت 26 شهریور 1399

درخواست مادر علیرضا کربلایی صباغ از مسئولین سازمان جهانی بهداشت

من معصومه دهقانی مادر یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در آلبانی هستم به نام علیرضا کربلایی صباغ. علیرضای من نزدیک به سی و سه سال است که اسیر مجاهدین می باشد و اکنون نیز در کمپ ‌آلبانی زندگی میکند. گرچه در این سالیان طولانی از او خبری نداشته ام اما اینک با انتشار اخباری […]

برادرم قریب به سی و سه سال است که اسیر مجاهدین می باشد 26 شهریور 1399

برادرم قریب به سی و سه سال است که اسیر مجاهدین می باشد

من ربابه رضوی زاده خواهر یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در آلبانی هستم به نام سید حسین رضوی زاده. او اینک قریب به سی و سه سال است که اسیر مجاهدین است و اکنون نیز در کمپ‌آلبانی زندگی میکند. گر چه در این سالیان طولانی از او خبری نداشته ام و ندارم اما اینک […]

خانواده ها چالش تمام نشدنی فرقه مجاهدین 02 مرداد 1399

خانواده ها چالش تمام نشدنی فرقه مجاهدین

تنها روزنه ى امیدی که بشارت رهایی و آزادی را به اسیران دربند فرقه رجوی می داد، حضور خانواده ها براى دیدار با عزیزان خود در چنگال اسارت مجاهدین خلق در مقابل اشرف و لیبرتی بود. وقتى اسیران دربند با وجود محدودیت و ممانعت هاى رجوى که در راستاى عدم شنیدن صداى خانواده بود، فریاد […]

گزارش حضور خانواده های یزدی در گردهمایی سراسری انجمن نجات – تیر ۱۳۹۹ 29 تیر 1399

گزارش حضور خانواده های یزدی در گردهمایی سراسری انجمن نجات – تیر ۱۳۹۹

دفتر انجمن نجات یزد همچون سایر دفاتر انجمن نجات در سراسر کشور، روز پنج شنبه مورخ 26/4/99 با شرکت و حضور جمعی از خانواده ها در محل انجمن یزد جهت همایش و کنفرانس ویدئویی، حضور فعال داشت . لازم به ذکر است خانواده هایی که در این همایش حضور داشتند هم از اسیران جنگی پیوسته […]

پویش از خانواده ها و سوزش از فرقه 15 تیر 1399

پویش از خانواده ها و سوزش از فرقه

در پی استقبال بی نظیر خانواده ها از طرح و پویشی که به ابتکار انجمن نجات صورت گرفت و بیش از 11 هزار نفر آنرا امضاء کردند، فرقه را به چنان چالشی کشید که بعید است بزودی از آن خلاصی یابد. پس از اخراج فرقه از عراق رجوی ها براین باور بودند که از دست […]

کمک کنید پسرم محمد زارع زاده را بعد از سی و سه سال ملاقات کنم 17 خرداد 1399

کمک کنید پسرم محمد زارع زاده را بعد از سی و سه سال ملاقات کنم

نخست وزیر محترم کشور آلبانی مایلم در خصوص مطالب زیر از شما درخواستی داشته باشم. من معصومه دهقانی مادر یکی از اعضای سازمان مجاهدین بنام محمد زارع زاده بغداد آبادی هستم . او اینک نزدیک به سی وسه سال است که از اعضای این گروه است واینک در آلبانی زندگی میکند. گرچه دراین سالیان طولانی […]

آلبانی درگیر کرونا ویروس – خانواده های یزدی نگران جان عزیزانشان در اشرف سه 16 اردیبهشت 1399

آلبانی درگیر کرونا ویروس – خانواده های یزدی نگران جان عزیزانشان در اشرف سه

نامه به: نماینده محترم بهداشت جهانی در آلبانی عالی جناب گونزالز مونترو از آنجاییکه پس از همه گیری ویروس کرونا در سراسر گیتی تا کنون هیچگونه خبری از وضعیت بستگان ما مستقر در کمپ موسوم به اشرف 3 در کشور آلبانی منتشر نشده، به موازات آن نگرانی خانواده های یزدی در خصوص بستگان خویش در […]

سی سال با آه و غصه گذشت 25 اسفند 1398

سی سال با آه و غصه گذشت

در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا و تجلیل از مقام شامخ زن و گرامیداشت روز مادر، اعضاء دفتر انجمن نجات یزد دریکی از روستاهای دور افتاد یزد بنام ترکان میهمان منزل مادری چشم انتظار بودند. مادری که با توجه به کهولت سن و بیماری به امید دیدن پسرش بارها به عراق سفر کرد […]

ملاقات اعضای دفتر انجمن نجات یزد با خانواده احمد حائری 25 اسفند 1398

ملاقات اعضای دفتر انجمن نجات یزد با خانواده احمد حائری

درادامه سلسله دیدارهای اعضاء دفتر انجمن نجات یزد با خانواده ها این بار به مناسبت ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدرخانواده ای میزبان ما شده اند که بیش از سی و چند سال است درغم فراق و هجران دختر خویش نشسته. میهمان خانواده عزیزی هستیم که دخترشان در دام فرقه گرفتار و سالیان […]

همایش خانواده های یزدی با حضور جداشده ها 06 بهمن 1398

همایش خانواده های یزدی با حضور جداشده ها

همایش خانواده های یزدی با حضور دو نفر از جداشدگان، آقایان سیفی و علیزاده و خانم عبداللهی مسئول تشکل « مادران ،قربانیان فراموش شده» در تاریخ 14/8/98 همایشی با حضور تعدادی از خانوادهای اسیران فرقه در هتل سنتی راه ابریشم با حضور دو نفر از جداشدگان فرقه بنام آقایان سعدالله سیفی و بخشعلی علیزاده و […]

برای برادری که هرگز ندیدمش 23 مهر 1398

برای برادری که هرگز ندیدمش

نامه حسن زارع زاده بغداد آبادی به برادرش برادر عزیزم! محمد جان سلام برادر عزیز و یار سفر کرده من، برای تو می نویسم، برای تو که هرگز ندیدمت! امیدوارم حالت خوب باشد. دوریت برایم طاقت فرسا و سنگین است. نه تنها برای من بلکه برای مادر پیر و فرتوتی که حالا بیشتر از همیشه […]

ایستگاه آخر : اشرف ۳ 16 مرداد 1398

ایستگاه آخر : اشرف ۳

مجاهدین از آن هنگام که نبرد مسلحانه را از کف خیابان ها و خانه های تیمی شروع کردند، قصد و نیت شان این بود که بیشترین تسلط و حکمرانی را بر روی هواداران و نیروهای خویش داشته باشند. این خانه های تیمی بعد ها به پایگاههای کوچک و در نهایت به کمپ اشرف تبدیل شد. […]

blank
blank
blank