سه شنبه, ۲ دی , ۱۴۰۴
سیل اشک مادران، سیلاب می شود 25 فروردین 1398

سیل اشک مادران، سیلاب می شود

مردم سیل زده ایران، در سیل اخیر بسیار رنج دیده و محنت کشیدند، اما با تلاشی خستگی ناپذیردر کنار قوای دولتی، به نبرد با سیل برخاسته و در حال از سر گذراندن این مصیبت طبیعی و البته اندوهناک هستند. اما سران فرقه رجوی را آیا از سیلاب خانمانسوزی که اشک مادران براه انداخته، گریزی است؟ […]

خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت ششم 24 فروردین 1398

خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت ششم

از بغداد تا اشرف در بغداد و مقر مجاهدین، نماز دیجیتالی مجاهدین! که هر رفتاری درآن نماز قابل توجیه است، مهم ترین وجه تمایز آنان با هر مسلمانی بود که نظر مرا به خود جلب می کرد! دعای الهم انصرالمجاهدین … مخصوص هر نماز آنان بود، سرعت عمل در نماز خاص مجاهدین است، این یک […]

این مرید پیر و پاتال رجوی، سر عقل آمدن ندارد 24 فروردین 1398

این مرید پیر و پاتال رجوی، سر عقل آمدن ندارد

بازهم صحبت از رحمان کریمی بعنوان دیرسال ترین مرید سینه چاک رجوی وازنوادگان اصیل ماکیاول است که درنوشته ای با نام” ایران تغییر رژیم می خواهد نه ترمیم موقت و غیرقابل اعتماد آن” آورده است:“امروز به عنوان یک ایرانی که سی و پنج سال است که در غربت تبعید چشم براه آزادی ایران است، به […]

برای وابستگان رجوی،” نسبیت” وقتی معنی ندارد، که بنفع شان باشد 21 فروردین 1398

برای وابستگان رجوی،” نسبیت” وقتی معنی ندارد، که بنفع شان باشد

” برکت سیل و نقطه عطف سرنگونی” نوشته ایست که با امضای افسانه اسکویی در رسانه های مجازی باند رجوی منتشر شده است. درپاراگرافی از آن میخوانیم:” سیلی که دست ساخت رژیم بوده و توسط آن نه تنها کمر به قتل عام طبیعت بلکه قصد قتل عام مردم بی گناهی را داشته است که طی […]

پیام های خانواده محمدرضا صدیق 20 فروردین 1398

پیام های خانواده محمدرضا صدیق

پیام مادرسال نو را خدمت پسر عزیزم محمدرضا صدیق تبریک عرض می کنم، هر وقت که بیایی، کنارت خواهیم بود. من، برادر و خواهرانت، همه چشم انتظار تو هستند، مخصوصا بچه های برادرت، می پرسند که محمدرضا کی خواهد آمد؟به هر طریق که می توانی، خودت را از آنجا نجات بده. فقط سلامتی تو را […]

اشک تمساح این مهمان بیشرم مریم رجوی 20 فروردین 1398

اشک تمساح این مهمان بیشرم مریم رجوی

برابر اعلام رسانه های رجوی، جلسه ی” همبستگی با هموطنان سیل زده در اشرف ۳” در آلبانی تشکیل یافته و دیوید جونز نماینده ارشد مجلس انگلستان درآنجا گفته است: ” همدردی خود را در این دوران بسیار سخت و دردناک به شما و مردم‌تان تقدیم می‌کنم. ایران کشوری شکوفا است که از نعمت منابع طبیعی […]

خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت پنجم 20 فروردین 1398

خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت پنجم

ورود به عراق و اقامت چند روزه در بغداد تا ساعت 10-9 صبح بدون هیچ تشریفات و بدون پیاده شدن ازماشین سواری و اتوبوس ها، از مرز رد شدیم. به غیر از من 2 اتوبوس پر از نفرات نیز به همین شیوه وارد عراق شدند! هرگز به ذهنم نزد که این ورود غیرقانونی به عراق […]

پیام مادر مهری، ناهید و محمود سعادت 19 فروردین 1398

پیام مادر مهری، ناهید و محمود سعادت

سلام مهری عزیز (مهری سعادت)، ناهید (ناهید سعادت)، محمود (محمود سعادت)، قربون هر سه تاتون بشم، شما حتما فکر می کنید که من چون سنم زیاده، تا حالا مردم! اما من منتظر شما هستم، بدون اینکه شما را ببینم، تسلیم مرگ نخواهم شد! سعی کنید خودتان را از آنجا نجات بدهید، سران شما قدرت طلب […]

سیل هم مثل جنگ تمام میشود وروسیاهی به مریم رجوی میماند 19 فروردین 1398

سیل هم مثل جنگ تمام میشود وروسیاهی به مریم رجوی میماند

باند رجوی با تمام قوا بمیدان آمده تا از سیلی که بشدت ویرانگر بود وهموطنان زیادی را داغدار ومالباخته کرد – که این برای مریم رجوی و … اهمیتی ندارد وبلکه گشایشی درکارش بحساب میآورد وخوشحالش میکند- بهره برداری سیاسی در راستای آماج پلید وضد ملی خود بکند. بدنبال نوشته های زیادی که در رسانه […]

خودتان قضاوت کنید… 19 فروردین 1398

خودتان قضاوت کنید…

13 فروردین دبیرخانه شورای کذایی مجاهدین از قول مریم عضدانلو نوشته:” امکانات سپاه و ارتش و تمام امکانات حکومتی باید در اختیار مردم قرارگیرد”! دوباره این خانم کم حافظه و فراموش کار گفته:” رژیم به‌جای این‌ که در چنین شرایطی تمامی امکانات و نیروهایش را بسیج کمک‌رسانی به مردم آسیب‌دیده بکند،، نفربر زرهی می‌فرستد تا […]

خاطرات شهرود بهادری، جدا شده از فرقه ی رجوی – قسمت پنجم 18 فروردین 1398

خاطرات شهرود بهادری، جدا شده از فرقه ی رجوی – قسمت پنجم

روابط نامعقول در سال 92 عده ای از نفرات را برای اعتصاب غذا تشویق کرده و به سالن اجتماعات در لیبرتی بردند که از مقر ما آقای x نیز جزو همین نفرات بود و این نفرات هفته ای یک بار برای کار فردی و شستن لباس به مقرها می توانستند بیایند و X هم جزو […]

خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت چهارم 18 فروردین 1398

خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت چهارم

خروج از ترکیه و ورود به اردن در قسمت قبل توضیح دادم که چگونه با اعتماد و سرسپاری کامل، خودم را در اختیار سازمان قرار دادم و نکات گفته شده را در ترکیه مو به مو اجراء نمودم. در فرودگاه استانبول به گیشه گفته شده رفته و با ارائه مدارک هویتی، بلیطم را از شرکت […]

blank
blank
blank