شاخه به شاخه پریدنهای فرقه تروریستی رجوی

در روزها و هفته های گذشته که پسمانده های رجوی از عراق اخراج شدند و فرقه رجوی آنرا در قدم اول جشن گرفت و به پای کوبی در کشور های اروپایی پرداخت و از آن شکست بزرگ طبق معمول به عنوان یک پیروزی بزرگ در رسانه های فرقه ای و اروپایی یاد کرد چندی نگذشت که سکوت را بر خود ترجیح داد و چند مزدوری همچون جمشید پیمان و منوچهر هزارخانی و غیره و غیره را به صحنه کشاند و شروع به تعریف و تمجید کردن از سازمان پر از ننگ و خفت و خاری کردند و از حماسه سازی ها و رشادتها و شهادتهای نیرو های اسیر شده در خاک عراق که هیچ راه برون رفتی نداشتند سخن بر زبان آوردند و در نهایت هم طبق معمول همه را به گردن من و امسال من جدا شده انداختند و به خیال خود بریده و خائن را هم از هم تفکیک کردند.
 اگر افشاگریهای جداشدگان و منتقدین از این فرقه تروریستی نبود هر روز باید شاهد کشتاری بیشتر در خاک عراق بودیم و هنوز باید نیروهای به اسارت گرفته شده رجوی در کمپ لیبرتی زیر بمب و موشک از پای در می آمدند. بله من امروز به عنوان یک جدا شده به خود میبالم که رجوی اسمم را خائن میگذارد چرا که جدایی من و دیگر یارانم انقدر برای رجوی گران تمام شده که هنوز که هنوز هست نمی تواند با این مسئله کنار بیاید و از سوزش و دردی که جداشدگان و منتقدین برای او مهیا ساخته اند بالاجبار باید با کلماتی که شایسته و برازنده فرقه خودش هست از من و ما یاد کند.
بله رجوی میخواست که تا آخرین نفر نیرو های پسمانده در عراق کشته شوند و حتی جنازه هایشان هم از عراق خارج نشود وبه ناخواسته های سیاسی استراتژیکی خودش به قیمت از دست رفتن نیرو هایش در خاک عراق برسد اما فشار های بین المللی مانع از رسیدن رجوی به خواسته هایش شد و به همین دلیل هست که مریم سرا سیمه به میدان آمد و شروع به چرخاندن صحنه کرد تا مرهمی باشد بر دل خارجه نشین های سیاسی  که تا فرق سر در گل فرو رفته اند.
آری امروز من به نوبه خود به فرقه رجوی میگویم که ظلم هیچگاه پایدار نبوده و نیست و باطل همواره در چاه باطل خفقان خواهد گرفت درست مثل امروز شما خیانت کاران و وطن فروشان و مزدوران که برای رسیدن به قدرت پوشال خودتان را به هر نجاستی چسباندید تا بلکه عدو شود سبب خیر برایتان و این هم آخر کارتان خروج اجباری و بی قید و شرط از عراق.
واقعا سوال اینجاست پس چی شد میبریمش به تهران؟  
پس چی شد حرکت عاشورا گونه ای که رجوی خائن  فراری گور به گور شده بار ها و بارها از آن سخن بر زبان می آورد؟  
پس چی شد بینه های انقلاب درونی که میخواست کوه ها را بشکافند و خواهر مریم قجر را به تهران پایتخت شیرو خورشید ببرد؟  چرا و به چه دلیل من و ما مزدور و خائن شدیم و شما  از خدا بیخبران که دم از خدا و خلق و وطن میزدید فداییان وطن و ملت شدید؟
امروز به خود میبالم و خدا را شکر میکنم برای بارها و بارها که توانستم در حضور حیات ننگین رجوی به او و تشکیلات ننگینش نه بگویم و عراق را با سر بلندی و افتخار ترک کنم ونه با خفت و خواری و توسری و حالا هرچه میخواهید از سوزش درونتان بگوئید مزدور خائن  اطلاعاتی و غیره و غیره ……ولی همیشه گفتند که شاهنامه آخرش خوش است و و امروز خوشی و سر بلندی برای من و ما و خفت و خواری و رو سیاهی برای شما یان که به اصطلاح سینه برای خلق خود سپر کرده بودید و امروز برای اینکه شکست بزرگ خودتان را پیروزی جلوه دهید یک روز به کشتار زندانیان سال ۱۳۶۷ تکیه می کنید و یک روز به جنگ ایران و عراق  و همه روزه و هر ساعت به جنگ سوریه میپردازید که مبادا همچون سالهای گذشته کسی یا کسانی سوال کنند ۳۰ سال حضور ننگین در عراق چه شد. واقعا چرا وبه چه دلیل به عراق رفتید؟ چرا و به چه دلیل از خاک عراق با تو سری  بیرون انداخته شدید.
و این است آخر خط خیانت و هرزگی سیاسی برای فرقه ترو ریستی رجوی در سال ۲۰۱۶

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا