ضربه سهمگین و عملیات فروغ
این عملیات نشان داد حتی سازمان با وجود دو روز برخورداری کامل از توپخانه ارتش عراق برای جلو راندن ادوات سازمان در جاده , توانایی حداقلی حتی برای مقابله هرفرد مسلح اش در قبال یک نفر از افراد ارتش ایران را هم ندارد. این حرف را به این جهت گفتم که مسعود رجوی در اسفند 81 در سالن اجتماعات مطرح می کرد ما باید هر فرد مان 250 نفر ارتش ایران را در مقابله فروغ 2 به زمین بزند؟!!!.
عملیات فروغ جاویدان و نشست های توجیهی آن
اما چراهای نشست که هرگز جواب داده نشد و هرگز هم سران این گروه جواب نخواهند داد: مسعود رجوی در آن زمان هم بین دو چیز مانده بود و در سر داشت بعد از آتش بس کاری کند که از دست نیروهای ناراضی خلاص شود وآن نیروها که علناً مخالف رجوی بودند مثل علی زرکش ؛ باید کاری می کرد تا آن مخالف ها خاموش شوند وهمان کار را کرد ودرهمان میدان علی زرکش کشته می شود آن هم به دست خودی و این نشانگر یک واقعیت بود باید رجوی تمام نفرات را به صحنه می فرستاد تا کشته شوند
تبریک به دوست قدیمی ام علی اردلانی
تبریک بعدی به خود علی است که امروز خودش را از آن غل و زنجیر ساخته ذهنی که سالها آن را درآن اسارتگاه نگه داشته آن را پاره کرده وخودش را نجات داده است. اما علی آن زمان که باهم برای رهایی صحبت می کردیم و قرار گذاشتیم که آن نامه را امضاء نکنیم واز دست مجاهدین خلاص شویم از آن تاریخ حدود 9سال می گذرد ویادم است که درآن زمان پدر و مادرت و همچنین برادر کوچک ات برای دیدن تو به عراق آمده بودند
اشاراتی به نتایج نامه آقای ایرج مصداقی
آیا برای این اظهار ایرج مصداقی که می گوید:” شما (رجوی) ترجیح میدهید فرد جداشده از سازمان که منتقد شما گشته به رژیم بپیوندد تا موضع ضد رژیم اتخاذ نماید” چه جوابی دارید؟ آیا به جز این است که تاکنون و علی الخصوص بعد از حضورتان در عراق (سال 1365) نتوانستید به رغم ادعاهای واهی پیروزی در نبردهای کوچک و بی حاصل مرزی تان به خود بقبولانید که می بایست شما نیز باید خود را و رفتارسیاسی سازمان تحت هژمونی خود را به نقد بکشانید.
مصداقی و حیاتی نوین
آقای ایرج مصداقی چنین می نمایاند که گویا آقای رجوی بر اساس انتقادات منطقی ایشان به خود آمده!! و به تلنگر وجدانی ایشان نهایتاً جواب مثبت خواهند داد!؟ واقعاً چنین چیزی مگر شدنی است آنهم از شخص مسعود رجوی که نفر دوم سازمان یعنی علی زرکش را با چنان تحقیر و اسارت و بایکوتی نهایتاً در عملیات فروغ ناکار کرد، یا فرمانده فتح الله را به چنان شرایطی رساند که در سال 82 در نزدیکی قرارگاه 11 در بنگال فلزی بخوابد و در کنار آن به زمین کشاورزی 100 متر مربعی خود با آن حال و هوای پیری و روانی رسیدگی کند.
گذری به نامه ۲۳۰ صفحه ای ایرج مصداقی به مسعود رجوی
اردیبهشت ماه امسال فضای تشکیلاتی سمپات های سازمان تروریستی مجاهدین به یکدفعه با بیرونی شدن نامه انتقادی 230 صفحه ای فردی بنام ایرج مصداقی از زندانیان سیاسی دهه 60 که ده سال از عمر خود را در زندان سپری نموده است، بهم خورد. چند ساعت بعد از انتشار آن همه هواداران سازمان در اروپا و در صفحات فیس بوکی خود به یکباره ایشان را عامل وزارت اطلاعات قلمداد نموده و در چرخشی باور نکردنی اعلام نمودند که از قبل می دانستند سرانجام این نادم و تواب قبلی سازمان این چنین خواهد شد!!؟
سی خرداد، نماد سرانجامی غم انگیز
نتایج چنین رویکردی برای فرقه مجاهدین از آن زمان تا کنون همواره منفی و نکوهیده شده از سوی جوامع سیاسی کشور و حتی بین المللی بوده است. وقوع چنین اقدامات نظامی در آن سالها، زمانی صورت می گرفت که میهن عزیزمان از سوی دشمن خارجی، دولت صدام حسین مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته بود.
وقتی که رهبران فرقه رجوی از مردم طلب کار می شوند
مردم ایران این را می دانند که برای حفظ استقلال خود باید بهایی دهند برای همین است که با حرف های صد من یک غاز شما نه تنها به خیابانها نمی آیند بلکه در مقابل خواسته شما مقاومت هم می کنند و فکر می کنم همین کار شما را طلبکار کرده است و نمی دانم این چه کینه ای است که شما نسبت به این مردم دارید و از مردمی که به خاطر استقلال خود مقاومت می کنند چه می خواهید؟ آقای رجوی ای کاش به جای طلبکاری از این مردم کمی به خود می آمدید و واقعیت را بیان می کردید
برپایی نمایشگاه دگردیسی فرقه مجاهدین در تبریز
محتوای این نمایشگاه تاریخچه سازمان تروریستی مجاهدین را با متن و عکس به نمایش گذاشته بود. اشاره به سیر تکامل سازمان برای کسب ماهیت فرقه ای از جمله انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک و کاکل بندهای آن که طلاق ایدئولوژیک است، پرداختن به ساز و کارهای مغزشویی و مجاب سازی نیروهای سازمان در تشکیلات با برگزاری نشست هایی موسوم به” عملیات جاری” و” نشست های غسل هفتگی” برای حذف ایمنی روان و روح اعضای سازمان، حوادث بلواسازی و آشوب های خیابانی سازمان در دهه 60 زمانیکه کشور در مصاف با نیروهای رژیم عراق برای بدست آوردن سرزمین های اشغال شده می جنگید.
به جای محکوم کردن حمله به لیبرتی تلاش کنید آنها را از عراق خارج کنید
چنانکه روشن است رجوی ها از این کار خوششان آمده و برای روحیه دادن به هواداران خود در خارجه تبلیغات خوبی راه انداخته است و از محکوم کردن آقای کوبلر گرفته تا رها یافته ها پیش رفته است و این همان خواسته مریم در اوور می باشد و دیروز هم در مراسم یک قطره اشک تمساح آن هم برای مرطوب کردن آرایش خود جاری کرد و برای رهایی از بن بست پیش آمده که از تحلیل غلط خودشان پیش آمده بود گفت: ما گفته بودیم که این کار، کار رژیم است
نگاهی به نامه دختر یکی از قربانیان فرقه رجوی
آموزه های ما بایستی هم از جنس تغییر و بروز آوری وعمق بخشیدن به نگاهمان از انسانیت باشد ولی حتماً می بایست این تغییر وکسب هر آمادگی به مسیری مرتبط بشود راه و مسیری که آرمانهای مردم اش را احترام گذارد، بردشمنان میهن اش خشمگین وبر سلحشورانش احسن بگوید. حال باید بگویم آیا براستی همان گروه مجاهدین که بدون اطلاع تو واز طرف تو چنین نامه ای را تنظیم و رسانه ای می کنند
مرده یا زنده رجوی فرق ندارد
به گفته خودش بعد از طلاق از مهدی ابریشمچی و ازدواج زود هنگام با مسعود، به مسعود تعهد داده بود که بعد از او دیگر با کسی ازدواج نخواهد کرد و ما این را از خودش قبول داریم، اما آن روی دیگر قضیه این است که او دیگر به مسعود تعهد نداده بود که در سازمان فرقه ای مجاهدین بالاتر از مسعود نخواهد نشست. به گفته خودش به آنچه تعهد دادم من عمل می کنم و شخصیت متکبرانه اوکه دوست دارد همه او را مثل یک بت بپرستند