میزگرد بررسی نقض حقوق بشر در فرقه ی رجوی – قسمت بیست و نهم
اگر از مسئولین سازمان در باره ی بچه هایی که از پدر و مادرشان جدا کردند و به خارج فرستادند توضیح بخواهیم استدلال خیلی جالبی را طرح می کنند و ادعا می کنند سال هفتاد جنگ آمریکا با عراق شروع شد شرایط جنگی و بمباران بود به خاطر اینکه بچه ها را از خطر نجات بدهیم آنها را به خارج از عراق فرستادیم. حال با این ادعا و استدلال به نظر شما منطقی است که بچه ها زیر بمباران نباشند و به خارج از عراق منتقل گردند؟
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت سوم
ما قصدمان فقط دیدار عزیزانمان در اشرف بود ولی متاسفانه رهبران سازمان از فهم و شعور و خردمندی نصیبی نبرده اند آنها عاطفه ها را در بچه ها کشته اند علیرغم این مسائل اگر برادر من می توانست دو دقیقه با من صحبت کند صد در صد یقین داشتم که برادرم ایوب هرگز در بیابان اشرف نخواهد ماند. من همینجا اعلام می کنم اگر برادرم ایوب فقط چند دقیقه با من اجازه ملاقات داشته باشد و با هم صحبت کنیم در اشرف نخواهد ماند.
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت دوم
ما در طی مدت دو هفته شب و روز یعنی از صبح تا شب درب ورودی اشرف بودیم بعضی از این افراد مجاهدین که به درمانگاه اشرف تردد داشتند ما سعی می کردیم از کنار سیم خاردارهایی که کشیده بودند از فرصت استفاده کرده و اسامی بستگان و برادران و خواهرهای خود را صدا بزنیم تا به آنها خبر بدهند که ما در درب اشرف منتظر ملاقات با آنها هستیم.
تاملی بر نقطه نظرات خانواده ها پس از سفر به اشرف ـ قسمت اول
چند روز پس از بازگشت خانواده های آذربایجانغربی از اشرف که سران مجاهدین آنان را از دیدار و ملاقات با عزیزانشان محروم کردند و کمترین اهمیتی به درخواست آنان ندادند، در دفتر انجمن نجات آذربایجانغربی نشستی برای بررسی پیامدها، تجربه های بدست آمده و نتایج این سفر ترتیب داده شد.اعضای خانواده ها در گفتگوی صمیمانه و روشنگرانه به جمعبندی نقطه نظرات خویش پرداختند.
گفتگوی اعضای جدا شده مجاهدین درباره ی ترفندهای سران مجاهدین ـ قسمت هفتم
چرا مسعود خود در سوراخ موش پنهان شده است و اما نفرات و افراد را به ماندن در بیابان اشرف تشویق می کند و در واقع آنها را به اجبار در بیابان اشرف زندانی کرده اند؟ آیا جز این است که مسعود درصدد است تا نفرات حاضر در اشرف را قربانی کند و از آنها برای حفظ خودش و مریم رجوی سپر انسانی درست کرده است؟ مریم رجوی در غرب شعار میدهد و ژست می گیرد که من در قرارگاه اشرف نیروی پیشتاز دارم اما آیا آنها با میل خودشان در آنجا مانده اند؟
دنیای محدود رهبر عقیدتی مجاهدین
رهبر عقیدتی مجاهدین علیرغم نقش کاریزمایی که برای خود متصور است در دنیای خیالی خویش از ضعف های روانی و ذهنی مفرطی رنج می برد. او دچار پارادوکس شده است موقعیت پارادوکسیکال ذهنی و رفتاری رهبر مجاهدین را بشدت آزار می دهد. این امر مشهود را می توان در گفتار و نحوه ی رفتار وی در حین سخنرانی ش که این روزها در سیمای آزادی پخش می گردد، به روشنی دریافت.
خانواده ها و خشونت سازمان یافته ی دار و دسته ی رجوی
همواره و از آغاز تاریخ بشر فرقه هایی چون مجاهدین و القاعده سودای مناسبات و جامعه ی تک ساختی را در ذهن پرورانده اند و جهانی را در اندیشه ی بسته ی خود به تصویر کشیده اند که به بهانه ی تامین حوائج و تدارک بهزیستی انسان، بی رحمانه آدمی را تحت سیطره ی همه جانبه قرار داده و طرح خواسته ی افراد و حق انتخاب آزادانه ی آنها معروض فشارهای بازدارنده ی فرقه ای بوده، زیرا فرقه هایی چون مجاهدین هرگز ضرورت احترام به مطالبات و حقوق انسانها را باور نداشته اند.
میزگرد نقد مناسبات حاکم بر قرارگاه اشرف – قسمت چهل
دو تا از این دخترهای اهل اوور که ترانه منصور را با لهجه خواندند و در سیمای آزادی یکی از آنها را از سر به پایین نشان می داد آن هم نمایی از دور بود یا همین رقص زنها در جشن آزادی مریم و مراسمی که بر پا کرده بودند اینها صحنه هایی است که باید سران مجاهدین را مورد سوال قرار داد. در این رابطه اگر یادتان باشد نشستی گذاشتند و مسئول نشست سعی داشت ما را توجیه کند که این رقص ها به خاطر خواهر مریم بوده و مربوط به مجاهدین نیست و مربوط به اعضای مجاهدین نبود.
شکنجه گر، مزدور یا مبارز راه آزادی
برخی از کادرهای تشکیلاتی با سابقه ی مجاهدین که پس از پی بردن به ماهیت ضد مردمی و ضد میهنی فرقه ی رجوی از حصارهای تنگ و تاریک مجاهدین جدا شده و برای روشنگری افکار عمومی خاطرات و مشاهدات خویش را در معرض دید قرار داده اند به خوبی اعمال و کردار ضد انسانی اسدالله مثتی شکنجه گر بیرحم دارودسته ی رجوی را به یاد می آورند. تامل در بخشی از این خاطرات و مشاهدات به روشنی ماهیت عناصر کلیدی مجاهدین را آشکار می کند.
پیام تسلیت انجمن نجات به خانواده محترم محمد زاده
بی تردید، اشک های این مادر فداکار، بسیار مهربان و چشم براه و مشتاق دیدار فرزند دلبندش، انگیزه ی تلاش های بی پایان انجمن نجات آذربایجانغربی برای رهایی آقای محمد زاده از تاروپود مناسبات تاریک و سیاه فرقه ی مجاهدین بود اما در کمال تاسف بایستی اذعان نمود که هرگز سران بیمار ذهن دارودسته ی رجوی نخواستند احساسات و عواطف مادرانه را درک کنند و به شان، کرامت و خواسته ی پدران و مادران چشم انتظار احترام بگذارند.
گفتگو با آقای نصیر حیدری عضو سابق مجاهدین ـ قسمت دهم
به نظرم بچه ها در قرارگاه اشرف به دام افتاده اند آنان هیچ گونه تمایلی ندارند در اشرف بمانند. در میان لایه ی M جدید در قرارگاه ما به جرئت می توان گفت حتی یک نفر هم پیدا نمی شود تمایل قلبی داشته باشد در قرارگاه اشرف بماند باز تاکید می کنم حتی یک نفر هم وجود ندارد که به لحاظ استراتژیک و ایدئولوژیک همسو با مجاهدین و بدان اعتقاد داشته باشد و از نظر آنان مواضع و راه حل های سازمان درست و منطقی نیست.
پارادوکس فلسفه اخلاقی رهبر عقیدتی مجاهدین
متاسفانه رهبر عقیدتی مجاهدین طبق روال معمول از فرصت های پدید آمده در مسیر تدارک بهزیستی انسانها بهره نبرد؟ و فضایی دموکراتیک و بدون استرس با پرهیز از تنش و خشونت روانی و لفظی را برای خانواده ها و عزیزانشان در اشرف فراهم نساخت؟ به نظر می رسد رهبر عقیدتی مجاهدین همچنـان مرده ریگ های کهـن را پاس می دارد و از تابوها و دگم های فکری و ذهنی خویش رنج می برد.