دوشنبه, ۱ دی , ۱۴۰۴
ادامه مرگ‌های مشکوک در فرقه رجوی 25 مرداد 1402

ادامه مرگ‌های مشکوک در فرقه رجوی

منیر تژ از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق به طرز مشکوکی کشته شد. گفته می‌شود وی دست به خودکشی زده و یا او را خودکشی داده‌اند. به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، “منیر تژ” از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق پس از شدت گرفتن اختلافاتش با سران این گروه تروریستی به طرز مشکوکی […]

دهه ۶۰؛ روایتی از ترورهای زنجیره‌ای مجاهدین خلق در کرج 25 مرداد 1402

دهه ۶۰؛ روایتی از ترورهای زنجیره‌ای مجاهدین خلق در کرج

از اواخر خرداد ماه ۱۳۶۰ مجاهدین خلق در صدد ورود به فاز مسلحانه علیه دولت وقت ایران و راه اندازی جنگ داخلی بر آمدند. این مهم نه تنها در مرکز بلکه در استان های مختلف بروز و ظهور یافت و ترورهای تابستان ۶۰ صحنه های خون و وحشت را برای مردم متصور کرد . کتاب […]

قصه تلخ و ناتمام ما و مجاهدین خلق/ فصل اول: انقلاب ایران 25 مرداد 1402

قصه تلخ و ناتمام ما و مجاهدین خلق/ فصل اول: انقلاب ایران

در کنار پنجره نشسته و به بیرون نگاه می کند. چند روزی است که هوای گرم و شرجی جنوب امان همه را بریده است. دیگر کولرهای گازی دوتیکه که یک نفس کار می کنند هم جواب گرمی هوا را نمی دهد، ادارات هرچند روز در میان تعطیل میشوند و از افراد سالخورده و بیمار خواسته […]

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ مجاهدین خلق 25 مرداد 1402

نامه صبورا شعبانی به برادرش محسن شعبانی در کمپ مجاهدین خلق

برادر خوبم محسن جان خیلی دلتنگت هستم. در این سالها چه روزگاری بر ما گذشته . پر از دلتنگی و چشم انتظاری. وقتی به عکس هایت نگاه می کنم به یاد گذشته می افتم. تا آنجایی که از تو شناخت دارم، تو هیچ رابطه ای به لحاظ فکری با مجاهدین نداشتی.  چگونه است که اکنون […]

خبر انتقال مجاهدین خلق به کانادا و تبعات آن 25 مرداد 1402

خبر انتقال مجاهدین خلق به کانادا و تبعات آن

این روزها خبر انتقال تدریجی اعضای سازمان مجاهدین خلق از کشور آلبانی به کانادا در برخی خبرگزاری ها انعکاس پیدا کرده است و به تبع نظرات و تحلیل های متفاوتی در این باره از سوی افراد، جریان ها و کارشناسان مختلف بیان شده است. بنده هم به عنوان کسی که دستی بر آتش داشته ام […]

تسخیر روانی افراد در فرقه رجوی 25 مرداد 1402

تسخیر روانی افراد در فرقه رجوی

پس از چند ماه آموزش در اواخر تابستان ۱۳۷۰، اعلام شد که ارتش بایستی برای یک رژه بزرگ در مهرماه آماده شود و باز هم شرایط سخت و طاقت فرسای دیگری شروع شد. نفرات یک ماه به طور شبانه روزی در تمرینات و آماده سازی زرهی و متعلقات نظامی برای رژه بودند. تمام خودروهای نظامی […]

آقای رجوی در انتخاب وکیل تجدید نظر کن 25 مرداد 1402

آقای رجوی در انتخاب وکیل تجدید نظر کن

فشار احضار 104 نفر از گردانندگان اصلی باند رجوی توسط دادسرای کیفری تهران، این گروه ضد ملی و تروریست را چنان آشفته حال کرده که برای فرار از معرفی وکیل متوسل به موهوماتی خنده دار شده است. گفته اند که “آزادی ” نخستین وکیل آنهاست! که دانسته نیست که ” آزادی” که یک مقوله مفهومی […]

نامه علی اصغر آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در کمپ مجاهدین خلق 25 مرداد 1402

نامه علی اصغر آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در کمپ مجاهدین خلق

بابا جان سلام ، امیدوارم که خوب باشید. من هیچ تصویری از شما ندارم چرا که وقتی کوچک بودم تو از ایران رفته بودی و گرفتار سازمان مجاهدین خلق شدی. مادرم من و خواهرم را با مشکلات زیادی بزرگ کرد. من وقتی فهمیدم تو در سازمان مجاهدین خلق گرفتار هستی پیگیر کارت شدم. بابا جان […]

علی جان برگرد که سالگرد آسمانی شدن مامان است 25 مرداد 1402

علی جان برگرد که سالگرد آسمانی شدن مامان است

سلام داداشی جونم حالت خوبه؟ خداروشکر که سلامت هستی. به لطف خدای مهربان اعضای خانواده از جمله پدر حالشان خوب و برایت سلام گرم می رسانند . علی جان مردادماه یادآور تلخ ترین و دردآورترین روزهای عمرمان است. ۲۵مرداد ۱۳۸۷ مصادف با از دست دادن گوهری عزیز و پاره تن مان مادر است. او یعنی […]

حمایت قادر ارمکان عضو پیشین مجاهدین خلق از فعالیت های آسیلا در آلبانی 25 مرداد 1402

حمایت قادر ارمکان عضو پیشین مجاهدین خلق از فعالیت های آسیلا در آلبانی

در روزهای اخیر آقای قادر ارمکان اهل شهرستان مهاباد با حضور در دفتر انجمن نجات استان آذربایجان غربی در شهر ارومیه از فعالیت های شبانه روزی انجمن آسیلا در آلبانی و دوستان جداشده اش در این تشکل مردمی حمایت و از زحمات تک تک آنان قدردانی کرد. قادر ارمکان که خود دهه ها در اسارت […]

نامه نسیبه آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در آلبانی 24 مرداد 1402

نامه نسیبه آهنگر طبقی به پدرش عبدالحسین آهنگر طبقی در آلبانی

سلام بابا بابا جان همین اول می خواهم بگویم که خیلی دوستت دارم. من و علی اصغر هر دو کوچک بودیم که تو از پیشمان رفتی. آن زمان از چیزی سر در نمی آوردم. الان که بزرگ شده ام اما متوجه جریانات شده ام. بابا. وقتی فهمیدم در عراق هستی، چند بار برای دیدنت به […]

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت اول 24 مرداد 1402

خاطرات فواد بصری از لحظه اسارت تا رهایی از مجاهدین خلق – قسمت اول

در بحبوحه جنگ ایران و عراق در سال 1366، من و چند نفر دیگر در منطقه دهلران به اسارت سازمان مجاهدین خلق درآمدیم. دستهای ما را از پشت بستند و چشم بند به چشمهایمان زدند. در مرز عراق من و چند اسیر دیگر را سوار خودرو کردند. بعد از طی مسافتی نسبتاً طولانی خودرو متوقف […]

blank
blank
blank