پیام صوتی علیرضا میرعسگری به اسیران در کمپ اشرف

با درود و سلام به خانواده های دردمندی که یکسال است با تحمل گرما و سرما و تمامی توهین های فرقه رجوی؛ در برابر کمپ اشرف به انتظار عزیزان خود نشسته اند و بر حق خود پای می فشارند. درود بر غیرت و عزم جزم شما. علیرضا میرعسگری هستم. من هم به مدت 13 سال را در اسارت در کمپ اشرف به سر بردم. دوستان من کامران ؛ سیروس؛ مسعود ؛ علی ؛ رضا؛ حمید؛ محمد و همه دوستانی که سالیان را در کنار هم و به آرزوی روزهای بهتر و رهایی از قید تشکیلات لحظه شماری می کردیم. میدانم که خیلی ها باور نمی کنید که من زنده باشم چرا که دستگاه مخوف رجوی طرح قتل مرا در هور های بصره ریخته بود و می خواست بعد از کشته شدنم از خون من نیز به مانند باقی خون های به ناحق ریخته شده سوء استفاده کند. برای من هم جدایی از سازمان آسان نبود ؛ چرا که من هم به مانند همگی شما با انگیزه و ایده های انسانی گام در این راه گذاشتم. بعد از محاکمات 1380 در قرارگاه باقرزاده تقریبا 2 سال را در زندان گذراندم و زمانی که متوجه شدن قصد بازگشت به مناسبات را ندارم و تصمیم بر جدایی از سازمان جدی است با وعده های دروغین رجوی و مهوش سپهری ناباورانه توسط عباس داوری به مخابرات عراق سپرده شدم هنوز باورم نمی شد که چه توطئه ای در جریان است. باور کنید گیج بودم از این همه ریا و دروغ و پلیدی؛ تا اینکه به زور اسلحه مرا به قایقی نشاندن وسپس از پشت قایق مرا به رگبار بستند. در تشکیلات که بودم خیانت ها و دروغ ها و پلیدی های زیادی را دیده بودم ؛ بد نیست اشاره کنم دقیقا 16 سال پیش در چنین روزی توسط زندانبانان رجوی دستگیر شدم و زندان و شکنجه 1373 را تجربه کردم. آن شب تمامی این صحنه ها در برابر چشمانم رژه می رفت. تا آن زمان مانند خیلی از شما ها نمی خواستم قبول کنم که مسئول همه این دروغها و زندان و شکنجه و کشتارها رجوی است. در آن شب سرد ؛ تنها و تنها با قایقی که مورد اصابت قرار گرفته بود ؛ بدون متصور بودن هیچ راهی برای نجات پرده از جلوی چشمانم برداشته شد. خیانت به اعتماد تنها واژه ایی بود که در ذهن من حک بسته بود و اینکه چرا و تا به امروز جواب این چرا وخیلی از چراهای دیگر را نیافته ام؟؟؟. مطمئنا هر کدام از شما هزاران سوال در ذهن خود دارید که متاسفانه جایی برای بیان آن پیدا نمی کنید؛ چرا که در سازمان جایی برای سوال و پاسخگویی باقی نگذاشته اند. تمامی تصمیمات خائنانه رجوی که موجب کشته شدن هزاران بیگناه شده را به کم کاری تک تک شما نسبت می دهند و سعی می کنند که باور کنید که شما ها مقصر هستید. رجوی بهتر از هر کس می داند که دعوایش با جمهوری اسلامی نه برای آزادی ملت ایران بلکه بر سر قدرت است. در پایان تک تک شما را به وجدان خود رجوع می دهم. خارج از تمامی تبلیغات که از طرف تشکیلات می شود و دستگاه مزدور سازی که رجوی سالیان است اقدام به آن کرده و هر مخالفی را مزدور می نامد ببیند که آیا راهی که در ابتدا با افتخار به آن قدم گذاشتید و هدف آن هم آزادی مردم ایران بود همین بود. براستی از خودتون سوال کنید که چگونه سازمانی که ادعای مبارزه برای آزادی مردم ایران را می کند در درون خود دست به سرکوب و شکنجه و کشتار می زند. مطمئنا افرادی که درون زندانهای 1373 بودند طمع تلخ شکنجه را تجربه کرده اند. امیدوارم که هر چه زودتر تصمیم درست را برای رهایی از قید تشکیلات رجوی بگیرید و مطمئن باشید برای شروع به زندگی هیچ وقت دیر نیست.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا