محکومیت اقدامات خونینی که جز منافع رجوی را تامین نمی کند

با ابراز تأسف عمیق از فاجعه ای که در اشرف بوجود آمد و ضمن محکوم کردن چنین اقدامات خونینی که جز منافع رجوی را تأمین نمی کند و تنها فایدۀ آن مخفی شدن رجوی در پشت خونهای بیگناهان و هیاهوی تبلیغاتی برای برجسته شدن مسئله فرقۀ مذهبی وی می باشد، نکاتی به نظرم رسید که بهتر دیدم در اینجا مطرح کنم. طبیعی است هر حادثه ای که بوجود می آید اعم از بلایای طبیعی یا دست ساز بشر، این سوآل را جلوی ما می گذارد که علت چه بوده است؟ مثلاً وقتی جاده ای از استانداردهای مهندسی برخوردار نباشد و حادثه ای در آن بوجود آید که درصدی از آن هم بر دوش راننده باشد، مقصر اصلی کسی است که راه غیراستاندارد ساخته است…. حال در حادثۀ اشرف (کمپ عراق جدید) چه کسی مقصر اصلی کشته شدن افراد است؟ خود افرادی که جان باخته اند، یا موضوعات حاشیه ای نبود خبرنگار و زمین و دارو و غیره؟ اگر این سوآل از من بشود، با توجه به اینکه سالها در درون این مناسبات بوده ام و به اندازه کافی از نزدیک با این پدیده آشنا بوده ام، قطعاً هیچکدام از موارد بالا را مقصر نمی دانم و به حادثۀ بوجود آمده ریشه ای تر نگاه می کنم و ابتدا سوآلات ذیل را از خود و بقیه می پرسم: 1-علت ماندنم در اشرف چیست وقتی که صاحبخانه را قبول ندارم و وقتی جنگ مسلحانه را (به قول رجوی) کنار گذاشته ام و وقتی سلاحهایم را گرفته اند؟ 2- به قول خودم یا خودتان پادگان اشرف به شهر اشرف تغییر اسم داده است (و اگر به این گفته صحّه می گذاریم) کدام شهر را در دنیا می شناسید که در خاک دولت دیگری باشد با افرادی غیربومی و از کشوری دیگر و خودش مستقل عمل کند؟ کدام شهر هست که هیچکدام از ادارات دولتی اعم از شهرداری، پلیس، سینما، پارک، تلفنخانه و پست و غیره را نداشته باشد و نپذیرد که در آن تأسیس شود و اساساً قبول نداشته باشد؟ 3-وقتی امریکا حفاظت اشرف را برعهده داشت اگر یادتان نرفته باشد میزان نیروی آن بمراتب بیش از نیروی عراقی در داخل و خارج از اشرف بود، چرا آن موقع به نیروها گفته نشد که آمریکا خاک اشرف را اشغال کرده تا عملی مشابه انجام دهند؟ و برعکس به طور مستمر ضیافت شام و نهار برپا کرده و جشن برپا می نمودند؟ البته واضح است چون لااقل نمی توانستند بگویند اینها رژیمی هستند و خیلی خنده دار می شد. آن موقع البته مسعود رجوی مثال دامن زنانه پوشیدن لنین را پیش کشید و گفت اگر لازم باشد در شرایط فعلی دامن هم می پوشیم. و در خارج هم کنسرتهای مصطفی صندل را براه می انداخت. اگر واقعاً در این حوادث دنبال جنایتکار می گردید، کسی جز خود مسعود رجوی جانی و خائن نیست. در یوتوب فیلمی از شاهدان حادثه موجود است که کلیپ آنرا خود سازمان مجاهدین گذاشته است، در آن یکی از نفرات می گوید ما در جاده خبرنگاری بودیم و حفاظت آنجا را برعهده داشتیم که به ما خبر رسید و به ما مأموریت داده شد که خودمان را به محل برسانیم… حالا باید پرسید چه کسی به این قربانیان مأموریت می دهد تا با دست خالی به جنگ بروند و کشته شوند؟ مگر گفته نمی شود منطقۀ غیرنظامی، پس مأموریت به کجا؟ البته نمی توان براحتی از این مسئله انسانی عبور کرد و اقدامات خشونت آمیز دولت عراق را محکوم نکرد، اما دوسال پیش هم چنین فاجعه ای پیش آمده بود و طی یکسال و نیم گذشته هم هشدارهای دولت عراق نشانگر پایان نیافتن مسئله بود، اما کسی به عمق ماجرا نرفت و باز هم ریخته شدن خون باعث احساساتی شدن عدۀ زیادی شد و کسی از مریم و مسعود رجوی نپرسید چرا اصرار به ماندن در اشرف دارید؟ وقت آن رسیده تا به این حادثه از زوایای مختلف بنگریم و براحتی از آن عبور نکنیم. چون سرسری رد شدن از این مسئله می تواند خونهای بیشتری را بخاطر سیاستهای ضد انسانی و قدرت طلبانه مسعود رجوی و مریم رجوی بر زمین بریزد. جعفر ابراهیمی
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا